همشهری آنلاین- مریم باقرپور: انتهای کوچه پونه پنجم استخر بزرگ و پرآبی با نردههای سبزرنگ هست که قدیمیترین استخر پونک به شمار میآید. این استخر در نزدیکی در ورودی خانه پروفسور عدل قرار داشت.
خواندنی های بیشتر را اینجا دنبال کنید
بازگشت به وطن
یحیی عدل، در سال ۱۲۸۷ در تهران به دنیا آمد، اما اصلیتی آذربایجانی داشت. زندگی در تبریز را با سپری کردن دوران کودکی و تحصیل در مکتبخانه تجربه کرد. ۱۴ ساله که شد همراه برادر ۱۶ ساله، دایی و یک همسفر برای تحصیل به پاریس رفت. در ۲۵ سالگی به مقام انترنی یکی از بیمارستانهای پاریس درآمد، جایگاهی که آرزوی خیلیها بود. موفقیتهایش ادامه داشت تا اینکه به سمت ریاست درمانگاه در بخش جراحی بیمارستان پروفسور گرگوار انتخاب شد و همچنان موفق بود.
اما او خاک وطن را دوست داشت و سال ۱۳۱۸ یک ماه پیش از آغاز جنگ جهانی دوم به کشور برگشت و بلافاصله پس از ورود به خدمت نظام وظیفه رفت. حین خدمت سربازی دانشیاری دکتر لقمانالملک (صاحب کرسی جراحی عملی بیمارستان سینا) به پرفسور پیشنهاد شد اما نپذیرفت و کار در بیمارستانهای خصوصی مانند بیمارستانهای نجمیه و حتی بیمارستان شماره یک ارتش را ترجیح میداد.
در همان دوران پرفسور «ابرلین» پاتولوژیست فرانسوی، به دستور رضا شاه برای ریاست دانشکده پزشکی و ساماندهی اوضاع این دانشکده با اختیارات کامل به ایران آمد. ابرلین از پرفسور عدل نیز برای تدریس جراحی تئوری با رتبه دانشیاری دعوت کرد و به اینترتیب استاد عدل از سال ۱۳۱۹ و در حالی که هنوز لباس سربازی به تن داشت تدریس در دانشگاه تهران را آغاز و سال ۱۳۲۰ پس از پایان خدمت نظام وظیفه به سمت استاد کرسی جراحی رسید و ریاست بخش جراحی بیمارستان سینا را هم بر عهده گرفت. به اینترتیب پرفسور عدل در سن سی و سه سالگی به بالاترین مقام دانشگاهی که برای بسیاری در دهههای پایانی عمر محقق میشود، دست یافت.
درمان رایگان اهالی
«محمدولی فرمانفرمائیان» شوهرخواهر عدل بود و همین ارتباط، او را با روستای پونک آشنا کرد و او گرچه بیمارستان سینا و استاد کرسی جراحی بیمارستان سینا بود و رشته جراحی را جانی دوباره داد، اما گاهی اوقات به خانهاش در محله پونک میآمد. حسین خراسانی از ساکنان قدیمی محله میگوید: «وقتی هر کدام از اهالی به خانه پروفسور میرفتند آنها را رایگان درمان میکرد.»
البته خانه عدل که همچنان در سبزرنگ چوبی آن با پیچکهای اطرافش یکی از تصاویر زیبای روستا را ماندگار کرده این روزها قابل تردد نیست. اینجا از خانههایی است که اهالی ماجراهایی زیادی از آن نقل میکنند. از کاترین، دختر عدل که بعد از افتادن از کوه و فلج شدن عاشق میشود و به همراه همسرش مدتی در این خانه زندگی کرده تا استخر داخل خانه که فقط دخترهای پونک اجازه شنا در آن داشتند. خراسانی میگوید: «چند سالی است بعد از پوشاندن استخر، ساختمانی به نام نارون داخل خانه پروفسور عدل ساخته شد. نام ساختمان را هم از نام ۳ درخت نارون قرینه و زیبای اطراف استخر کنار گرفتهاند.»
ورود وسایل جراحی با هزینه شخصی
به گفته اهالی، دکتر عدل هر سال تابستان به پاریس میرفت، مهارتهای نوین جراحی را سوغات میآورد و وسایل جراحی را با هزینه خود خریده و به بیمارستان اهدا میکرد. به همین دلیل بین اهالی چهره شناخته شدهای در آن دوران به شمار میآمد. او همچنین روشهای نوین جراحی را نیز به جوانها آموزش میداد و به علت نیاز کشور به جراح عمومی تمام رشتهها اعم از جراحی عمومی، ریه، قلب، استخوان، مغز و اعصاب و غیره را آموزش میداد و همیشه میگفت که من نمیدانم این مرض من است یا حسن من که هرچه میدانم و بتوانم به شاگردانم باید یاد بدهم، شما هم همینطور باشید.
ناممکنهایی که عملی شد
دکتر عدل از دولت ایران و کشورهای خارجی مدالها و نشانهای علمی زیادی گرفت و عضو آکادمی جراحی پاریس شد. البته مقالات فارسی نیز از ایشان وجود داشت. همچنین بیهوشی به طریقه جدید را با استخدام متخصصان بیهوشی از خارج (دکتربوله) راهاندازی کرده و بسیاری از عملهای ناممکن را ممکن میکرد. حتی به دستورش در انستیتو پاستور سرمهای تزریقی را که امروزه مصرف میشود، بهصورت غیرتبزا تهیه شد. اما مهمتر از سرم آپایروژن و ابداعات جراحی و علمیاش، از مشخصههای بارز او تعلیم نکات اخلاقی به شاگردانش بود تا جایی که وی به هیچکس بدی نمیکرد و بدگویی درباره کسی را قبول نمیکرد. گذشت زیادی داشت و از اعتبار علمی و اجتماعی خود که با جراحی اکثر رجال و صاحبمنصبان و مقامات کشوری و لشکری و روحانی به دست آمده بود، برای رفع بسیاری از گرفتاریهایی که برای همکاران و اطباء پیدا میشد، استفاده کرده از حقوق حقه آنها نیز دفاع میکرد.
در عوارض جراحی که برای شاگردان پیش میآمد، سینه خود را سپر کرده و مسئولیتها را خود به عهده میگرفت و در درمان عوارض حاصله مزدی دریافت نمیکرد. «ابراهیم مدرسی» گردآوردنده کتاب پروفسور مینویسند: «پروفسور تا ۹۳ سالگی بدون لرزش دست و ناراحتی دید اعمال جراحی بسیار مشکل و بزرگ را انجام میداد. وی اهتمام زیاد داشت که شاگردان خوب را برای بهتر شدن کار و سوادشان به خارج بفرستد و توصیههای ایشان را همکاران فرانسویشان با جان و دل قبول میکردند.»
پروفسور عدل ۱۴ بهمن سال ۱۳۸۱ در سن ۹۴ سالگی با سابقه بیش از ۷۰ سال جراحی و آموزش و پرورش شاگردان بیشمار از دنیا رفت و در مراسمش چهرههای زیادی حضور داشتند.