مهمترین هدف برگزاری مسابقات و جوایز ادبی در ابعاد منطقه ای، ملی و حتی جهانی، شناسایی و معرفی آثار برتر و ارزشمند به جامعه مخاطبان و تشویق مادی و معنوی نویسندگان در تولید آثار فاخر است. غالب جوایز مهم ادبی، هم جوایز مادی قابل توجه دارند و هم اعتبار معنوی آنها برای موفقیت کتاب و نویسنده اش، می تواند بسیار ارزشمند باشد. حتی هستند برخی جوایز ادبی که جایزه نقدی قابل توجه هم ندارند، اما اعتبار معنوی و رسانه ای آنها به قدری ارزشمند است که معمولا آینده کاری نویسندگان برنده را تغییر می دهد.
با این مقدمه باید پرسید که جوایز ادبی در کشور ما چه جایگاهی دارند و مطابق کدام الگو طراحی شده اند؟! رسیدن یک جایزه ادبی به اعتبار ادبی و هنری، فرآیندی مستمر و طولانی است و سیاست زدگی حاکم بر حوزه فرهنگ ما، معمولا امکان چنین ثبات و برنامه ریزی های کلان و طولانی مدت را نمی دهد. به همین جهت غالب جوایز ادبی رسمی و دولتی اعتبار چندانی از منظر ادبی و هنری ندارند و حتی نمی توانند بر سلیقه و انتخاب مخاطبان نیز تاثیر جدی بگذارند. ضعف دیگر جوایز ادبی ما، عدم توجه به ابعاد رسانه ای و فرهنگی است. جمع آوری آثار، مطالعه توسط داوران و معرفی برندگان در یک اختتامیه با حضور حضرات مسئولین، نهایت کاری است که مجریان جشنواره ها برای خودشان تعریف کرده اند و در این تعریف ابتر، جایی برای معرفی رسانه ای و فرهنگی نویسندگان و برندگان جشنواره ها وجود ندارد!
این داستان تلخ در خصوص جشنواره های استانی و منطقه ای که معمولا مشکل محدودیت بودجه و جایزه هم دارند، پر رنگ تر است. سئوال این است که اگر واقعا بودجه ای برای تامین جایزه مناسب وجود ندارد و انگیزه ای هم برای طراحی جنبه های رسانه ای و فرهنگی جشنواره به چشم نمی خورد، مثلا چه فایده ای از برگزاری جایزه «کتاب سال تبریز» یا دیگر جوایز کتاب سال استانی قابل تصور است؟! این جشنواره های خاموش و مستور، چه کارکرد کلان فرهنگی و ادبی می توانند داشته باشند؟!
برگزاری جلسات معرفی و نقد آثار منتخب، تولید مستندها و تیزرهای رسانه ای، استفاده از پوسترهای شهری، تولید برنامه های رادیویی و تلویزیونی کتاب محور، معرفی مناسب کاندیداها و شورآفرینی برای شناخت برندگان و حتی خرید و اهدای آثار منتخب به مدارس و کتابخانه ها حداقل فعالیت های فرهنگی و رسانه ای هستند که جشنواره های منطقه ای به راحتی می توانند در جهت حمایت از آثار و نویسندگان منتخب انجام دهند.
اگر این ابعاد رسانه ای به درستی طراحی و اجرا شوند، اعتبار معنوی یک جشنواره به تدریج شکل می گیرد و چه بسا جوایز اندک آنها هم به کام نویسندگان شیرین می شود! و الا برگزاری این جشنواره های از سر تکلیف، هیچ ثمری برای نویسندگان و کتابخوانان نخواهد داشت و «کتاب سال تبریز»، هرگز کتابِ سال نخواهد شد!
بد نیست ختم کلام ذکر این لطیفه باشد که جایزه رتبه تقدیر کتاب «نعلین های آلبالویی» بنده در اولین دوره «کتاب سال استان آذربایجان شرقی» که سال گذشته برگزار شد، فقط یک جلد کتاب بود! این به کنار، جشنواره به قدری چراغ خاموش جلو رفته بود که خودم یک هفته بعد از مراسم اختتامیه فهمیدم برنده شده ام! البته نه از تبریک دوستی یا پیامک رفیقی، که اتفاقا همه بی خبر بودند! از تماس شهریار شفیعی عزیز که جایزه سنگینم را گرفته بود و می خواست تحویلم دهد!