اولین نوزادی که با زایمان طبیعی با آغاز سال ۱۴۰۲ در تهران به دنیا آمد، پسری است که والدینش نام عثمان را برایش انتخاب کرده اند.
به نقل از همشهری آنلاین؛ ساعت به پایان سال ۱۴۰۱ نزدیک میشد که زن جوان که گوشه خانه نشسته بود احساس کرد دیگر وقت آمدن فرا رسیده است. درد آغاز شد و هر دقیقه درد بیشتری را از شکم تا همه وجود خود احساس میکرد. رو به همسر گفت: وقت آمدن عثمان است. مرد با چشمانی خوشحال به سمت کیف دستی که از قبل محتوای آن چیده شده بود رفت و به سمت زن برگشت و زیر بازوان او را گرفت تا به سمت خودرو رفتند.
مقصد بیمارستان شهید اکبر آبادی بود. به بیمارستان که رسیدند شدت درد زن آنقدر زیاد شده بود که توان فریاد نکشیدن نداشت، اما درست مثل زنان خانواده که درد میکشیدند و فریاد نمیکشیدند او نیز فقط درد میکشید و سعی میکرد چادر را محکمتر میان دندانهایش فشار دهد.
نام زن نوریه است. زن ۲۷ ساله که در آخرین ساعتهای سال ۱۴۰۱ دردی را تحمل میکند که برای او زیباترین درد دنیاست. ۸ سال برای رسیدن به این درد، انتظار کشیده بود و حال لحظه رسیدن به آرزو بود. عقربههای ساعت به ساعت ۲۴ آخرین روز زمستان ۱۴۰۱ نزدیک میشد که پرسنل بیمارستان برای آماده کردن نوریه و انتقال او به اتاق عمل، تکاپو را آغاز کردند.
نوریه وقتی روی تخت زایمان اتاق عمل جای گرفت که دیگر سال ۱۴۰۱ به اتمام رسیده بود و کادر اتاق عمل داشتند به هم سال نو را تبریک میگفتند. نوریه میان دردی که دیگر نمیتوانست بیصدا تحملش کند به تبریک سال نو دکتر پاسخ گفت و دیگر سکوت را شکست و فریادش اتاق عمل را پر کرد. میان فریادهای نوریه ناگهان صدای گریه نوزادی اتاق را پر کرد. گریه نوزادی که صدایش برای نوریه زیباترین صدایی بود که در تمام زندگی شنیده بود و درست در همان ثانیه و دقیقه نوریه مادر و عثمان متولد شد.
نوریه مادر این نوزاد پسر، یکسال پیش به همراه شوهرش از افغانستان به ایران آمدند تا شاید بعد از مدتها انتظار برای بارداری از پزشکان ایرانی کمک بگیرند. تا این زوج جوان که عاشقانه همدیگر را دوست دارند، بتوانند فرزندی داشته باشند.
نوریه شجاعی گفت: آمدیم تا در ایران درمان کنیم، اما پیش از آغاز درمان، این مهاجرت برایمان خوش یمن بود. باردار شدم و اکنون پسرم در آغوشم است و بی نهایت خوشحال هستم.
نوریه شجاعی میگوید نامش را پدرش گذاشت. برای دردانه پسرشان نام "عثمان" را انتخاب کرده اند. نوریه شجاعی، در حالی که تمام صورتش لبریز ذوق تولد اولین فرزندش است رو به دوربین و خبرنگار ما گفت: بعد از ازدواج، ۸ سال در افغانستان و پنجشیر، باردار نشدم. ایران به من و همسرم عثمان را هدیه داد. پسرم در اولین روز بهار متولد شد. نگاه کنید چقدر زیباست.
نوریه شجاعی، مادر عثمان همچنان که قربان صدقه عثمان میرفت گفت:کودک که بودم رویاهایی داشتم. دوست داشتم تحصیل را ادامه بدهم. میخواستم حقوقدان و قاضی شوم. قصدم این بود که برای حقوق زنان و امکان ادامه تحصیل آنها و زندگی امن و آرام آنها در افغانستان تلاش کنم، اما نشد. رسومات و سنتها نگذاشت که تحصیل را ادامه دهم. حال میخواهم عثمان یک حقوقدان برجسته شود و آنچه من نتوانستم او بتواند. پدر عثمان نیز همچون من دوست دارد عثمان حقوقدان شود، یک حقوقدان زبده که هدفش مراقبت از امنیت و آرامش زنان باشد. البته پدر عثمان میگوید که دوست دارد عثمان وارد سیاست شود که بتواند شرایط افغانستان را آرام کند تا ما به وطن برگردیم.