این ۳ پسر دوست داشتنی، ساعت ۱۰ مردم را پای تلویزیون می‌نشانند

برترین‌ها چهارشنبه 13 اردیبهشت 1402 - 08:40
شبکه آی‌فیلم از اواخر سال گذشته بازپخش سریال کمدی «لیسانسه‌ها» ساخته سروش صحت را روانه آنتن کرده است.

برترین‌ها: شبکه آی‌فیلم از اواخر سال گذشته بازپخش سریال کمدی «لیسانسه‌ها» ساخته سروش صحت را روانه آنتن کرده است و حالا که فصل دوم این سریال هم به پایان رسیده سکانسی خنده‌دار از بازی هوتن شکیبا و امیرحسین رستمی در فضای مجازی وایرال شد همین را بهانه قرار دادیم تا در ادامه به بررسی این سریال موفق بپردازیم.

این ۳ پسر دوست داشتنی، ساعت ۱۰ مردم را پای تلویزیون می‌نشانند

در دوران رکود تلویزیون، سریال «لیسانسه‌ها»ی سروش صحت مثل‌ یک اتفاق بود؛ اتفاقی خوب و خوشایند که توانست بسیاری از مخاطبان قدیمی تلویزیون را دوباره پای این رسانه بنشاند. مجموعه تلویزیونی «لیسانسه‌ها» سعی کرد با زبانی شیرین و ساده، خیلی از تلخی‌ها و سختی‌هایی را که بسیاری از ما و نزدیکان و اطرافیانمان هر روز با آنها درگیر بودند را به تصویر بکشد؛ از مشکل ازدواج و بیکاری جوانان گرفته تا معضل اعتیاد و وسوسه مهاجرت و شیوع سرطان.

این سادگی و اثرگذاری احتمالا در درجه اول محصول دقتی بود که نویسندگان این مجموعه (سروش صحت و ایمان صفایی) در تهیه طرح و متن این اثر به خرج داده‌ بودند؛ کمااینکه خود صحت هم گفته بود: «نوشتن و بازنویسی فیلمنامه «لیسانسه‌ها» خیلی طول کشید... فکر می‌کنم قسمت اول را حدود ۲۰بار بازنویسی کردیم.»

این ۳ پسر دوست داشتنی، ساعت ۱۰ مردم را پای تلویزیون می‌نشانند

یکی از برگ‌های برنده سریال از همان فصل اول، حضور بازیگر توانمندی مانند هوتن شکیبا در سریال بود و وزنه مهمی برای سریال به حساب می‌آمد. او پس از حضور درخشان خود در «شبی که ماه کامل شد»، بیشتر در این سریال زیر ذره‌بین قرار گرفت و به همین علت، نقش او در فصل‌های بعد نسبت به فصل گذشته، پررنگ‌تر هم شد. دیگر بازیگران مانند کاظم سیاحی، سیاوش چراغی‌پور، بیژن بنفشه‌خواه و عزت‌ا... مهرآوران هم بازی‌های خوبی داشته و هرکدام نقش مهمی در باورپذیری روابط میان کاراکتر‌ها داشتند.

برای مثال شخصیت مازیار با بازی امیر کاظمی را به یاد بیاورید. این شخصیت، در طول سریال همواره با وضعیت بغرنجی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. وی از خانواده‌ای کم‌بضاعت بود، پدرش با اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کرد و حتی به بیماری سرطان نیز دچار شد. این شخصیت برای برآمدن از پس تمام این مشکلات به ورزش اسکیت روی آورد. اسکیت‌سواری به‌نوعی دست‌آویز او برای رهایی از مشکلات زندگی بود. این شخصیت در طول فصل دوم سریال همواره در حال آماده‌سازی برای شرکت در مسابقات اسکیت بود و در یکی از قسمت‌های نهایی فصل دوم، مازیار بالاخره شانس حضور در مسابقات اسکیت را پیدا کرد. حال بیایید همین وضعیت «شخصیتی که با مشکلاتی نظیر اعتیاد پدر و بیماری سرطان دست‌پنجه نرم می‌کند و برای فرار از آن به شرکت در مسابقه‌ای ورزشی شرکت می‌کند» را در دیگر سریال‌های ایرانی تصور کنیم. در سریال‌های طنز غالبا رئالیستیِ تلویزیون ایران، شخصیت مذکور با شایستگی هرچه تمام‌تر در مسابقاتی که برایش از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند، به پیروزی و موفقیت دست پیدا می‌کند. به این ترتیب داستان شخصیت به پایانی خوش می‌رسد. در سریال «لیسانسه‌ها» که وضعیتی پسامدرن دارد، مازیار نه‌تنها در مسابقه قهرمان نمی‌شود، که با شکستی مفتضحانه روبه‌رو می‌شود. این یعنی نفی «پایان خوش». 

این ۳ پسر دوست داشتنی، ساعت ۱۰ مردم را پای تلویزیون می‌نشانند

نمونه دیگری از این نفی را در انتهای فصل دوم سریال مشاهد کردیم. بسیاری از سریال‌های طنز ایرانی با مراسمات عروسیِ شبیه به هم به پایان می‌رسند. بالاخره پایان سریال با عروسی یکی از موتیف‌های سریال‌های رضا عطاران محسوب می‌شود. نکته جالب توجه این است که برخی از مخاطبان نیز نسبت به تعدد این پایان‌بندی‌ واکنش نشان داده‌اند. حال پایان فصل دوم سریال «لیسانسه‌ها» و قسمت مربوط‌به عروسی را به یاد بیاورید. شخصیت حبیب با بازی هوتن شکیبا یکی از شخصیت‌های اصلی سریال محسوب می‌شود. طبعا در یک فراروایت داستانی که قرار است سریال به پایان خوشی دست پیدا کند، شخصیت اصلی نیز به پایان کمال مطلوب می‌رسد. در وضعیت پسامدرن اما شخصیت اصلی بیش از همیشه به ازدواج نزدیک‌ می‌شود اما به آن دست پیدا نمی‌کند. به این ترتیب باز هم عادت‌های مخاطب در هم می‌شکند. نتیجه  به تصویر کشیدن چنین وضعیت پسامدرنی، اطلاق القابی مانند «عجیب و غریب» به سریال است.

با همه این‌ها نمی‌توان «لیسانسه‌ها» را کامل و بی‌نقص دانست. یکی از ضعف‌های مهم فصل دوم و سوم، یکنواختی شخصیت‌هاست که باعث شده آن‌ها به دام تکرار بیفتند. اگرچه که سه کاراکتر اصلی یعنی «حبیب»، «مسعود» و «مازیار» به مقطع کارشناسی ارشد رسیده‌اند، اما شرایط زندگی آن‌ها و ویژگی‌های شخصیتی‌شان نسبت به گذشته هیچ تغییر و تحول یا پیشرفتی نکرده‌ و هیچ کدام نکته جدیدی برای مخاطب نداشته‌اند و  کمی تغییر در وضعیت شخصیت‌ها می‌توانست اتفاقات جدید و جذابی در قصه خلق کند.

این ۳ پسر دوست داشتنی، ساعت ۱۰ مردم را پای تلویزیون می‌نشانند

قصه سریال فوق لیسانسه‌‌ها نیز کند و کم‌اتفاق جلو می‌رود. در قسمت‌های ابتدایی که ماجرای دستگیری زورگیر، چالش‌هایی برای «حبیب» و اطرافیانش ایجاد کرده بود، این ضعف کمتر به چشم می‌آمد، اما وقتی این ماجرا تقریبا به سرانجام رسید و اتفاقات پیرو آن مانند سلفی گرفتن با «حبیب» دیگر بامزگی اولیه خود را نداشت، دست «فوق لیسانسه‌ها» از نظر قصه، بیشتر خالی به نظر می‌رسد. به همین علت جنبه سرگرم‌کنندگی سریال، کمی کمرنگ شده و حتی گاهی حوصله مخاطب را سر می‌برد. گرچه گفتیم که بار کمدی «فوق لیسانسه‌ها» کم نشده اما خنداندن مخاطب، نمی‌تواند جای سرگرم‌کننده بودن سریال را بگیرد.

شما چطور؟ شما هم این سریال را تماشا کرده‌اید و جنس کمدی آن را دوست داشته‌اید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید

منبع خبر "برترین‌ها" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.