« آمریکا جنگ اوکراین را راه انداخت که حالا این ادّعای بنده است، دلایل متعدّدی هم برایش وجود دارد، کسان زیادی هم در دنیا به همین معتقدند؛ البتّه خود آمریکاییها قبول نمیکنند، امّا آنها جنگ اوکراین را راه انداختند (اما) الان این جنگ موجب شده است که بین متّحدین اروپاییِ آمریکا و آمریکا به تدریج فاصله بیفتد و فاصله زیاد بشود. چون کتکش را اروپاییها دارند میخورند، آمریکا سودش را می برد؛ این فاصله به وجود آورده؛ این ضعف آمریکا است». این پارگراف، یکی از دلایلی است که رهبر انقلاب اخیراً در توضیح و تشریح تضعیف آمریکا بیان کردند.
رهبر انقلاب ۱۵ فروردین امسال در دیدار با مسئولان نظام در تشریح تحولات جهانی گفتند «بنده مدّتی قبل گفتم که دنیا در معرض یک تحوّل سیاسی مهم است؛ یعنی وضع نظم جهانی در حال تغییر است که خب حالا این حرف دارد از جاهای مختلف شنیده میشود، تکرار میشود… جبههی مقابل ما در این نظم دارد تضعیف میشود که نمونههایی [دارد] که حالا عرض میکنم. خب یکی از مهمترین مخالفین ما در سطحِ دنیا دولت آمریکا است دیگر. آمریکای اوباما از آمریکای بوش ضعیفتر بود؛ آمریکای ترامپ از آمریکای اوباما ضعیفتر بود؛ آمریکای این آقا (بایدن) از آمریکای ترامپ ضعیفتر است، چطور میگوئیم ضعیف است؟»
رهبر انقلاب برای توضیح دلایل تضعیف آمریکا، علاوه بر آشکار شدن ضعف آمریکا در جنگ اوکراین، دلایلی دیگر همچون «دوقطبی داخلی آمریکا، ناتوانی در حل بحران سیاسی کنونی رژیم صهیونیستی، شکست آمریکا در تشکیل جبهه متحد عربی علیه ایران و برعکس افزایش ارتباطات مجموعه عربی با ایران، ناتوانی آمریکا در حل مسئله هستهای ایران مطابق با خواستههای واشنگتن» را نیز تشریح کردند.
برای هریک از دلایلی که رهبر انقلاب برای توضیح پدیده تضعیف آمریکا در عرصه جهانی بیان کردند، میتوان به گزارشها و دادههای روزانه فراوانی اشاره کرد، اما گزارش حاضر محدود به ارائه دادهها، گزارشها و اخباری است که به نوعی نشاندهنده واگرایی هرچه بیشتر اروپا و آمریکا است؛ واگرایی و شکافی که جنگ اوکراین آن را بیشتر در معرض دید قرار میدهد.
با آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین در اوایل اسفند ۱۴۰۰، آمریکا و کشورهای غربی گرچه برخلاف انتظارها همه به نوعی اعلام کردند وارد رویارویی نظامی مستقیم با ارتش روسیه نخواهند شد، با اظهارات و اقدامات فوری خود به مردم و دولت اوکراین نشان دادند که برای جلوگیری از پیشروی ارتش روسیه و اجبار مسکو به عقبنشینی و پایان جنگ، تمامقد در کنار کییف خواهند بود.
اوج این «همبستگی و اتحاد» را در سخنرانی ششم فروردینِ ۱۴۰۱، «جو بایدن»، رئیسجمهور آمریکا در شهر ورشو، پایتخت لهستان باید دید. بایدن یک ماه پس از آغاز جنگ در اوکراین در سخنانی پرشور، عملیات نظامی روسیه که مسکو آن را «جنگی تدافعی و واکنشی به تحریکات غرب و دفاع از امنیت خود» نامیده، جنگی بین «خیر و شر» توصیف کرد که همه باید تکلیف خود را با آن روشن کرده و تمام توان خود را برای «شکست شر» به کار ببرند و به نمایندگی از همه کشورهای غربی، خطاب به مردم اوکراین گفت «ما همه در کنار شما هستیم. تنها هزینههای سریع و تنبیهی، روسیه را وادار به تغییر رفتار میکند».
روایت آخرالزمانی و خیروشرِ بایدن از جنگ اوکراین برای همراهمی و همبستگی مردم اروپا و کلاً جبهه غرب با گذشت زمان کارایی خود را از دست داد.
«اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا» در مردادماه پارسال یعنی شش ماه پس از جنگ اوکراین یک نظرسنجی را در ۱۰ کشور اروپایی انجام داد. نتایج این نظرسنجی نشان میداد که اولویتهای افکار عمومی کشورهای اروپایی با گذشت زمان از آغاز جنگ اوکراین، تغییر کرده، و اگر در آغاز و در نتیجه ضربه روانی و ناگهانی جنگ خواهان کمک همهجانبه به ارتش اوکراین تا «شکست کامل روسیه» بودند، اکنون در نتیجه آگاهی مردم نسبت به پیامدهای این جنگ (افزایش تورم و بحران انرژی و غذا) اکثریت ترجیح میدهند به هر قیمت ممکن جنگ تمام شود.
این اندیشکده از بررسی نتایج نظرسنجی افکار مردم اروپا همچنین به این نتیجه رسیده که اروپاییها اکنون به دو گروه مخالف هم تقسیم شدهاند: «گروه صلح» و «گروه عدالت». هواداران گروه صلح، خواهان برقراری فوری صلح هستند، حتی به قیمت امتیازدهی اوکراین به روسیه، اما گروه عدالت بر این باور هستند که «صلح تنها با شکست کامل و آشکار روسیه به دست میآید». این شکاف و اختلاف اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی وجود دارد. از آن جایی که به نظر میرسد جنگ در اوکراین، جنگی طولانی و فرسایشی باشد، این خطر وجود دارد این مسئله شکافی عمیق در «اتحاد اروپا» ایجاد کند.
با آغاز جنگ اوکراین و تحریمهای اروپا علیه روسیه، کشورهای اروپایی هر روز بیشتر در باتلاق تورم و گرانی متأثر از بحران اوکراین فرو میروند؛ بحرانی که به نظر میرسد همواره رو به تعمیقشدن باشد و همین ناامیدی به بهبود وضعیت، دومینوی اعتراضات و اعتصابات سراسری را در این قاره به راه انداخته است.
به تازگی نشریه «فایننشیال تایمز» با ۳۷ اقتصاددان گفت وگو داشته و حدود ۹۰ درصد آنها، اوضاع وخیمی را برای اتحادیه ترسیم کرده و معتقدند که به خاطر تورم بالا و کمبود انرژی، کشورهای عضو حوزه یورو رشد منفی ۰.۰۱ درصدی را تجربه خواهند کرد.
با تداوم جنگِ اوکراین و ارسال مداوم کمکهای مالی و تسلیحاتیِ آمریکا و کشورهای اروپایی به ارتش اوکراین، اعتراض و خشم، مردم کشورهای قاره سبز به پیامدهای جنگ را به خیابانها آورد. سال نو میلادی امسال در اروپا تحت تأثیر بحران شدید سوخت و تورم با آشوب و شورش همراه بود و از انگلیس و فرانسه گرفته تا بلژیک و آلمان مردم علیه حاکمیت شوریدند، صدها نفر زخمی و شماری نیز بازداشت شدند.
با آشکار شدن پیامدهای تداوم جنگ اوکراین در خیابانهای شهرهای اروپا و اینکه تنها سود برنده طولانیشدن این جنگ آمریکاست، مقامات اروپا نیز در بالاترین سطوح زبان به گلایه و شکایت گشودند؛ تا جایی که امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه هفته پیش رسماً تأکید کرد که اروپا باید وابستگی خود به واشنگتن و دلارِ آمریکا را کاهش دهد و نباید در همه امور از جمله بحران تایوان، چشمبسته از سیاست آمریکا پیروی کند و باید به فکر «خودمختاری راهبردی» باشد.
اعتراضهایی که مبنای آنها دادههای واقعی است. خبرگزاری بلومبرگ اخیراً گزارش داده که اروپا با کنار گذاشتن انرژی روسیه، یک تریلیون دلار ضرر کرده و در سوی مقابل آمریکا گاز طبیعی مایع خود را، چند برابر بیشتر به اروپاییها میفروشد. همچنین ماه اکتبر ۲۰۲۲ (مهر) در اوج بحران انرژی آمارهای سازمان اطلاعات انرژی آمریکا حاکی از آن بود که اروپا توانسته با پشت سر گذاشتن کشورهای آسیایی به بزرگترین خریدار گاز آمریکا تبدیل شود و آمریکا در چهار ماه نخست سال، سه چهارم کل گاز صادراتی خود را راهی اروپا کرده است. همچنین برای نخستین بار و در سایه کاهش صادرات گاز روسیه به اروپا، آمریکا به بزرگترین تأمین کننده گاز اروپا تبدیل شده است.
امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه در اعتراض به همین شرایط گفته که قیمتهایی که آمریکا بر گاز فروشی به اروپا اعمال میکند، «غیردوستانه» است. جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اروپا هم تأیید کرده که نگرانی اروپاییها نسبت به تأثیر سیاستهای آمریکا بر شرکتهای اروپایی روزبهروز بیشتر میشود.
کاهش رشد اقتصادی، افزایش شدید تورم به طوری که در طی ۴۰ سال گذشته بیسابقه بوده است، بحران انرژی، افزایش چند برابری قبوض برق و گاز، ورشکستگی دهها هزار شرکت، بروز اعتصابها و تظاهرات گسترده تنها بخشی از نتایج اقتصادی جنگ اوکراین برای اروپا بوده است.
در آلمان به عنوان صنعتیترین عضو اتحادیه اروپا موج گرانی و تورم افسارگسیخته تشدید شده است. تورم سالانه در آلمان، کشوری که به عنوان قطب و موتور اقتصادی منطقه پولی یورو در اروپا شناخته میشود، به بالاترین سطح خود در ۷۰ سال گذشته رسیده است.
اوج اختلاف و شکاف اروپا با آمریکا را باید در سخنان هفته پیش رئیسجمهور فرانسه دید. امانوئل ماکرون، هفته پیش هنگام برگشت از سفرش به چین در گفتوگو با نشریه «پولیتیکو» تأکید کرد که «اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد و از کشیدهشدن به تنش بین آمریکا و چین بر سر تایوان خودداری کند.» وی در اینباره گفت: خطر بزرگی که پیش روی اروپا قرار دارد این است که وارد بحرانهایی شود که متعلق به ما نیست و مانع استقلال و خودمختاری راهبردی ماست. اروپاییها باید پاسخ دهند که آیا تشدید بحران تایوان در راستای منافع ماست؟ خیر.
رئیسجمهور فرانسه در ادامه گفت: اروپا در زمینه تسلیحات و انرژی بیش از حد وابسته به آمریکاست و باید تمرکزش را بر تقویت صنایع دفاعی اروپا قرار دهد. اروپا باید همچنین وابستگیاش به دلار آمریکا را کاهش دهد.
بهره سخن
اعتراضهایِ آشکار مقامات ارشد اروپا به واشنگتن در پی جنگ اوکراین، یکی از نشانههای گویای تضعیف موقعیت واشنگتن در عرصه بینالمللی است و قطعاٌ آغاز دوری بروکسل از واشنگتن و تضعیف جبهه غرب در این نبرد، پیامدهای روشنی برای آینده جنگ اوکراین و فضای بینالمللی خواهد داشت.
به عنوان مثال علیرغم مخالفتهای اخیر سران آمریکا و اروپا با «طرح ۱۲ مادهای صلح چین» برای بحران اوکراین، دفتر ریاستجمهوری فرانسه همزمان با سفر ماکرون به پکن در بیانیهای اعلام کرد جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و ماکرون در گفتوگویی تلفنی توافق کردند که برای پایاندادن جنگ اوکراین با چین وارد تعامل شوند.
نتیجه این توافقِِ ماکرون و بایدن چند روز پس از سفر ماکرون به چین آشکار شد. نشریه بلومبرگ سهشنبه ۲۹ فروردین به نقل از افراد آگاه اعلام کرد رئیسجمهور فرانسه به دنبال ارائه طرحی محرمانه به دولت چین است که میتواند زمینه گفتوگوی بین اوکراین و روسیه را ایجاد کند. طبق این طرح پاریس، پیشبینی شده که مذاکرات صلح بین مسکو و کییف تابستان امسال آغاز شود. ماکرون برای پیشبرد این طرح، «امانوئل بُن»، مشاور ارشد سیاست خارجی خود را مأمور کرده تا با مقامات چینی در ارتباط باشد.
گرچه اکنون تضعیف و آغاز روند «افول» آمریکا در عرصه جهانی تقریباً بر همه روشن شده و کموبیش متحدانش از مدار واشنگتن دور میشوند و حتی حرف از مقابله با بزرگترین سلاح آن یعنی دلار زده میشود، جمهوری اسلامی ایران و رهبر انقلاب از جمله کسانی هستند که از سالها پیش بر آغاز پایانِ یکهتازی آمریکا در عرصه جهانی و تولد نظم نوینِ چند قطبی تأکید داشتند.
شاید بتوان گفت طراحی و اجرای موفق «راهبرد مقاومت» در منطقه و مبارزه آشکار و بدون لکنتِ جمهوری اسلامی ایران با سیاستهای سلطهطلبانه آمریکا در عرصه بینالمللی، بارزترین نمونه از آگاهیِ پیش از موعد ایران از مفهوم «افول» است، چرا که تنها با فرض افول آمریکاست که میتوان حرف از «مقاومت» زد.