به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در بیشکک، «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه پس از نشست شورای وزیران امور خارجه مشترک المنافع کشورهای مستقل و ششمین نشست در قالب آسیای مرکزی و روسیه گفت: گستاخی غرب که شرکای روسیه را تحت فشار قرار میدهد و آنها را از همکاری با مسکو مجبور به امتناع میکند، فراتر از همه محدودیتهاست.
وی تاکید کرد غیر از نمایندگان اتحادیه اروپا، آمریکاییها نیز به آسیای مرکزی میآیند که مسبب تشدید تحریمها هستند و انواع فشارها را اعمال میکنند. این نشان دهنده بیاحترامی کامل به استقلال کشورهای منطقه است.
پیش از این نیز «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا در آستانه آشکارا اعلام کرد که ایالات متحده میخواهد آسیای مرکزی را از فدراسیون روسیه "جدا" کند و کشورهای منطقه را به اتحاد و مخالفت با مسکو فراخواند.
«مختار تلئوبردی» وزیر امور خارجه قزاقستان تاکید کرده بود که آستانه به همراه روسیه یکی از اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان پیمان امنیت جمعی، کشورهای مشترک المنافع و دیگر انجمنها هستند و از سوی این کشور احساس خطر نمیکنند.
«اسن اسوب علیاف» کارشناس مسائل تاریخی و مدیر مرکز تحلیلی "تصمیمات معقول" و کارشناس روابط بین الملل گفت: باید به دلایل چنین سیاستی غرب توجه کرد و به این سوال پاسخ داد که تقابل ژئوپلیتیکی غرب و روسیه چه تأثیری بر منطقه آسیای مرکزی خواهد داشت.
وی ادامه داد: امروز رویارویی غرب و روسیه وارد مرحله آشکار شده است. آمریکا و دیگر کشورهای اورپا نیات خصمانه خود را نسبت به روسیه از جمله کشورهای آسیای مرکزی پنهان نمیکنند و آشکارا میگویند که میخواهند منطقه را از مسکو جدا کنند. چنین تلاشهایی توسط آمریکا چقدر موفقیت آمیز خواهد بود؟ در آسیای مرکزی وضعیت بسیار پیچیدهتر است و گفتن قطعی آن بسیار دشوار است.
اسوب علیاف افزود: اگر در چند جهت مسائل مورد توجه قرار میگیرد مثلاً مسائل امنیتی، حمل و نقل و ارتباطات، روابط اقتصادی، زبانی و فرهنگی، به علاوه گفت وگو و تعامل سیاسی - آنگاه تحلیل نشان خواهد داد که نه آمریکا، نه اتحادیه اروپا و نه دیگران بر آن مسلط هستند. از این گذشته، آسیای مرکزی فضای تعامل تاریخی با روسیه، چین و سایر کشورهایی است که از نظر جغرافیایی به هم نزدیک هستند و از نظر تاریخی همیشه با این منطقه ارتباط داشتهاند.
وی گفت : همه میدانند قزاقستان تلاش میکند به الفبای لاتین روی بیاورد، در حالی که ازبکستان قبلاً تغییر داده است. اما تقریباً هیچ کس آشکارا درباره دشواری آن و چه مشکلاتی برای مردم داشته، صحبت نمیکند. از سال 1991 آمریکا و سایر کشورها فعالانه تلاش میکنند وارد منطقه شوند و کشورهای آسیای مرکزی را به سمت خود جلب کنند. در اینجا تلاش برای جدا کردن زبان روسی و حتی الفبایی که ما را متحد میکند، به خوبی دیده میشود.
کارشناس روابط بین الملل افزود: این تلاشها با وجود این واقعیت انجام میشود که همه اینها با مشکلات بزرگ در درک، هزینههای هنگفت و همچنین کمبود ادبیات و کتابچه راهنمای کاربر و عدم امکان ترجمه همه مطالب به لاتین همراه است. پس چرا این اقدامات لازم است؟
برای غرب بسیار حیاتی است که روسیه را منزوی کند و برای این امر لازم است نفوذ فرهنگی، تاریخی، آموزشی و علمی آن در فضای اطراف محدود شود. دلیل چنین سیاست غرب تمایل به تصاحب منابع است. برای توسعه سریع و پویا اقتصاد و حفظ استاندارد بالای زندگی به منابع و ترجیحاً رایگان نیاز است.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گاز، نفت و منابع انسانی ارزان قیمت مانند رودخانهای به سمت غرب سرازیر شد. یعنی در دهه 90 غرب یا بهتر است بگوییم دنیای سرمایهداری مشکلات مالی و اقتصادی خود را از طریق توسعه سرزمینهای جدید حل کرد. اگر به یاد داشته باشیم چگونه آنگلوساکسونها مستعمرات خود را غارت کردند، آنگاه سیاست در قبال روسیه و کشورهای پس از شوروی آشکار میشود. آنها میخواهند با جدا کردن ما از روسیه، منطقه دشمن در مقابل آن ایجاد میکنند و سپس ما را به منطقه بیثباتی تبدیل خواهند کرد. غرب میخواهد ما را غارت کند و آتش بزند، همانطور که میگویند همه ابزارها برای رسیدن به این اهداف هدف جهانی خوب است.
اسوب علیاف خاطر نشان کرد: هدف جنگهای جهانی اول و دوم، به طور کلی روسیه و اوراسیا بود اما برای تسلط بر اوراسیا، آنها نیاز به کنترل کامل بر آسیای مرکزی دارند. اگر سخنان «مکیندر» جغرافیدان و ژئیوپلیتیک انگلیسی را به خاطر بیاوریم آسیای مرکزی، قلب قاره اوراسیا است و هر کسی که این منطقه را کنترل کند، تمام اوراسیا را کنترل میکند.
به همین دلیل که غرب آموزش، فرهنگ، اقتصاد، ژئوپلیتیک، انرژی همه عرصه های زندگی را در کشور ما از بین میبرد تا با ارائه اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن»، کنترل منطقه را حفظ کند. آنها اهمیتی نمیدهند که ما چگونه زندگی کنیم و زنده بمانیم.
این کارشناس قرقیز تاکید کرد: تنها راه برون رفت از این وضعیت این است که دوباره به یک ملت آگاه و تحصیل کرده تبدیل شویم، یک مرکز مشترک آموزشی، فرهنگی، علمی و فنی داشته باشیم. پس از انجام این کار، میتوان امید داشت که برنده شدهایم.
پایان پیام/ح