به گزارش اقتصادنیوز؛ شیرین هانتر (Shireen Hunter) تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و استاد ایرانی-آمریکایی در دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون، در مطلبی برای وبسایت ریسپانسیبل استیتکرفت نوشت: درگیر کردن کشورهای منطقه در مذاکرات ایران یک دستورالعمل برای شکست است.
هانتر که تا پیش از انقلاب ۵۷، عضو وزارت امور خارجه ایران بوده است، در این مطلب نوشت:
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه ، جمعه گذشته در مصاحبهای با شبکه تلویزیونی متعلق به عربستان سعودی ، العربیه ، اعلام کرد که عربستان سعودی باید در هر مذاکره آتی با ایران گنجانده شود. وی افزود: حذف کشورهای منطقهای از مذاکرات هستهای که به برنامه جامع اقدام مشترک -برجام- در سال 2015 انجامید، اشتباه بزرگی بود.
رئیس جمهور فرانسه در مورد خواستههای مشابهی که عربستان سعودی ، امارات متحده عربی و اسرائیل ابراز داشتهاند ، صحبت کرد. آنها در مواردی استدلال کردهاند که هر توافقی در آینده باید فراتر از موضوع هستهای باشد و فعالیتهای منطقهای و برنامه موشکی ایران را نیز پوشش دهد.
اگر ایالات متحده و طرف های اروپایی (انگلستان ، فرانسه و آلمان) وارد چنین مسیرهایی شوند، میتوانند اطمینان داشته باشند که همراهی ایران را در هیچ یک از این مسیرها نخواهند داشت. در واقع، چنین راهی تقریباً به طور قطع مانع احیای برجام و بازگشت کامل ایران به مفاد آن خواهد شد.
در عوض، محتمل ترین نتیجه، تعلیق همکاریهای کامل ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهد بود. دولت رئیس جمهور حسن روحانی خود را تحت فشار پارلمان تندرو ایران میبیند که در اواخر سال گذشته میلادی قانونی را تصویب کرد که موجب آن اگر واشنگتن نتواند تا 21 فوریه به برجام بازگردد و تحریمها را بردارد، دولت مکلف به تشدید فعالیت هستهای و اقدامات دیگر خواهد بود. پیشتر فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته است که ایران در واقع به برجام یا لغو تحریمهای ایالات متحده نیازی ندارد و باید با افزایش تولید داخلی به "اقتصاد مقاومتی" خود تکیه کند.
انتظار اینکه ایران مشارکت کشورهای منطقه را در هر گفتگوی مربوط به برجام بپذیرد غیرواقعبینانه است. نخست اینکه ایران قبلاً گفته است که مذاکرات درباره برجام را یک پرونده بستهشده میداند که نباید مجدداً بازگشایی شود و یا منوط به مذاکره جدید باشد. اما حتی اگر ایران مذاکره مجدد درباره ابعادی از برجام را بپذیرد، مشارکت رقبای منطقهای خود در این روند را نخواهد پذیرفت.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، از امانوئل مکرون به خاطر اظهارات وی انتقاد کرد و به او توصیه کرده است که خویشتنداری کند. حتی پیش از اظهارات ماکرون ، مقامات مختلف ایرانی روشن کرده بودند که مخلوط کردن مسئله هستهای با سایر موضوعات، مانند موشکهای ایرانی و درگیریهای منطقهای، یک نقطه شروع نیست.
با فرض اینکه تهران قرار است در گفتگوهای مجدد درباره برجام شرکت کند، یکی از دلایل عمده عدم تمایل ایران نسبت به پذیرش مشارکت کشورهای منطقه در هرگونه مذاکره مجدد در مورد برجام، غرور ملی است. برای تهران بسیار دشوار خواهد بود که بپذیرد عربستان سعودی یا امارات متحده عربی بر روابط دوجانبهاش با سایر کشورها، دارای حق وتو باشند.
تهران همچنین نگران است که رقبای منطقهای در صورت بروز فرصت، سعی خواهند کرد از ایالات متحده و قدرتهای اروپایی برای گرفتن امتیازات بیش از حد از ایران استفاده کنند. به عنوان مثال، امارات متحده عربی ممکن است توافق در مورد مسئله هستهای را منوط به انصراف ایران از ادعای خود در مورد جزایر سهگانه خلیج فارس -ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک- کند. یا عربستان سعودی میتواند قبل از اینکه با پایان دادن به جنگ یمن موافقت کند، خواستار قطع ارتباط ایران با حوثیهای یمن شود، تقاضایی که پذیرش آن برای تهران بسیار دشوار است.
تهران همچنین نگران این است که کشورهای منطقه ممکن است مطالبات غیرقابل قبول در مورد مسئله هستهای مطرح کنند. به عنوان مثال ، آنها ممکن است اصرار داشته باشند که تهران از حق غنیسازی اورانیوم صرف نظر کند. در حالیکه همین پذیرش حق غنیسازی ایران از سوی دولت اوباما بود که نقش کلیدی و راهگشا در امکانپذیر ساختن مذاکرات برجام ایفا کرد. تهران اکنون از این حقوق خود چشمپوشی نخواهد کرد.
علاوه بر این، بازیگران منطقهای، با طرح خواستههای بیش از حد، میتوانند خود را در موقعیتی تأثیرگذار قرار دهند بطوریکه هر توافق نهایی احتمالی بین ایران و سایر طرفهای برجام که موجب کاهش یا لغو تحریمهای اعمال شده علیه تهران میشود را وتوی مؤثر کنند.
رقبای منطقه ای ایران مدتهاست که به دنبال انزوای ایران هستند و از تحریمها به عنوان راهی مؤثر برای دستیابی به این هدف استفاده کردهاند تا ایران را به عنوان یک مقصد غیرجذاب و پرخطر برای سرمایهگذاری و تجارت خارجی جلوه دهند.
این انزوا در جهت منافع اعراب خلیج فارس و شهرهایی مانند دبی بوده که صنعت گردشگری آنها از عدم رقابت، سود بسیاری میبرد. اگر جزایر ایرانی خلیج فارس، مانند کیش و قشم به طور کامل توسعه یافته و به راحتی در دسترس گردشگران قرار بگیرند، بخش سودآور گردشگری دُبی، آسیب جدی میبیند.
همچنین بازسازی تدریجی روابط بینالمللی ایران، تأثیر رقبای منطقهای را به عنوان بازیگران اصلی در صحنه بینالمللی تضعیف میکند. با توجه به مزیتهای فراوان ایران -وجود منابع انرژی فراوان و نیروی انسانی با تحصیلات بالا- ادغام مجدد ایران در اقتصاد جهانی احتمالاً اهرم فشار آمریکا و اروپا را نسبت به عربستان سعودی و امارات متحده عربی افزایش میدهد و باعث میشود غربیها کمتر به خواستههای آنها پاسخ دهند و تمایل کمتری به چشم پوشی از تخلفات آنها -از جمله موارد نقض حقوق بشر در داخل کشور و مداخلهگریها در خارج از کشور- داشته باشند. (اگرچه غرب همچنین انتظار خواهد داشت که ایران نیز رفتار خود را در همین حوزهها تعدیل کند.)
در هر صورت، رقبای منطقهای ایران ممکن است به این نتیجه برسند -اگر پیشتر نرسیده باشند- که منافع آنها دقیقاً در ممانعت از حصول هرگونه توافقی است که منجر به تقویت جایگاه بین المللی ایران شود.
به طور خلاصه، در حالی که میتوان مواردی برای سرهمبندی با برخی از جنبههای برجام، مانند گسترش جدول زمانی مقررات غروب آفتاب ایجاد کرد، اما مخلوط کردن موضوع برجام با تمام دیگر مسائل دیرینه و دشوار مربوط به گلایهها و اختلافهای رقبای منطقهای، اشتباه خواهد بود. بعلاوه، بعید به نظر میرسد که روسیه و چین که شرکای برجام نیز هستند، با گسترش دستورکار مذاکرات موافقت کنند، تا حدودی به این دلیل که آنها میدانند ایران همراهی نخواهد کرد.
برای رسیدگی به تقاضاهای مذاکره در مورد موضوعات منطقهای، ایالات متحده باید کشورهای خلیج فارس را به مذاکره مستقیم با ایران تشویق کند، همانطور که اخیراً توسط وزیر خارجه قطر پیشنهاد کرده است. همچنین گزارشهایی مبنی بر تلاش کویت و عمان برای میانجیگری میان تهران و ریاض گزارش شده است. چنانچه بهانه کافی به عربستان سعودی داده شود تا باور کند که میتواند با گروگان گرفتن برجام، توافق بهتری به دست آورد، چنین تلاشهایی شکست خواهند خورد.
یک ترتیب امنیتی پایدارتر در خلیج فارس مستلزم تعامل و نظارت بینالمللی است.
با این حال، قبل از شکلگیری چنین ترتیباتی ، ترغیب دولتها به گفتگوی مستقیم در سراسر خلیج فارس به کاهش تنش بین ایران و کشورهای عربی کمک میکند و از سوی دیگر با فروکش کردن رقابت میان ایران و عربستان برای گسترش نفوذ خود در عراق، این کشور به سوی ثبات و آرامش حرکت میکند.
به طور خلاصه ، بهترین استراتژی برای نجات و احتمالاً بهبود برجام، بازگشت سریع واشنگتن به توافق در همان زمانی است که تهران، همانطور که قول داده است، گامهای نقض تعهدات برجامی را معکوس میکند. هنگامی که احیای توافق اصلی محقق شد و برخی اعتمادسازیهای سطحی دوباره به روابط ایالات متحده و ایران بازگشت، میتوان به سایر بسترهای نگرانی، از جمله فعالیتهای منطقهای ایران پرداخت.
گام های تدریجی و واقع گرایانه بهترین راه برای کاهش تنشهای منطقهای و جلوگیری از درگیریهای بالقوه فاجعهبار است.