به گزارش اقتصادنیوز، روابط ایالات متحده و عربستان از زمان کلید خوردن آن در پایان جنگجهانی تا به امروز بارها بازتعریف شده است. اخیرا نیز شواهد نشان میدهد که روابط ریاض و واشنگتن شاید نیاز به خانه تکانی داشته باشد.
اواخر هفتهای که گذشت، اوپک پلاس بار دیگر تولید نفت را کاهش داد؛ گزارهای که موجب افزایش بهای انرژی شد. چند روز بعد مقامهای ریاض و تهران در پکن برای احیای بالقوه روابط دیپلماتیک شان با حمایت چین توافق کردند.
آنگونه که بلومبرگ نوشته، اگرچه بسیاری تصمیم ریاض مبنی بر کاهش تولید نفت را دهن کجی به واشنگتن قلمداد کردند، مقام های دولتی می گویند که ایالات متحده از این تصمیم آگاه بوده است.
پشت پرده هم مخالفت چندانی با هدف قیمتگذاری تازه عربستان که بین 80 تا 90 دلار به ازای هر بشکه هست، وجود ندارد. این وضعیت شباهتی به اکتبر گذشته ندارد؛ زمانی که واشنگتن از تصمیم اوپک پلاس در باب کاهش تولید نفت غافلگیر شد و ریاض را به چالش کشید.
با این همه در همان بازه زمانی عربستان به بحران حاکم پایان داد و ثابت کرد که قرار نیست بازیگران غربی بهای بالایی برای انرژی بپردازند.
در ماههای اخیر، واشنگتن و ریاض بی سر و صدا در حوزه های مختلف بالاخص استراتژی امنیتی جدید مهار و بازدارندگی، همکاریهای امنیتیشان را افزایش دادند.
در این میان سوال این است که روابط عربستان به عنوان متحد آمریکا با رقبا و مخالفان ایالات متحده را چگونه میتوان تبیین کرد؟ عربستان روابط خود را با چین گسترش داده و این گزاره بعد از سفر «شی»به ریاض در دسامبر گذشته برجستهتر هم شد؛ بالاخص آن که دو بازیگر در حوزه های مختلف چون هوش مصنوعی، انرژی پایدار، سرمایه گذاری های مشترک بالاخص در زمینه پروژه های زیرساختی توافقنامه های بسیاری را امضا کردند.
ناظران می گویند نزدیک شدن به چین، بازی تازه ریاض است؛ بازیگری قدرتمند که در قامت رهبر کارتل نفت اوپک پلاس مانور میدهد. خاورمیانه در آستانه ورود به عصری چندقطبی است و عربستان در حال مانور دادن در عرصه جهانی است تا بدین طریق جایگاه خود را در این واقعیت جدید تعریف و تثبیت کند. گروهی از ناظران بر این باورند که این حقیقتی است که واشنگتن آن را درک کرده است، با این همه سکوت میکند چرا که بخشی از این ترتیبات در راستای منافعش است.
علیرغم طیف وسیعی از تعهدات، عربستان آنقدر محتاط است که از خطوط قرمز آمریکا عبور نمیکند، از همین رو بعید است به چین برای تعریف میدان استراتژیک در خاورمیانه میدان دهد.
واشنگتن نمیتواند چین را از برقراری روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس، فراتر از خرید و فروش انرژی، بازدارد با این همه نمی توان این حقیقت را کتمان کرد که واشنگتن تمایلی به نزدیکی متحدانش به چین و ایران ندارد.
اما در باب توافق میان عربستان و ایران برای احیای روابط دیپلماتیکشان، واشنگتن از نقشآفرینی چین استقبال کرد، چرا که تهران حاضر نمیشد میانجیگری واشنگتن را بپذیرد. دولت بایدن دیپلماسی را بر رویارویی ترجیح میدهد، چرا که این گزاره میتواند زمینهساز تنشزدایی در منطقه شده و حتی آغازی باشد برای پایان جنگ در یمن.
با این همه ایالات متحده ممکن است از رویکرد تازه عربستان در ارتباط با سوریه چندان خشنود نباشد؛ ریاض اخیرا در صدد است تا روابط دیپلماتیک خود را با دمشق احیا کرده و حتی این بازیگر را به حضور در نشست اتحادیه عرب دعوت کند.
ایالات متحده رابطه خوبی با دولت سوریه ندارد اما دمشق برای کشورهایی چون عربستان و امارات که با سوریه دارای منافع امنیتی هستند، با اهمیت است.
گروهی از تحلیلگران می گویند عربستان سعودی زیر سایه و چتر ایالات متحده بالهای خود را باز کرده و بسیار محتاط است که مشارکت با واشنگتن به خطر نیافتد. از زمان حمله روسیه به اوکراین، ایالات متحده به شکلی جدی کنترل امنیتی سه آبراهه کلیدی در اطراف خاورمیانه، آبراه هایی چون دریای سرخ، دریای عرب و خلیج فارس و سه نقطه حیاتی چون کانال سوئز و باب المندب را در اختیار دارد؛ این مقوله در قاب رقابت آمریکا و چین قابل تبیین است.
با این همه مشارکت ایالات متحده و عربستان از تحریم های نفتی 1973، حمله تروریستی 11 سپتامبر، حمله 2003 آمریکا به عراق و اختلاف های دو طرف در باب فیمت گذاری و تولید نفت جان سالم به در برده است.
دلیلش این است که ریاض و واشنگتن به یکدیگر نیاز دارند و هیچکدام جایگزین قابل قبولی ندارند. ویژگیهای این رابطه مرتبط است به یک واقعیت استراتژیک تازه، بله اوپک پلاس میتواند به تنشهای بیشتری در باب قیمتگذاری و تولید نفت دامن بزند، با این همه مشارکت ایالات متحده و عربستان اساسا قوی باقی میماند.