محسن روحی صفت کارشناس مسائل افغانستان در گفتگو با سالنامه اعتماد گفت: موضوع طالبان علیرغم اینکه بر کشور همسایه ما مسلط است ولی نوع رابطه ما ناگزیر در یک زمینه منطقه ای و بین المللی تعریف میشود. روشن است که طالبان به عنوان گروهی که حاکمیت را در افغانستان در دست گرفته است فقط بخشی از جامعه افغانستان را تشکیل میدهد جامعه افغانستان خیلی بزرگ تر از یک گروه است. منافع ملی ما هم در برقراری رابطه با همه احزاب گروه ها اقوام و مذاهب تامین میشود. میراث تمدنی و زبانی مشترک که میان ایران و افغانستان وجود دارد. مجموع اینها افغانستان را تشکیل میدهد حاکمیت افغانستان هم باید برآمده از همین تنوع باشد؛ به همین دلیل هم هست که در دنیا هیچ کشوری حتی در منطقه پیرامون حاکمیت طالبان را بر افغانستان به رسمیت نشناخته است. باید مساله حاکمیت فراگیر در افغانستان اصلاح شود تا بتوان روابط رسمی با حاکمیت برآمده از جامعه افغانستان برقرار کرد در نتیجه روابط تهران با طالبان اکنون روابط رسمی نیست اما تلاش میکند با طالبان تعامل داشته باشد تا تنشها کاهش پیدا کند.
این عرف حتی قبل از انقلاب هم در سیاست ایران همواره وجود داشت که هر کس در افغانستان قدرت را در اختیار بگیرد ایران از اینکه با او ارتباط داشته باشد ابایی نداشت و اجتناب نمی کرد. حتی زمانی که افغانستان تحت اشغال اتحاد جماهیر شوروی بود ایران و ترکیه جزو تنها کشورهای اسلامی بودند که رابطه شان را با افغانستان قطع نکردند در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هم سفارت ایران در بغداد هرگز تعطیل نشد و سفارت صدام در تهران هم تعطیل نشد. ما چون همسایه هستیم، ملاحظاتی را در رابطه با این کشورها داریم شاید اگر افغانستان دورتر از مرزهای ما قرار داشت چنین ملاحظاتی در رابطه با آن وجود نداشت.
در سیاست هیچ چیز ذاتی ،نیست در سیاست با دشمن هم میتوان مذاکره کرد من فکر نمی کنم اساسا تعارض ذاتی وجود داشته باشد بلکه اختلافات در مورد رفتارها ونوع اقداماتی که از خودشان نشان میدهند باعث اختلاف یا اشتراک میشود در نتیجه من اعتقاد دارم که در گروه طالبان هم عناصری وجود دارند که ممکن است نسبت به ایران نیتهای مثبتی داشته باشند و ممکن است اعتقاداتشان خلاف عملکرد کنونی طالبان در افغانستان باشد. ما باید روابطمان را با افغانستان بر اساس اشتراکهایی که از نظر فرهنگی قومی مذهبی اقتصادی و حتی امنیتی است تنظیم کنیم ولی اعتقاد نداریم که فقط با یکی از گروهها در افغانستان میتوانیم ارتباط داشته باشیم مثلا در مورد پاکستان ما همزمان با اینکه با دولت حاکم در اسلام آباد رابطه داریم به صورت طبیعی با اپوزیسیون پاکستان هم ارتباط داریم و از نظر دولت پاکستان هم این موضوع پذیرفته است چرا که در این کشور اپوزیسیون بخشی از حاکمیت محسوب می شود در مورد افغانستان هم چون همسایه هستیم ارتباط ما با طالبان نباید به این معنی باشد که ارتباطی با دیگر گروه های افغانستان نداشته باشیم.
طالبان سعی می کنند که از روابط با ایران به عنوان یک اهرم فشار در روابط با آمریکا استفاده کنند تا بتوانند از واشنگتن امتیازهای بیشتری بگیرند. نه تنها ایران بلکه هیچ کشوری در دنیا دولت طالبان را به رسمیت نشناخته است چون طالبان در حد یک گروه شبه نظامی است و از دید جهانیان فراتر از این نرفته است. اتفاقی که در سفارت افغانستان در تهران افتاد، نیازمند تحلیل و موشکافی است نخست اینکه تدبیر قبلی ایران که در مذاکرات دو طرف را قانع کرده بود که کسی مسوولیت سفارت را بر عهده داشته باشد که هم مورد تایید طالبان باشد و هم مورد تایید بقیه گروهها و احزاب و اقوام باشد این تدبیر بسیار خوب بود که تا پایان سال گذشته جواب داده بود ولی تغییر این سیاست با تنزل سرپرست سفارت به نماینده گروه طالبان به اعتقاد من مدیرانه نبود و توازن را در سفارت افغانستان به هم زده است. طالبان در واکنش به اقدام ما در تغییر سرپرست سفارتمان در کابل این اقدام را انجام داده است. قبل از طالبان ما فردی را به عنوان سرپرست سفارت به جای بهادر امینیان سفیر پیشینمان در افغانستان معرفی کردیم. شاید اگر ما دست به این تغییر نمی زدیم و نفر جدیدی را به عنوان سرپرست معرفی نمی کردیم آنها هم قادر نبودند فرد جدیدی را برای سرپرستی سفارت معرفی کنند که تنزل سرپرستی سفارت از یک کشور به یک گروه رخ بدهد.
*منتشر شده در سالنامه اعتماد
311311