نفیسه سادات موسوی از شعرای شناخته شده کشور، حاشیهنگاری جالبی از دیدار شب گذشته شاعران و اهالی فرهنگ با رهبر انقلاب در رشته توئیتی در توئیتر منتشر کرده که در ادامه بخشهایی از این گزارش را میخوانید. این رشته توئیت با هشتگ روایت دیدار منتشر شده است.
شاعری لبنانی شعر قرائی خوند به زبان عربی. آقا چند جملهای با لحن بامزهای عربی گفتن. اینکه البته کلیاتی فهمیده شد و برای فهم بهتر باید تامل بیشتری کرد تو شعر. ایشون هم فارسی ولی با لحن بامزهای گفتن خیلی متشکرم، التماس دعا. آقا گفتن فارسی ایشون مثل عربی من بود:)
*
محمدحسین نجفی شعری خواند که به پدرش تقدیم کرده بود آقا گفتن چه کار خوبی کردید برای پدرتون شعر گفتید. آقای قزوه گفت البته پدرشون هم شاعرن و برای پسرشون شعر گفتن. آقا گفتن بده بستونه پس؟ کار خوبیه تو شعر!
*
حسین خزائی، شاعر جوان کرمانشاهی با صدایی رسا شعری خواند برای تدقیق مرز معترض و معاند با مطلع "من از تو معترضتر هستم اما اعتراض این نیست"
وقتی شعر تمام شد آقا بهش گفتن: مضمون سخنرانی یکساعته ما رو تو چند دقیقه بیان کردی!
*
مهدی جهاندار این دو بیت را خوند:
این حسن کیست که با صلح به جنگ آمده است
این حسن کیست که این شیوهی رندانهی اوست
"این حسین کیست" کمی مشکل وزنی دارد!
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست
آقا گفتن البته "این حسین کیست" دیگه جاافتاده و مصطلحه، عیب نداره!
*
یه بیتی داشت حسین خزائی که میگفت:
من از تو سفرهام کوچکتر و خالیتر است اما
برای گریهکردن شانهی بیگانه تسکین نیست!
آقا با محبت پدرانه خیلی جدی گفتن انشالله سفرهتون هم از کوچکی دربیاد..
*
جناب فرید قبل شعرخوانی چنددقیقهای صحبت کردن و آخرش کمی جملات سردرگم شد، گفتن ببخشید من خیلی صحبت کردم دیگه الان شعر میخونم.
آقا به شوخی گفتن البته شعرتون از نثرتون خیلی بهتره!
شعرشون با مطلع "ایران سرفراز! ایران سربلند!" واقعا عالی بود!
*
مهرداد مهرابی شاعر جوانی بود که غزل امام حسنی خواند با مطلع "شمشیر تو در نیام گل کرد" که آقا خیلی از شعر خوششان آمد. چندین بار تحسین کردن مخصوصا مطلع و مقطع غزل رو.
*
افشین علا غزل زیبایی خوند. آقا یه بیت رو ازش خواست تکرار کنه آخر سر " از خود پلی بساز برای عبور خویش" بعد تامل کوتاهی گفتن اومدم ایرادی بگیرم ولی شعرتون همهچیش خوب بود واقعا!
*
رباب کلامی شعر عاشقانه زیبایی خوند و آخرسر آقا رو کردن به حاج آقا کلامی زنجانی و با لخند گفتن: الولد سرّ ابیه...
پدر و دختر کیف کردن تو جلسه از این تعریفِ بهجای آقا.
*
علیرضا نورعلیپور شاعر جوان و خوشآتیه، غزل معروفش را خواند با این مطلع: "مادربزرگ، عطر برنج شمال بود" رهبر از هر بیت این غزل با لبخندی و تحسینی استقبال کردن و آخر هم بهش گفتن خیلی کار خوبی کردید برای مادربزرگ شعر نوشتید. و تشویق کردن شاعرا رو که برای خانواده بنویسن.
*
آقای میرشکاک شعری در مدح حضرت زهرا نوشته بودن و اولش اشاره کردن این شعر تولید دیشبه. لفظ تولید به مذاق دوستان و رهبر خوش آمد و دستمایه شوخی شد!
*
فائزه زرافشان شعری از شکوه زن و هویت زنانه خوند. آقا بسیار شعر رو دوست داشتن و مخصوصا از مصرع "زبان مادریام شعر بینقاب من است" به نیکی یاد کردن. غزل بسیار گیرا و قویای بود انصافا.
*
لیلا حسیننیا شعری حماسی برای وطن خوند که مصرع درخشان "خدا کند که بمیرم وطنفروش نباشم" رو همه حضار و رهبر تکرار کردن. پایانبندی شعر مصرعی ترکی داشت که رهبر اون رو هم خیلی تحویل گرفتن و ازین شعر بسیار به نیکی یاد کردن!
*
محمد خادم غزلی خواند برای شهدای پیشرفت و تقدیم کرد به شهید فخریزاده. یکجای شعر گفت: "تو با خون خودت آن رازها را برملا کردی"
آقا اینجا تاملی کردن و گفتن البته خیلیهاش برملا نشده...
*
آقای امیری اسفندقه اوایل جلسه بعد شعرخوانی هر شاعری. متناسب با اون فضا یادی میکردن از یه شاعر غائب و غزلی ازشون میخوندن. رهبری ناگهان به شوخی گفتن: "یکی از گرفتاریهای این جلسه، حافظه خوب آقای امیریه"
و با این تذکر ملیح آقای امیری دیگر مدیریت کردن صحبت های بین شعرها رو.
*
آقای بلرام شکلا، شاعر هندی، شعری به زبان فارسی خوندن با مطلع «ایران من! عزیزتر از جان من! سلام!»
شعر بسیار شیرینی که رهبر همون ابتداش با روی گشاده گفتن: علیکم السلام:))
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰
۲۱۲۲۰