بهگفته کارشناسان، میزان آلودگی خلیجفارس ۴۰ برابر حد استاندارد است. در چنین شرایطی، اقدامی مشترک در راستای حفاظت از خلیجفارس توسط کشورهای حاشیه آن ضرورت دارد، اما اختلافهای سیاسی مانع آن شده است. صمت در این گزارش به موضوع زیست محیطی این منطقه مهم جغرافیایی پرداخته است.
محمد درویش، کنشگر و پژوهشگر محیطزیست در گفتوگو با صمت بااشاره به تهدیداتی که متوجه خلیجفارس است، گفت: تقریبا فاضلاب همه شهرهای ساحلی، مستقیم و بدون تصفیه وارد خلیجفارس میشود. همچنین، تمام رودخانههایی که از طرف عراق و ایران هستند و آب آنها به خلیجفارس میرسد، همراه خود فاضلابهای شهری را که در بینراه هستند، وارد خلیجفارس میکنند. همچنین، آب توازن کشتیها که بهشدت آلوده است و آب خاکستری و فوقالعاده خطرناک آبشیرینکنها وارد خلیجفارس میشود. به این آلایندهها باید رزمایشهایی را هم که گهگدار در خلیجفارس برگزار میشود، اضافه کنیم و ببینیم که چه فاجعهای در این خلیج اتفاق میافتد.
درویش گفت: برآوردها میگوید که میزان آلودگی خلیجفارس ۴۰ برابر حد استاندارد است و باتوجه به طرحهای آلاینده آبشیرینکن، چشمانداز بدتری هم پیشروی ما است. با ادامه این رویه، بههیچعنوان نمیتوان در انتظار بهبود شرایط ماند.
وی اضافه کرد: شاید تنها خبر خوب این است که بهتازگی دولت ایران شهرهای ساحلی از جمله بندرعباس را ملزم به تصفیه فاضلابشان کرده، بهشکلی که آب تصفیهشده را در اختیار صنایع قرار بدهند. امیدوارم بر این حرف متعهد بمانند و تلاش جدیتری را در راستای تحقق این مهم انجام دهند.
این کنشگر محیطزیست گفت: در حال حاضر، شاهد پدید آمدن کویر دریایی در خلیجفارس هستیم. کویر دریایی یعنی جایی که ما آب داریم، اما حتی فیتوپلانکتون و مرجان هم وجود ندارد. سازمان ملل هر سال محیطهای آبی را که دچار پدیده کویر دریایی شدهاند، معرفی میکند. از ۵ سال پیش، برای نخستینبار در جنوب تنگه هرمز در نزدیکیهای اماراتمتحدهعربی، بحرین و قطر؛ شاهد ۲ لکه کویر دریایی بودیم که در اثر فعالیت آبشیرینکنها در آن منطقه ایجاد شدهاند. متاسفانه این پدیده در حال گسترش بهسمت سواحل ایران است.
وی تصریح کرد: برای حفاظت از خلیجفارس یک کنوانسیون وجود دارد، اما حقیقت این است که کشورهای منطقه بهدلیل اختلافنظرهای عمیق سیاسی که با یکدیگر داشتند، در عمل نتوانستند دور یک میز با عامل مشترک خلیجفارس بنشینند و اختلافنظرهای خود را فراموش کنند. امیدوارم تلاشهایی که در حال حاضر برای بهبود رابطه با عربستان و کشورهای حاشیه خلیجفارس میشود، تاثیرات مثبتی هم بر این موضوع بگذارد تا یک اقدام مشترک و تاثیرگذار برای محافظت از خلیجفارس انجام بگیرد.
درویش گفت: مهمترین اقدامات مشترک کشورهای حاشیه خلیجفارس این است که تمام شهرهای ساحلی آنها متعهد به داشتن سیستم تصفیه فاضلاب شوند و اجازه ندهند فاضلاب خام وارد خلیجفارس شود. همچنین بر آب توازن کشتیها نظارت و از ورود آن به خلیجفارس جلوگیری کنند. مهم است که بر صید نیز نظارت جامعی شکل بگیرد و بهویژه صید ترال متوقف شود تا دیگر شاهد کاهش تنوع زیستی نباشیم. تحت هیچ شرایطی نباید اجازه داد که رزمایشهای نظامی در خلیجفارس که محیط بستهای دارد، انجام شود. در نهایت نیز، نباید توان زیستپالایی رودخانههایی که به خلیجفارس میرسد، بهخاطر سدسازیهای متعدد پایین بیاید.
احسان عابدی، عضو هیات علمی گروه علوم زیستی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی در گفتوگو با صمت گفت: خلیجفارس بهشدت تحتتاثیر آلایندههای نفتی است. آلایندههای نفتی در برگیرنده ترکیبات سمی و خطرناک برای تمام موجودات زنده است. یکی از این ترکیبات PAHها هستند که در آن ترکیباتی مانند نفتالن، فلورن، فنانترن، آنتراستن، پایرن و بنزن وجود دارند. هرکدام از این عوامل یک عامل سمی و سرطانزا است که در نهایت آبهای خلیجفارس را تحتتاثیر قرار میدهند. خلیجفارس یک دریای جوان است و تنوع ژنتیکی و زیستی آن برای این سطح از آلودگی کافی نیست.
وی بیان کرد: بههمین دلیل، اکوسیستم آن شکننده است و گونههای آن بهشدت تحتتاثیر تخریب اکوسیستم قرار میگیرند. از همینرو است که امروز شاهد قرار گرفتن بیشتر گونههای دریایی خلیجفارس مانند لاکپشتها در فهرست قرمز موجودات در معرض خطر انقراض هستیم. در خلیجفارس، قاچاق سوخت بهدلیل سودآوری بیشتر یا هر دلیل دیگری به یکی از عوامل جدی ایجاد آلودگی نفتی تبدیل شده است. این کارشناس گفت: کشتیهای صیادی و بازرگانی، مخازن بزرگی را در خود تعبیه و آن را با نفت و گازوئیل پر میکنند تا به کشورهای همسایه از جمله پاکستان قاچاق کنند، زیرا نرخ نفت و فرآوردههای نفتی در ایران پایین و در کشورهای دیگر بسیار بالا است و همین مسئله باعث وسوسه افراد برای قاچاق آن میشود.
عابدی عنوان کرد: زمانی که ماموران مبارزه با قاچاق میخواهند این کشتیها را در دریا متوقف و قاچاقچیان را دستگیر کنند، کشتی حامل بار قاچاق، لولههای نفتی خود را در بشکهها قرار میدهد و در زمانی که در حال فرار است، تمام بار خود را در طول مسیر در دریا تخلیه میکند. زمانی هم که ماموران آن کشتی را متوقف میکنند، دیگر نفت و گازوئیلی در کشتی وجود ندارد.
وی گفت: تخلیه نفت و گاز در دریا یک فاجعه محیطزیستی در سطح گسترده ایجاد میکند که یکی از آنها از بین رفتن صخرههای مرجانی و آلوده کردن و از بین رفتن موجودات کفزی است که در خلیجفارس زندگی میکنند. همچنین، این آلودگی نفتی باعث نابود شدن لاکپشتها و پرندگان دریایی میشود، چرا که وقتی نفتی در دریا مینشیند، آبزیان ناگزیر در دام آن میافتند.
وی بااشاره به اینکه خلیجفارس یک دریای جوان است و تنوع ژنتیکی و زیستی آن برای این سطح از آلودگی کافی نیست، گفت: ما نسبت به بهرهبرداری گستردهای که از خلیجفارس کردهایم و ذخایر آن را کاهش دادهایم، تقریبا هیچ کار ویژهای برای حفظ اکوسیستم آن انجام ندادهایم. ما میدانیم که خلیجفارس به طرق مختلف آلوده شده و تحت خطر است.
وی تصریح کرد: وضعیت خلیجفارس نسبت به دریاهای دیگر در دنیا یک وضعیت استثنایی است. از پیدایش خلیجفارس ۹۵۰۰ سال بیشتر نمیگذرد و بهشدت دریای جوانی است، حتی خلیجفارس نسبت به خلیج عمان هم خیلی جوان است و از تنوع زیستی پایینتری برخوردار است. ما نسبت به این دریای شکننده که تازه در حال شکلگیری است و به این شدت به آن دست درازی شده و ذخایر آن کاهش پیدا کرده، هیچ اقدام محافظتی تاثیرگذاری انجام ندادهایم. معمولا حواس ما بیشتر به تیمار کودکی است که مریض شده و مراقبت از او را در اولویت قرار میدهیم، اما نسبت به خلیجفارس همان برخورد و استحصالی را داریم که در دریاهای قدیمی انجام میشود.
عابدی اضافه کرد: برای حفاظت از خلیجفارس یک سازمانی وجود دارد به اسم حفاظت محیطزیست که علاقه دارد یکسری اقدامات انجام دهد، اما بلد نیست و از اساس متوجه نیست که مسئله و مشکل چیست؟ بههمین دلیل هم نمیتواند برای مشکل راهحل پیدا کند. برای مثال، طرحهای خیلی زیادی در منطقه اجرا میشود. مطالعات خیلی زیادی هم انجام شده است، اما در نهایت همه این مطالعات و نتایج آنها به کتابخانهها میرود و گردوخاک میخورد. این مطالعات اصلا به مرحله اجرا نمیرسد.
وی بیان کرد: برای حفاظت از اکوسیستم خلیجفارس به این نیاز نداریم که قانونهای متعدد داشته باشیم. برای حفاظت از یک اکوسیستم مهمی مثل خلیجفارس یک قانون کافی است. میخواهم بگویم ما خلأ قانونی نداریم. از لحاظ حقوقی هم کنوانسیون لازم وجود دارد، اما وقتی یک اکوسیستم نابود میشود، دیگر کنوانسیون چه دردی از آن دوا میکند؟
عابدی گفت: کنوانسیون رامسر را در نظر بگیرید. این کنوانسیون از لحاظ حقوقی خیلی معتبر است و کل تالابهای مهم دنیا زیر نظر آن هستند، اما آیا تالابی برای ما مانده که کنوانسیون رامسر از آن تالابها حفاظت کند؟ تراز آب در دریای خزر آنقدر کم شده که خلیج گرگان را به خشکی کشانده است. روند کم شدن تراز دریای خزر تا حدی ادامه خواهد داشت که تالاب انزلی هم خشک شود. مگر تالاب هورالعظیم وجود دارد که ما قانونی برای آن بنویسیم و از آن محافظت کنیم؟ وقتی تالابی وجود ندارد، دیگر قانونی هم نمیتواند بر آنها نظارت کند.
وی اضافه کرد: بودن آب در خلیجفارس نشاندهنده سلامت اکوسیستم نیست. در استخر هم آب وجود دارد. آنچه سلامت اکوسیستم خلیجفارس را رقم میزند، تنوع زیستی و ذخایر آن است که در حد نرمال باشد، اما وقتی شاخصها استاندارد نیست، دیگر چه قانون و حقوقی برای آن بگذاریم؟
عضو هیاتعلمی گروه علومزیستی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی گفت: در بندر دیر در یک شهری که ۲۵هزار نفر جمعیت دارد، بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر از مردم به همراه انجیاوها ۲ سال تمام برای حفاظت از جنگل حراء تلاش کردند و زنجیره انسانی تشکیل دادند. مردم میگفتند آنجا یک رویشگاه مهمی است که نباید در کنار آن جاده بسازند که آب به آن نرسد و خشک شود یا تاسیسات راهاندازی کنند که پساب و سازههای آن باعث خشکیده شدن جنگل شود، اما آنها کار خود را کردند و سازههایی ساختند که امروز نیمی از جنگل حراء خشک شده است.
عابدی گفت: اولویت با حفظ اکوسیستم در راستای حفاظت و بهرهوری بیشتر است، اما منظور از بهرهوری بیشتر افزایش بهرهبرداریها نیست. کشور همسایه ما اماراتمتحدهعربی در ابوظبی یک رویشگاه حراء دارد که بهخوبی از آن محافظت میکند و بذر و نهال در آن میکارد. امارات با این کار توانسته پای توریسم را بیشتر به آنجا باز کند و از پولی که از توریسم درمیآورد، برای حفظ و نگهداری از رویشگاه حراء هزینه کند. اما ما چه کردیم؟ این زنجیره در ایران معیوب است و نهایت چنین رویهای میشود، مرگ بیشتر پستانداران و پرندگان، کاهش ذخایر صید و تشدید دیگر مشکلات و تهدیداتی که نسبت به خلیجفارس وجود دارد.
کارشناسان عوامل آلودگی خلیجفارس را فاضلابهای تصفیهنشده شهرهای ساحلی، آلودگیهای نفتی، آب توازن کشتیها، رزمایشهای نظامی و آبشیرینکنها میدانند. این عوامل سالهای سال خلیجفارس را تحتمخاطره و تنوعزیستی آن را کاهش داده است. با این حال، تغییر رویهای نه از سوی ایران و نه از سوی کشورهای دیگر حاشیه این خلیج دیده نمیشود. در یک کلام، باید گفت نامگذاری یک روز در تاریخ به نام روز ملی خلیجفارس شاید خوب باشد، اما برای آن «تنوعزیستی» نمیشود./روزنامه صمت