به گزارش خبرگزاری مهر، دهمین نشست از سلسله نشستهای مسأله کودکی با موضوع «تاثیرات استفاده از رایانه بر مغز و اعصاب کودکان» چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ با حضور حسین کریمی (متخصص مغز و اعصاب و مدرس دانشگاه)، علیرضا کرمانی (جامعهشناس و پژوهشگر مطالعات کودکی) و با دبیری رضا تسلیمی طهرانی (جامعهشناس و عضو هیأتعلمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) بهصورت برخط برگزار شد.
در بخش اول این برنامه علیرضا کرمانی باتوجه به تأثیرات گسترده وسایل ارتباطی بر بیولوژی کودکان، از آن بهعنوان یک موضوع اجتماعی یاد کرد و گفت: وسایل ارتباطی جدید باعث شد افرادی مثل پستمن به این نتیجه برسند که دیگر جایی برای کودکی نخواهد بود. به طوری که کتاب «تلویزیون و زوال کودکی» او در این زمینه روشنگر است. با روی کارآمدن اینترنت و وسایل ارتباطی، زندگی انسانها به شکل گستردهای تغییر یافت و امروز، همه حوزههای زندگی تحت سیطره آن قرار گرفته است. از آنجایی که تأثیرات این پدیده بر بیولوژی و مغز و اعصاب کودکان، میتواند گسترده باشد، لذا از این منظر این موضوع میتواند یک موضوع اجتماعی باشد.
در ادامه حسین کریمی ضمن درست دانستن زوال کودکی، با اشاره به مقالات تحقیقی nature در سال ۲۰۰۵ خاطرنشان کرد: من هم موافقم که کودکی در حال ازبینرفتن است؛ بهطوریکه من اسم آن را فاجعه میگذارم. در سال ۲۰۰۵ یکسری مقاله تحقیقاتی درnature آمد و این مسأله را مطرح کردند که منطقه حسی-حرکتی در هر دو طرف مغز و به شکل گسترده عمل میکند. باتوجه به این یافتهها، اگر ما به این منطقه، در سه سال اول زندگی بها دهیم، کودک میتواند تمام امور زندگی خود را به شکل متعادل مدیریت کند و این اتفاق زمانی میافتد که کودک وقت خود را صرف بازیکردن کند. بچگی در بازی کردن است و بازی است که این منطقه را در دسترس کودک قرار میدهد اما وقتی بچهای انقدر پای کامپیوتر مینشیند که بازیهای طبیعی از گردونه بازیهای او خارج میشوند، این منطقه حسی-حرکتی در کودک دچار اختلال میشود.
این متخصص مغز و اعصاب با توجه به اهمیت نحوه رشد سلولهای مغزی کودک از دوران نوزادی، عنوان کرد: در سه ماه اول، کودک چیزی به نام شکل مادر یا افراد را نمیبیند بلکه در این دوران، فقط حرکت چشم و دهان را میبیند اما در شش ماهگی، سلولهای استوانهای که برای دید در شب و روز استفاده میشود، عمل میکنند. اگر در این سه ماه، مادر کودک خود را در اتاق نشیمن و زیر نورها قرار دهد، کودک در یک حالت رنج و شکنجه قرار میگیرد که متأسفانه این کار در کشور ما، خیلی صورت میگیرد. چیزی که در این شرایط مورد غفلت قرار میگیرد، سلولهای استوانهایست که مسئول تشخیص هستند. متاسفانه روزبهروز از تعداد افرادی که سلولهای استوانهای قویای دارند، کم میشود که یکی از دلایل آن، همین استفاده از نور است. با این اوصاف میتوانیم تشخیص دهیم وسایل ارتباطی چه تأثیری بر مغز کودک میگذارند!
کریمی با تبیین مسیرهای شناخت در مغز، افزود: ما در مغز دو مسیر برای شناخت داریم. مسیری که کوتاهتر است و در آن سلولهای کوچک عمل میکنند و دوم، مسیر سلولهای بزرگ است که در نتیجه فعالیت آنها، تمرکز قوی شکل میگیرد. لذا این مسیر است که کودکان تا ۴ سالگی، باید از آن استفاده کنند. در زمانهای قدیم، کودکان، باتوجه به طبیعیبودن بازیها، فقط از این مسیر استفاده میکردند اما امروزه با غیرحقیقیشدن اجسام، کودک از این مسیر استفاده نمیکند. در زمان قدیم، کودک با جسم حقیقی که هم عمق داشت، هم رنگ، فرم و حرکت، سر و کار داشت اما امروز کودکان با اجسام غیرحقیقی که این خصوصیات را ندارند، بازی میکنند.
این مدرس دانشگاه در پایان با تأکید بر استفاده از وسایل و بازیهای قدیمی و سنتی گفت: ما باید کودک را در شرایط قدیمی بازی قرار دهیم و شرایط استفاده از خاک، گِل و بازیهای طبیعی مثل گردو شکستن، هفت سنگ، لیلی، تیلهبازی و ... را برای او فراهم کنیم. تنها در این صورت است که مشکل تمرکز و توجه attention problem)) در کودکان را میتوانیم حل کنیم. تیزهوششدن کودکان، در گرو فراهمکردن شرایط طبیعی برای آنهاست. اکثر بازیهای امروزی، کودک را از حرکت بازمیدارد. مجموعه آنچه که تست bayley (از آزمونهای تشخیصی معتبر جهانی) برای کودکان فراهم کرده، درمقایسه با بازیهای سنتی ما، بسیار ناچیز است. بازیهای ما خیلی بهتر و غنیتر از مجموعه بازیهای تست بیلی است. ما متأسفانه قدر داشتههای خود را نمیدانیم؛ لذا لازم است که بر روی این بازیها کار کنیم و مجموعه آنها را تبدیل به یک پکیج کنیم و در اختیار کودکان خود قرار دهیم.