برترینها: متاسفانه در آخرین روزهای امسال، اتفاق ناخوشایندی در حوزه سینما رخ داد و به موجب آن، نسخههای دیجیتال برادران لیلا سر از فضای مجازی درآورد تا فیلم جدید روستایی، عملا قاچاق شده و قبل از اینکه فرصتی برای نمایش در سینماهای ایران پیدا کند، سر از خانههای مردم درآورد و به اصطلاح بسوزد.
سومین ساخته روستایی میتوانست در داخل کشور به فروش فوقالعادهای برسد. دستکم آن که به راحتی میتوانست عنوان پرفروشترین فیلم اجتماعی سال ۱۴۰۱ سینمای ایران را از آن خود کند اما احتمالا شخص کارگردان و دیگر صاحبان، حساب فوقالعادهای بر روی اکران جهانی فیلم باز کرده بودند. در این محاسبات اما پذیرش فیلم در جشنواره کن، بیتاثیر نبود. وقتی متری شیشونیم روستایی فقط در فرانسه، ۶۰ میلیارد تومان فروخت، طبیعی بود که محاسبات برای برادران لیلا، از ۱۰۰ میلیارد تومان فراتر رود. این احتمال برای سینماهای فرانسه بود. با توجه به موفقیت نسبی فیلم در کن ۲۰۲۲، این احتمال داده میشد که فیلم، در کشورهای بسیاری به روی پرده برود و به یک فروش خیرهکننده برسد که قطعا تکافوی اکران داخلی را میداد.
در فیلم «برادران لیلا» یک خانواده ایرانی که زمانی مغرور و پرافتخار بوده و اکنون رقتانگیز است، در آستانه نابودی قرار گرفته اما توسط خواهر با اعتماد به نفس خانواده که از تکیه بر مردان برای تصمیمگیری درباره سرنوشتش خسته شده، از سقوط در امان میماند. در این تردیدی نیست که ترانه علیدوستی بازیگر نقش لیلا و بازیگر زن نقش اصلی فیلم «فروشنده» بر کل مردان فیلم سایه افکنده اما از زاویه دیگر همین نکته یک وجه تراژیک در فیلم سهساعته و رمانگونه سعید روستایی را آشکار میکند؛ کارگردانی که برای اولینبار فیلمی در بخش مسابقه کن دارد.
میثم کریمی، منتقد سینما در یادداشتی به تحلیل این فیلم پرداخت و نوشت: بعضی از تماشاچیان شاید روستایی را از ابد و یک روز (۲۰۱۶)، فیلمی دیگر راجع به خانوادهای در تنگنا بشناسد. جدیدترین اثر سعید روستایی را نیز میتوان یک برداشت مجدد از فیلم «ابد و یک روز» با تغییرات زیاد دانست. روستایی در جدیدترین فیلم خود بار دیگر به سراغ تحسینشدهترین اثر خود رفته و تصمیم گرفته همان فرمولها را این بار در روایتی جدید به کار گیرد، روایتی که البته همیشه هم مسیر متفاوتی را پیش نمیگیرد و عیناً میتوان سکانسهایی را در فیلم یافت که در دو اثر کارگردان تکرار شده است (مانند سکانس عکسگرفتن لیلا). بااینحال، فیلم جدید روستایی از لحاظ کیفی در جایگاه پایینتری نسبت به آثار پیشین این کارگردان قرار میگیرد.
«برادران لیلا» از لحاظ مضمون بهراحتی میتواند با مخاطب ایرانی ارتباط برقرار کند. فیلم جدید سعید روستایی بار دیگر در فضاسازی عملکرد بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته و بخشی از فرهنگ سیاه برخی از خانوادههای ایرانی را به تصویر میکشد. جایی که ظاهرسازی در اولویت بالاتری نسبت به واقعیت قرار میگیرد و گاهی این ظاهرسازیها چنان جدی گرفته میشوند که تبدیل به اصل شده و آن را با واقعیت اشتباه میگیرند. سعید روستایی بار دیگر نشان داده که خانواده و فرهنگ ایرانی را بهخوبی میشناسد و میتواند سیاهترین بخش آن را با زبان سینما به تصویر بکشد.
اما مشکل فیلمنامه اینجاست که مجموعه تنشهای فیلم جز دیالوگهای پینگ پونگی، باعث گسترش فیلمنامه نمیشود و این بزرگترین ایراد فیلم محسوب میشود. در سالهای اخیر بسیاری از آثار سینمایی ایران به ساخت آثار تنشآمیز اقدام کردهاند که در نهایت باعث شده همگی آنها شبیه به یکدیگر باشند و بهجای پرداخت به قصه و جزئیات و شخصیتپردازی، فیلمنامه را با بگومگو و جدل جلو ببرند. حال، «برادران لیلا» نیز به همین معضل مبتلا شده «برادران لیلا» و بهجای گسترش داستان با بهتصویرکشیدن زبان تصویر و موقعیتسازی، به ایجاد تنش طی بیش از 2 ساعت اقدام کرده است. تنشهایی که از مخاطب میخواهد موقعیت و زبان تصویر را به حال خود رها کند و در یک اتاق کوچک، صرفاً حرکتکردن بازیگران و قطعکردن دیالوگهای یکدیگر را ببیند و آن را بهعنوان یک اثر سینمایی جذاب بپذیرد.
از همین رو، متأسفانه علیرغم پتانسیل بالایی که «برادران لیلا» داشته، نتوانسته به چیزی بیش از چند اشاره سیاسی و اجتماعی دست پیدا کند. شاید بهتر میبود فیلم ارتباط فرزندان با پدر را در طول داستان گسترش میداد و به پراکندهگویی نمیپرداخت، اما حالا در فیلم جدید سعید روستایی، ما میتوانیم ردپای شعارهای اجتماعی از افزایش قیمت سکه و دلار گرفته تا سخنرانی ترامپ، اخراج کارگران، بازار بیسروسامان خودروهای داخلی یا حتی اختلاس و… را در طول قصه شاهد باشیم بیآنکه فیلم از دل آنها موقعیت مهمی خلق کند. پرداخت به موضوع دلار یا آن سکانس عجیبوغریب تماشای دخترانی که از ماشین پیاده میشوند، باعث شده فیلم از نیمه به بعد تمرکز خود را از دست دهد و نتواند راه به جایی ببرد.
بااینحال، «برادران لیلا» از لحاظ بازیگری اثری ستایش برانگیز محسوب میشود و تیم بازیگران موفق شده تنش موردعلاقه کارگردان را به اجرا درآورند و بهترین بازیگر فیلم قطعاً سعید پورصمیمی است که در این فیلم بازی مسلطی از خود به نمایش گذاشته است. بهترین سکانس فیلم، حضور شخصیت پدر (با بازی پورصمیمی) در مراسم عروسی است. جایی که دوربین از نمای پشت، پدر که در اوج قدرت قرار گرفته را به تصویر میکشد که در ادامه او بر روی صندلی نشسته و سیگاری دود میکند. شاید بتوان گفت بازی در این فیلم یکی از بهترین بازیهای پورصمیمی در دوران بازیگریاش به شمار میرود که به لطف هوشمندی روستایی به بهترین شکل ممکن به نمایش درآمده است.
حسین معززینیا، نویسنده سینما نیز ضمن وارد کردن انتقاداتی به فیلم نوشت: متأسفم بابت دیدهنشدن فیلم روی پردهی سینماها با حضور تماشاگر ایرانی. مقصر وضعیت فعلی هر که هست به کلیت «سینمای ایران» ضربه زده نه فقط به یک فیلم.
اگر فیلم را ندیدهاید نخوانید؛ مقدمه بسیار طولانی است و ضعیفترین بخش فیلم. میدانم چنین داستانی نیاز به زمینهچینی دارد؛ توصیف شخصیتها و قانع کردن ما بابت انگیزههایشان از تصمیمهایی که میخواهند بگیرند. اما همهی اینها برای ما «چیده» شده. تقابل کاراکترها در نیمهی اول، آنقدر گرم درنیامده که قانع شویم این بخشی از زندگی آنهاست که دزدکی موفق به تماشایش شدهایم بلکه میزانسنها رو به ماست و به فصل عروسی که میرسیم تازه فیلم راه میافتد و چند لحظهی بسیار تأثیرگذار میسازد، اما بعد از فرار لیلا ناگهان التهاب موقعیت میماسد. تصمیم بعدی علیرضا چندان قانعکننده نیست.
بعد از عروسی، چند نقطهی اوج داریم که هر کدام میتواند نقطهی اوج نهایی باشد. اما یکی یکی رها میشوند. هر چند دقیقه یکبار بحرانی داریم که تصور میکنیم همان است که دستمایههای قبلی را در یک نقطه جمع میکند، اما معلق باقی میماند؛ شخصیتها به دستور فیلمنامه از پیگیری بحران قبلی اعلام انصراف میکنند و بحران اصلی، یعنی بالا رفتن لحظه به لحظهی قیمتها بعد از تصمیم ترامپ، البته که دل تماشاگر فرسوده از اضمحلال اقتصادی مملکت را خنک میکند ولی از ساختمان اثر میزند بیرون. تأکیدها زیاد است و کمی شبیه گزارش اجتماعی شده، با منطق دیگر سکانسها هماهنگ نیست. آن نگاه حسرتبار برادرها به دخترانی که از ماشین لوکس پیاده شدهاند هم دیگر تیر خلاص است.
پایانبندی را هم دوست ندارم. چیدهشده است و با لحن رئالیستی بقیهی فیلم تناسب ندارد. به هر کس گفته شده گوشهای بایستد، واکنشی نشان دهد هماهنگ با آنچه ما باید استنباط کنیم نه اینکه درون موقعیتی که میبینیم زندگی کند. این سکانس هم رو به ماست. برای تماشاگر ساخته شده تا به «تقابل مرگ و زندگی» فکر کند. بهگمانم سعید روستاییِ برادران لیلا کمتر از دو فیلم قبلی جاهطلب است. با اینکه جاهطلبیاش در دو فیلم قبلی گاهی زیادی به چشم میآمد ولی سرکشی آن دو فیلم را دوست داشتم. نشان از سرتقی جوانی داشت که میخواهد «کاری» بکند. با سینما نه با «نشان دادن درد مردم». ولی در برادران لیلا میل به اشارهی مستقیم به «بدبختیهای مردم» و به خاک سیاه نشستن طبقهی کارگر سوار بر درام است.
نظر کاربران چیست؟
بهمن نوشت: "برادران لیلا" یک فیلم انتحاری/استشهادی است. فیلم، درخشان نیست، لحظات اگزجره دارد، اما روایت ملموس و بیسابقه و شجاعانهای که از "فلاکت هولناک اخیر ایرانیها" نمایش میدهد، برای درخشان و تاریخی شدن فیلم کافی است! برادران لیلای روستایی، تکرار و امتداد اجاره نشینهای مهرجویی است.
مهسا ادعا کرد: برادران لیلا واقعیترین و تلخترین فیلم سینمای ایران تا به امروز بوده به نظر من! شما داستانی نمیبینین هر چه هست دقیقا گزارش لحظه به لحظهی سقوط طبقه متوسط ایران در این پنج سال، تقبیح تقدسگرایی سمی والدین و نمایش چگونگی نابودی جوانی دختر وپسرهای دهه پنجاهی وشصتی و مچاله شدن آنهاست
بلانگر هم میگوید: برادران لیلا فیلمی بود که باید چند بار دیدش. لااقل برای ما دهه شصتیها. به گمانم کمتر کسی باشد که موقع تماشا با لحظه یا لحظاتی از روایت فیلم یا شخصیتهایش همذاتپنداری نکند. روایت رنجی که چند دهه هست میکشیم، رنجی که میراث گذشتگانمان است.