چابهار به عنوان دروازه ورود شرق به غرب هر چند برای تحقق این نقش ارتباطی رقبای بزرگی همچون مناطق آزاد «صحار» و «دقم» عمان و «گوادر» پاکستان را در کنار خود دارد و مزیتهای نسبی و طبیعی آن سبب شده تا رقبا نیز به اهمیت ژئوپلتیک و اقتصادی این منطقه اذعان و اعتراف کنند.این منطقه از مزیتهای اقتصادی بینظیری در مقایسه با سایر مناطق همجوار برخوردار است که از جمله دسترسی آن به بازار ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیون نفری افغانستان، کشورهای آسیای میانه و مشترکالمنافع، همچنین روسیه و شمال افریقا و ارتباط آنها با اروپای شرقی میتوان اشاره کرد.از سوی دیگر ایران بیش از ۲ هزار کیلومتر مرز آبی در شمال و جنوب کشور و دسترسی مهمی به آبهای آزاد و دریاهای استراتژیک در منطقه دارد. این دسترسی، ایران را برای کشورهای محصور در خشکی تبدیل به کشوری مهم با موقعیت مکانی ارزشمند تبدیل کرده است. در نظر کشورهای منطقه، ایران مسیری مناسب برای دسترسی به آبهای آزاد و انجام فعالیتهای تجاری در این بستر، مقرون به صرفه است.
باوجود تمامی این ظرفیتها، ایران دههها است که مزیت مکانی خود را از دست داده و نتوانسته از نقاط بندری خود بهویژه ظرفیت مناطق جنوبی استفاده کند. در بین نقاط جنوبی ایران، چابهار یکی از مناطق مهم، اما مغفولماندهای است که از هیچیک از ظرفیتهای گردشگری، صنعتی و تجاری آن بهنحو احسن بهرهبرداری نشده است. اگر نگاهی جامعتر به وضعیت زیرساختی و تجاری ایران بیندازیم، میبینیم طی سالها و دهههای گذشته، نگاه مثبت و تخصصی به هیچیک از بسترهای تجاری و اقتصادی مهم کشور نشده است. باوجود درآمدهای گسترده ارزی ایران طی ۲ دهه گذشته، زیرساختهای فنی و لجستیکی که وجود و توسعه آنها بهطورمستقیم بر تجارت و اقتصاد تاثیر دارد، تجهیز و تکمیل نشدند. نمونه بارز بیتوجهی به زیرساختها، نبود کریدور تخصصی و تکمیل شمال ـ جنوب است. زیرساختهای حملونقل ریلی، هوایی و زمینی این کریدور هنوز کامل و تجهیز نیست و به این دلیل نتوانستیم از ظرفیتهای دریایی خود استفاده کنیم. برای بهرهگیری از فرصت تجارت دریایی و مزایای بنادر، باید ابتدا مسیری تجهیز و تکمیل برای حملونقل بارها از/به مناطق بندری وجود داشته باشد. این درحالی است که بهدلیل نبود این مسیر، راه دسترسی به بنادر جنوبی بهویژه چابهار هنوز تکمیل نیست.بدون شک، وجود خطوط مناسب ترانزیتی و حملونقل، یکی از مهمترین الزامات در خدمت گرفتن ظرفیتهای دریایی است. از سویی دیگر، تقویت تجهیزاتی بنادر، ظرفیت پهلوگیری آنها را افزایش میدهد و زمینه را برای ارائه خدمات بندری مناسب مهیا میکند.در شرایطی که یک بندر بتواند تاثیر و اهمیت خود در فعالیتهای تجاری را اثبات کند، نظر سرمایهگذاران مختلف داخلی و خارجی به آن جلب میشود و صنایع بزرگ میتوانند به این مناطق وارد شوند. در نهایت، این بنادر و محدودههای اطراف آنها از مزایای توسعه صنعتی و تجاری بهرهبرداری خواهند کرد.
یکی از ابعاد توافقنامههای بینالمللی و چندجانبه، ورود کشورهای مختلف به حوزه سرمایهگذاریهای مشترک است. بهبیاندیگر، همکاری کشورها برای رشد و توسعه یک منطقه، وارد کردن منابع مالی برای تقویت طرحهای توسعهای و سایر مسائل اینچنینی، از مزایای مهم موافقتنامههای تجاری و اقتصادی مختلف بهویژه در حوزه ترانزیت است. در رابطه با بندر چابهار نیز ورود سرمایههای خارجی در نهایت منجر به اشتغالآفرینی و ایجاد ارزش در این منطقه خواهد شد. باید تاکید کرد افزایش همکاریهای تجاری با کشورهای منطقه، سبب ایجاد پیوند عمیق راهبردی ایران با این کشورها میشود. تبدیل کشورهای همسایه به شرکای استراتژیک، یکی از مهمترین مزیتهای اجرای موافقتنامههای تجاری است. با این وجود، موافقتنامه چابهار تا امروز نتوانسته هیچیک از مزایای عنوانشده را برای ایران در پی داشته باشد. نهتنها موافقتنامه چابهار، بلکه هیچیک از تفاهمنامههای گسترده و مهم ایران حتی قراردادهای منعقدشده با چین و روسیه نیز ورود سرمایههای خارجی برای توسعه و تقویت مناطق جنوبی کشور را در پی نداشته است. به این دلیل، ظرفیت بالقوه چابهار و سایر مناطق جنوبی کشور، طی سالهای گذشته بالفعل نشدند و این یک نکته منفی برای تجارت ایران محسوب میشود. با توجه به موارد یاد شده چابهار میتوانست تبدیل به بندری مهم و پررونق در جنبههای مختلف اقتصادی تبدیل شود، اما بیتوجهی به آن منجر به فرصتسوزی شد. موافقتنامههای مختلف نیز نتوانست جای خالی این کمتوجهیهای گسترده را پر کند، از اینرو شاهد هستیم باوجود تمام وعدههای دادهشده، هنوز نقایص فنی، زیرساختی و مدیریتی مهمی درباره منطقه چابهار و سواحل مکران وجود دارند.