او گفت: ایشان به مجلس رفت و مجلس یک روز تمام، وقت خود را برای این موضوع گذاشت. کلهر در مجلس گفته بود عوامل فیلم همه بچه مسلمانند و در رژیم گذشته فیلم میساختند و به مشکلات و گرفتاریهای مردم میپرداختند. تازه مگر هر کس درباره کارگر و کارفرما و روستا و ارباب فیلم بسازد، کمونیست است؟ خلاصه ایشان موفق شد نمایندگان را قانع کند و مجلس دست از سر ما برداشت. با وجود این، من تا یک سال نمیتوانستم فیلم بسازم. وقتی میخواستم فیلم پرونده را بسازم، باز جلوی من را گرفتند و گفتند که نسازید تا اوضاع آرام شود. در مجلسهای بعدی، با آشنایی بیشتر با سینما، شرایط بهتر شده و مشکلات ما کمتر میشود.
او با اشاره به سینمای سالهای اولیه دهه ۶۰، گفت: آن زمان آقایان سیدمحمد بهشتی شیرازی و فخرالدین انوار در سیما بودند. بعد از مدتی آقای بهشتی رفت و بنیاد سینمایی فارابی را تشکیل داد. در واقع ریلگذاری سینمای بعد از انقلاب را آقایان بهشتی و انوار و ... انجام دادند. آنها زمینه را برای ساخت فیلمهای بعد از انقلاب آماده کردند، فیلمهایی که از معنویت، انسانیت و اجتماع برخوردار بودند. در این میان، آقای بهشتی افق سینما را خیلی خوب میدید. یادم است وقتی فیلم مهاجران را ساختم ایشان هم آنجا بودند. حتی پروانه فیلم سناتور را آقای انوار امضا کرد و به من داد. این فیلم گرفتاریهای خاص خودش را برای من داشت. با آمدن این دوستان، شرایط و سیاست و نگاه این آقایان به هنر هفتم طور دیگری بود.
دهه ۶۰ بهترین دوران شکوفایی سینمای ایران بود. فیلمهایی که در دهههای بعد ندیدیم ساخته شد. فیلمهای هنری در آن دهه برای جشنوارههای هنری ساخته شد. در آن دهه، گیشه سینمای ایران فراموش شده بود و نگاه حاکمان، توجهی به فروش فیلمها نداشت. نگاه بهشتی و انوار بیشتر به فرهنگ و هنر بود تا گیشه. آن دوران، دوران طلایی سینمای ایران بود که فکر نمیکنم دیگر تکرار شود. اما آن دوران هم گذشت و سینما تغییر و تحول پیدا کرد.
او همچنین گفت: البته سانسور از اول انقلاب در ایران بود. مختص ایران هم نیست. در دیگر کشورها هم خطوط قرمز وجود دارد. زمان شاه هم بود. میگفتند درباره شاه و نظام سلطنت و دربار چیزی ننویسید ولی درباره هر چیز دیگری میخواهید بنویسید، آزادید. فیلمسازها هم تا وقتی که رقص و آواز و کاباره نشان میدادند، کسی کاری با با آنها نداشت، اما اگر یک خرده راه دیگری میرفتند، امنیتیها جلویشان را میگرفتند که باید صحنه فلان را در بیاورید. برای مثال در گوزنها چنین اتفاقی افتاد. پس از انقلاب سانسور کم اتفاق میافتد، ولی فیلمهایی که روشنفکران میسازند با مشکل روبهرو میشوند مثل فیلمهای ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی و فیلمسازانی از این دست. من بارها در جلساتی که با مسوولان داشتم مطرح کردم با پخش یک فیلم چه اتفاقی میافتد؟ مثال فیلم به رنگ ارغوان ابراهیم حاتمیکیا را هم میزنم. این فیلم مدتها توقیف بود و بعد از دوسال اکران شد. با روی پرده رفتن این فیلم چه اتفاقی افتاد؟ انقلاب شد؟ کشمکش و درگیری در مملکت به وجود آمد؟ خیر، آقا! سینما برای سرگرمی مردم است.
او با اشاره به وضعیت سینما در سالهای اخیر گفت: الان عدهای که وارد سینما میشوند فیلمهای کمدی میسازند و مخاطبان هم میروند و فیلمهای آنها را میبینند. مردم هم دیگر ذهنهایشان خسته میشود و خود به اندازه کافی در زندگیشان، مشکلات شخصی و اجتماعی دارند و نمیتوانند به مسائل اجتماعی توجه کنند. البته همه جای دنیا همینطور است. شما اگر به سینمای آمریکا نگاه کنی، دورانی بود که از فیلمهای هرکول شروع شد و به سمت فیلمهای پلیسی آمد و بعد به فیلمهای اجتماعی و خانوادگی رسید. سینما جدا از وجهه فرهنگی خود به جذابیت هم نیاز دارد. باید سینمایی را دنبال کنیم که هم وجهه فرهنگی داشته باشد هم اقتصادی باشد. الان با ۷،۸ میلیارد تومان میتوان فیلم ساخت، اما بازگشت سرمایه به این آسانی نیست. مردم گرفتارند و شرایط سینما برای آنها روز به روز سختتر شده است. بیشتر نسل جدید به سینما میرود، نسلی که خواستههای خاص خودش را دارد. باید دید این نسل از سینما چه میخواهد.