سجاد ستاری، متولد بیستوهشتم مرداد ۱۳۸۰ در کرج، در ۱۱ سالگی ورزش رزمی را با کیکبوکسینگ همراه با استاد محمدعلی اعتقادی آغاز کرد و در ۱۴ سالگی شروع به مبارزات مویتای کرد. او موفق شد در اولین سال شرکت در انتخابی تیم ملی مویتای جوانان با توجه به اینکه هنوز در رده سنی نوجوانان بود، مدال طلا را کسب کند و به تیم ملی ایران دعوت شود. پس از آن به طور ۴ سال متوالی در تیمهای ملی جوانان و بزرگسالان حضور داشت و توانست یک مدال طلای جهان، ۲ مدال نقره جهان، یک مدال و کاپ بازیکن تکنیکی اروپا، یک مدال نقره اروپا را برای تیم ملی کسب کند. او هماکنون به تایلند نقل مکان کرده و تمرینات و مبارزات خود را در سازمانهای معتبر و بزرگ مویتای، زیر نظر تیم وِنوم تایلند انجام میدهد. او هفته گذشته هم توانست کمربند راجادامنرن را به دست آورد. مصاحبه جالب وی را می خوانید:
چطور شد به سمت مویتای رفتید؟
داستان رفتن من به مویتای خیلی خندهدار بود. من اصلاً نمیخواستم مویتایکار شوم. یکی از دوستان من به نام ابوالفضل که هنوز با او در ارتباط هستم، آگهی تبلیغاتی یک باشگاه را پشت ماشینش زده بود و من دیدم و تنها دوست داشتم حرکات پشتکوارو را یاد بگیرم که هیچی هم یاد نگرفتم.
تأثیر مربی در زندگی ورزشات چقد راست؟
مسلماً کسی بدون مربی رشد نمیکند. اولین مربی من محمدعلی اعتقادی بود. در حال حاضر هم با کریس کار میکنم که سوئدی است. باید گفت مربی خیلی تأثیرگذار است چراکه نقاط قوت و ضعف تو را میشناسد و با تمام خصوصیات تو آشناست و به راحتی میتواند در هر لحظه هدایتت کند.
اولین مبارزه رسمیای که انجام دادی چه حسی داشتی؟
انتخابی استان البرز بود. ایران هنوز در رده جوانان مسابقات مویتای را برگزار میکرد. از رده نوجوانان در رده سنی جوانان شرکت کردم و خدا را شکر قهرمان شدم. بعد به تیم ملی راه پیدا کردم و با فتوشاپ کارت مسابقهام را در حالی که جوانان بودم ردیف کردیم و در قهرمانی کشور قهرمان شدم.
در چه سنی به تیم ملی راه پیدا کردی؟
به قولی با فیک کردن شناسنامه ۱۳ سالگی به جوانان راه پیدا کردم و اولین اعزام به تایلند بود که من را نبردند. بعد به مسابقات روسیه قهرمانی جهان ۲۰۱۶ رفتم و دوم شدم. البته آنجا به قهرمان روسیهای که در جهان هم نفر اول است باختم.
بهترین و بدترین خاطره زندگیات؟
به خاطر مشکلات سربازی از ایران رفتم. به تایلند آمدم و در جهانی جوانان در تایلند نتوانستم به فینال برسم ولی نقره گرفتم. آن هم به دلیل اینکه نمیدانستیم در آن روز فینال برگزار میشود. چون برنامهها عوض شده بود. من هم داشتم با استادم ناهار میخوردم. بعد که فهمیدم با اتوبوس و مترو خودم را به محل مسابقه رساندم ولی زمانی بود که حریفم از رینگ داشت پایین میآمد و من بالاجبار نقره گرفتم. بدترین خاطره من همین است. بهترینها هم سفرهایی بود که همراه همتیمیهایم میرفتیم.
خانوادهات چقدر نقش داشتند؟
زیاد موافق نبودند، چون احساس میکردند ورزش خشنی است. من یواشکی به باشگاه میرفتم و مسابقه میدادم. شلوارهای بلند میپوشیدم که مبادا کبودیهای بدنم را ببینند اما وقتی با آن کنار آمدند همیشه حمایتم کردند. حتی بعضی وقتها که روز قبل از مسابقه استرس دارم و خوابم نمیبرد، به آنها زنگ میزنم و صحبت میکنم تا آرام شوم.
اگر به مویتای نمیآمدی چه شغلی را انتخاب میکردی؟
درس و نمراتم خوب نبود. اصلاً تاکنون به این مورد فکر نکردم.
الگویت در ورزش کیست؟
من الگو ندارم. به نظرم کلمه درستی نیست. من کپی کردن را دوست ندارم. بلکه از هر نفر بهترین تکنیک را یاد میگیرم. البته سوپرلک کیاتموکائو را خیلی قبول دارم.
تعداد مبارزات حرفهای تو چندتا است؟
۳۴ مسابقه؛ ۲۳ برد که ۱۳ تای آن ناکاوت بود.
کدام مبارزه برایت سختتر بوده است؟
سختترین مبارزه را مقابل shadow انجام دادم. بازیکن قدرتمندی بود.
اوقات فراغتت را چهکار میکنید؟
شعر مینویسم، فیلم میبینم یا با دوستانم هستم. موسیقی هیپ هاپ گوش میکنم.
اولین ایرانی هستی که در wbc قهرمان شدی؟
بله، بعد از باخت مقابل جولیوبولو، دفعه بعد او را شکست دادم. حالا باید بروم انگلیس و از قهرمانیام دفاع کنم. حریفم یک مبارز انگلیسی است.
قهرمان کمربند راجادامنرن هم هستی؟
راجادامنرن قدیمیترین استادیوم مویتای جهان است. اولین کمربند حرفهای جهان هم به نام این استادیوم نامیده میشود. خوشحالم که اولین ایرانی هستم که این کمربند را گرفت. با بردن این کمربند به تورنمنت جهانی RWS راه پیدا کردم که جایزه آن سه میلیون بات (واحد پول تایلند) است. ماه بعد آغاز میشود.
در این مبارزه چه کسی را شکست دادی؟
یودخودنپون سیتمونچای بود. البته چند ماه قبل با او مبارزه کرده بودم و در حالی که دو راند از او پیش بودم ولی با ناداوری باختم. البته بعد از شکایت رئیس میتینگ بررسی کرد و فرصتی دوباره برای جبران آن به من دادند. البته برد به نام او ثبت شده بود. برای بار دوم با موتور تصادف کردم و بازی برگشت به تعویق افتاد تا اینکه هفته گذشته پیروز شدم.
آخرین هدفت در زندگی چیست؟
ورزش یک مسیر است که مرا برای بزرگترین آرزو که زندگی پر از آرامش بعد از ورزش است، آماده میکند.
وضعیت این ورزش در ایران چگونه است؟
اصلاً این ورزش را به طور حرفهای ندارد. خیلی از مدالآوران ایرانی در تایلند هستند. حتی به مسابقات جهانی تایلند یک تیم از بازیکنان درجه سوم را آوردند. آنها میتوانستند از ایرانیهای مقیم اینجا یک تیم ملی بدهند ولی استفاده نکردند.