به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، امام علی (ع) در نامه ۵۳ نهجالبلاغه خطاب به مالک اشتر، در سال ۳۸ هجری هنگامی که او را به فرمانداری مصر برگزید، وظایف مسؤولان را مشخص میکند و بیش از ۵۰ مورد انتظارات خویش از حاکمان جامعه اسلامی را مطرح میکند:
«هذا ما أَمَرَ به عبدُ اﷲ علیّ أمیرُالمؤمنین، مالکَ بْنِ الحَارِثِ الأشتر...».
اینک بخشی از فرازهای اصلی این نامه که باید مدنظر کارگزاران و مدیران باشند، در ادامه میآید:
۱ـ ضرورت خودسازی: «أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللهِ، وَإِیثَارِ طَاعَتِهِ، وَاتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِی کِتَابِهِ ... فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ الله»؛ او را به ترس از خدا فرمان مىدهد و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدم دارد و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنتها را پیروى کند، دستوراتى که جز با پیروى از آنها کسی رستگار نخواهد شد و جز با انکار و ضایع کردنشان شقی و بدبخت نخواهد شد. به او فرمان مىدهد که خدا را با دل و دست و زبان یارى کند؛ زیرا خداوند پیروزى کسى را تضمین کند که او را یارى دهد... .
۲ـ مهربانی به مردم و تلاش برای جلب رضایت تودهها: «وَأَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ... وَابْتَلَاکَ بِهِمْ»؛ مهربانى، محبت ورزیدن و لطف به مردم را پوشش دل خویش قرار ده. هرگز با آنان چونان حیوان درنده شکارى مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى؛ زیرا مردم دو دستهاند: یا برادر دینى تو هستند، یا همانند تو در آفرینش. اگر لغزشی از آنان سر مىزند، یا خطایی بر آنان عارض مىشود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهى مرتکب مىشوند، آنان را ببخشاى و خطاهایشان را نادیده بگیر، آن گونه که دوست دارى خدا تو را ببخشاید و از خطاهایت چشم پوشی کند.... .
۳ـ پرهیز از غرور و خود پسندی: «وَلَا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ.... وَیَفِیءُ إِلَیْکَ بِمَا عَزَبَ عَنْکَ مِنْ عَقْلِک»؛ فریاد مزن که من امیر شما هستم، فرمان میدهم و باید اطاعت شوم، که این گونه خود بزرگ بینى دلت را تباه و دینت را سست، و موجب زوال نعمتهاست. هر گاه سلطه و قدرتى که دارى، در تو تکبر یا خود بزرگ بینى پدید آورد، به بزرگى حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر، و قدرتش بر تو را ببین که تو آن اندازه بر خودت قدرت نداری... .
۴ـ رعایت عدل و انصاف در هر حال: «أَنْصِفِ اللهَ وَأَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ .... وَهُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَاد»؛ با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک و با افرادى از رعیت خود که آنان را دوست دارى، انصاف را رعایت کن که اگر چنین نکنى ستم کردهای و هر که به بندگان خدا ستم کند خدا به جاى بندگانش دشمن او خواهد بود و هر که خداوند دشمن او باشد، دلیل او را نپذیرد.... .
۵ـ حقگرایی، عدالتمحوری، و مردمگرایی سه اصل همراه: «وَلْیَکُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَیکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِ .... مَعَ رِضَى الْعَامَّة»؛ باید محبوبترین کارها نزد تو کاری باشد که به حق نزدیکتر، و در عدالت فراگیرتر و خشنودى مردم را شاملتر باشد، زیرا خشم تودههای مردم خشنودى خواص را از بین مى برد و خشم خواص در صورت خشنود بودن تودههای مردم، اهمیتی ندارد.
۶ـ لزوم توجه به توده مردم: «وَلَیسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ ... وَمَیْلُکَ مَعَهُم»؛ خواص کسانی هستند که در دوران رفاه از همه پر خرجترند و بار سنگینى را بر حکومت تحمیل مىکنند و هنگام سختی کمتر از همه یاری دهند، بیش از همه از انصاف و اجراى عدالت بیزارند و در خواستههایشان اصرار میورزند و هنگام بخشش از همه کم سپاستر، و هنگام نبخشیدن و منع از همه عذر ناپذیرترند و در برابر مشکلات روزگار از همه بیصبرترند. تنها ستون دین و جمعیت مسلمانان و ساز و برگ در برابر دشمنان، تودههای مردمند، از این رو، باید توجه و تمایلت به آنها باشد.
۷ـ دوری از وسوسههای عیبجویان و سخنچینان: «وَلْیَکُنْ أَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ ....فَإِنَّ السَّاعِی غَاشٌّ وَإِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِین»؛ باید دورترین رعیت از حریم تو و مبغوضترینشان در نزد تو کسی باشد که بیش از دیگران عیبجوی مردم است؛ زیرا مردم عیوبى دارند که حاکم در پوشاندن آنها از همه سزاوارتر است. پس آنچه را که بر تو پوشیده است آشکار مساز؛ چرا که وظیفه تو فقط پاک کردن عیوبی است که بر تو آشکار گشته و خداوند نسبت به آنچه از تو پنهان مانده است داوری خواهد کرد. پس تا مىتوانى زشتىها را بپوشان، تا خداوند آنچه را تو دوست دارى بر مردم پوشیده باشد، بپوشاند. گره هر کینهاى را که از مردم به دل داری بگشاى و رشته هر انتقام را از خود قطع کن و از هر چه برایت روشن نیست چشم بپوش، و در تصدیق سخن چین شتاب مکن؛ زیرا سخنچین گر چه در لباس خیرخواهان ظاهر مى شود اما خیانتکار است.
۸ـ پرهیز از مشورت با افراد بخیل، ترسو و حریص: «وَلَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا ... سُوءُ الظَّنِّ بِالله»؛ هرگز با بخیل مشورت مکن، که تو را از بخشش باز دارد و وعده فقر به تو دهد. و نیز با ترسو که در انجام کارها روحیه تو را سست مىکند و نیز با حریص که حرص را با ستمکارى در نظرت زینت مىدهد. بخل، ترس، و حرص غرائز گوناگونى هستند که ریشه آنها بدگمانى به خداى بزرگ است.
کنار گذاشتن سردمداران حکومتهای ستمگر پیشین و جایگزین کردن مدیران توانمند صالح، تشویق نیکوکاران و مجازاتِ بدکاران، جلب حُسن ظن مردم از طریق احسان و سبک کردن بار هزینهها، احترام به آداب و رسوم نیک پیشینیان، تداوم نشست و مشورت با دانشمندان و کارشناسان، شناخت اقشار گوناگون جامعه و رسیدگی به هر کدام طبق نیازها و موقعیتها، ویژگیهای سپاهیان و نظامیان، جایگاه نهادهای مالی، قاضیان و کارگزاران و بازرگانان و صنعتگران، تأکید بر رعایت حال قشر محروم، اهتمام و تلاش، استعانت از خدا، آمادگی جسمی و روحی برای اجرای حق، ویژگیهای فرماندهان نظامی و افسران ارشد، توجه خاص به سوابق اشخاص و خاندانهای خوشنام و صالح، تأمین نیازهای لشکریان و خانوادههای آنان، تلاش برای برقراری عدالت در تمام شهرها، گرامیداشت یاد و نام رزمندگان و قدردانی از تلاشهای آنان، سنجش کار هر کس بدون در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی او و ... از دیگر وظایف مسؤولان جامعه اسلامی است.
برای دریافت متن نامه ۵۳ نهجالبلاغه از اینجا اقدام کنید.
پایان پیام/