به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایپاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، نمایندگان تشکلهای دانشجویی در ابتدای دیدار به بیان دیدگاه و نظرات خود پرداختند.
بخشهایی از سخنان رهبر انقلاب در این دیدار:
در دوران دفاع مقدس دو فرصت تعالی و عروج بصورت مشترک در کنار هم قرار گرفتند. جوانهایی که وارد میدان جنگ شدند حرکتشان و اوجگیریشان جوری بود که فردی مثل امام راحل، امام بزرگوار که سالهای متمادی سلوک و عرفان را تجربه کرده بود به حال آنها غبطه میخورد، من نمیدانم شماها شرح حال این شهدا را میخوانید؛ این کتابها را یا نه؟ من میخوانم و اشک میریزم و استفاده میکنم برای من حقیقتاً استفاده دارد. من خیال میکنم شما یکی از کارهایی که میکنید حتماً همین باشد شرح حال این شهدای عزیز را بخصوص بعضیهایشان را که خیلی معنویت دارند بخوانید. اینها استفاده کردند.
انتظار فرج یعنی سختیها همه قابل برداشته شدن، برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید، دل شما باید گوش به زنگ باشد. انتظار فرج یعنی انتظار برطرف شدن همهی نقصهایی که شما الان گفتید. ده برابر این هم نقص وجود دارد که شما نگفتید. انتظار فرج یعنی این، یعنی آماده بودن، فکر کردن، بنبست نپنداشتن. بنبستانگاری خیلی چیز بدی است.
خدای متعال که در قرآن مکرر گفته «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلی»؛ کتب اللّه یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد. دیگر بحثی ندارد. «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا»؛ خدا از مؤمنین دفاع خواهد کرد، در این هیچ تردیدی نیست. یا «نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً»؛ در این هیچ تردیدی وجود ندارد، این قول خدای متعال است. خود ما واقعیتها را هم دیدیم. حالا ما اینها را یک روزی از قرآن و نهجالبلاغه و صحیفهی سجادیه نقل میکردیم، اما در زندگی خودمان تصور نمیکردیم.
ما در این سن خودمان دیدیم، پیروزی انقلاب را دیدیم. این غلبهی حق بر باطل بود. کسی فکر نمیکرد، هیچکس اصلاً تصور نمیکرد. مرحوم آقای طالقانی به خود من گفت، گفت وقتی آن روزی که امام گفت شاه باید برود. ما گفتیم آقا چه حرفهایی میزند! یعنی کسی مثل آقای طالقانی! مرحوم آیتاللّه طالقانی آدم کوچکی نبود. یک مبارز عمیقِ عریقِ سابقهدارِ آنچنانی امیدوار نبود، اما شد. انقلاب پیروز شد. حادثهی عجیبی بود جنگ تحمیلی. همه علیه ما، آمریکا علیه ما، شوروی علیه ما، ناتو علیه ما، کشورهای مسلمان علیه ما، ترکیهی همسایهمان علیه ما، همه، همه. ما پیروز شدیم. در یک چنین جنگی که همه علیه ما بودند، ما پیروز شدیم. پس بنابراین تجربههای ما هم همین را نشان میدهد.
در مورد مسئلهی خصوصیسازی که بعضی از دوستان گفتند و تکرار کردند و بیرون هم همانها را میگویند: هر قانون خوبی را ممکن است بد عمل کنند. اینی که ما امکانات کشور، امکانات تولیدی، کارخانجات، اینها را بدهیم دست دولت، دستگاههای تولیدی و بنگاههای تولیدی بزرگ را دولت نمیتواند، مشکلات به وجود میآید، فساد به وجود میآید. چه قدر در این چند سال این مسائل پیش آمده. این راهش فقط خصوصیسازی بود. هیچ چارهی دیگری وجود نداشت واقعاً و این کار ناگهان انجام نگرفت. با فکر، با مطالعه، با پیشبینی، ساعتها بحث کردن انجام گرفت. بله، من قبول دارم، آن توقعی که بنده داشتم از خصوصیسازی، تا حالا آن توقع برآورده نشده. اما کارهای خوبی هم انجام گرفته.
اینی که شما میگویید بنگاه دولتی را دادند به بخش خصوصی، او دلارش را به دولت برنمیگرداند، این درست نیست. آنی که دلار را برنمیگرداند، همان بنگاه فعلاً دولتی است. البته بخش خصوصی هم اشکالاتی دارد؛ مراقبت میخواهد، دقت میخواهد، رعایت میخواهد.
حرف مردم را باید گوش بدهند، حرف مردم کجاست؟ خب مردم در همهی مسائل که حرف ندارند یا یک حرف ندارند، باید فکر کنند، مطالعه کنند، سازوکاری دارد حرف مردم، حرف مردم همینی است که الان وجود دارد یعنی یک نفر را انتخاب میکنند بعنوان رئیسجمهور این مال مردم است، یک عدهای را انتخاب میکنند بعنوان نمایندهی مجلس این حرف مردم است، حرف مردم را اینجوری میشود فهمید دیگر. حالا یکی از برادران گفت رفراندوم اگر چنانچه شما اینجوری میگفتند. اگر چنانچه از اول در همهی مسائلی که پیش میآمد رفراندوم میکردید حالا آن حساسیت روی رفراندوم وجود نداشت. کجای دنیا این کار را میکنند؟ مگر مسائل گوناگون کشور قابل رفراندوم است، مگر همهی مردمی که در رفراندم باید شرکت کنند و شرکت میکنند امکان تحلیل آن مسئله را دارند؟ این چه حرفی است؟ چطور میشود رفراندوم کرد؟ در مسائلی که تبلیغات میشود کرد، حرف میشود زد، از همه طرف اصلاً یک کشور را برای یک مسئله شش ماه درگیر بحث و جدل و گفتگو و دو قطبیسازی میکنند برای اینکه یک مسئلهای رفراندوم بشود. در همهی مسائل رفراندوم بکنیم؟ اینجوری نیست قضایا که اینجور ساده آدم از رویشان [بگذرد] یکی از آفتها شتابزدگی است، شتابزدگی نباید بشود.
قصد دانشجو دیده شدن نباشد؛ ــ ببینید این را من تأکید میکنم ــ نه شخص دانشجو نه تشکل دانشجویی اینجور نباشد که یک حرفی را بزند برای اینکه دیده بشود. این بیبرکت میکند کار را، حرف را بیبرکت میکند، بیاثر میکند و ضرر هم دارد.
در فضای مجازی غرق نشوند؛ خب حالا فضای مجازی با همهی حرفهایی که گفته میشود در کشور وجود دارد. شبکههای اجتماعی وجود دارد. بعضیها نشستهاند که از طرف فضای مجازی سیلوار، تحلیل و خبر و مطلب و مبنا به اینها داده بشود این غلط است. شما روی فضای مجازی سوار شوید، شما فضای مجازی را هدایت کنید، شما فکر و خبر و تحلیل به فضای مجازی بدهید نه به عکس.
جوان ایرانی مورد کینهی دشمنان است
دشمن استکبار، کارتلهای صهیونیستی که بر اروپا و آمریکا تسلط دارند، اینها بلاشک با مسئولین جمهوری اسلامی خیلی بدند، دستشان برسد تکّه پارهشان میکنند. اما با جوانها بدترند. چرا؟ برای خاطر اینکه اگر جوانها و انگیزههای جوانها و جوانهای کشور نباشند از دست مسئولین کشور کاری بر نمیآید، کار را درواقع جوانها دارند انجام میدهند، حرکت و پیشرفت به دست جوانهاست لذا با جوانها کینه دارند اینها. از اول انقلاب تا امروز جوانها بودند که کارهای بزرگ را در جبهههای مختلف، میدانهای مختلف بعهده گرفتند و پیش بردند. من این را میگویم بیشتر برای اینکه مسئولین کشور توجه کنند و خوشبختانه توجه هم میکنند، از خیلی از جوانها استفاده میکنند، اما بیشتر استفاده باید بکنند در میدانهای مختلف.
در میدان مدیریتهای دولتی، جوانهایی از قبیل شهید موسی کلانتری، شهید تندگویان، اینها وزیر بودند جوان جوان، جوان. شهید قندی، شهید عباسپور همینهایی که همهشان شهید شدند اینها جوان بودند.
در میدان نظامی شهید همت، شهید خرازی، شهید بابایی، شهید حسن باقری، شهید شیرودی، شهید اردستانی، شهید صیاد شیرازی.
در میدان هنر و ادبیات؛ شهید آوینی،مرحوم سلحشور، مرحوم طالبزاده، البته اینها آخر عمرشان سنشان بیشتر بود اما در همین جوانی اینها خیلی کارها کردند و امثال اینها که کم هم نیستند.
در میدان علم و تحقیق؛ شهید تهرانیمقدم، مرحوم کاظمی آشتیانی، شهید مجید شهریاری، شهید رضائینژاد، شهید احمدی روشن.
در همین زمان معاصر شما شهید حججی، مصطفای صدرزاده، آرمان علیوردی، روحالله عجمیان. اینها برجستهاند، نقطههای واقعاً برجستهاند.
هزارها، دهها هزار، صدها هزار جوان ایرانیِ مسئولیتشناس امروز وجود دارند، اینها موتور حرکتند. اینها موتور پیشران حرکت کشور و حرکت نظامند، همهی شما، یکایک شما باید اینجوری باشید. مثل شهیدان زندگی کنید.
راه روشن را جوانهای عزیز! با جدّیت دنبال کنید؛ راه روشن انقلاب و اسلام و کشور و نظام و اینها را با جدّیت دنبال بکنید. کشور به شماها نیاز دارد. احتیاج دارید به آرمانخواهی ، احتیاج دارید به امید، احتیاج دارید به عقلانیت. آرمانخواهی یعنی همان افقهای دور که اشاره کردم. این اگر نباشد امکان ندارد. آرمانخواهی موتور حرکت است، موتور پیشران حرکت آرمانخواهی است. امید سوخت این موتور است، اگر امید نباشد این موتور حرکت نمیکند. آرمانخواهی در دلش میماند غصهاش را میخورد اگر امید وجود نداشته باشد. عقلانیت هم فرمان این موتور است.
این خبر در حال بروزرسانی است...
۲۱۲۲۰