«احمد سمیعی» کارشناس آسیای مرکزی در یادداشتی که در اختیار خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس قرار داده است به چرایی عدم خروج نیروهای ناتو از افغانستان پرداخت است.
در این یادداشت آمده است: با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، بحثهای بسیاری در مورد خروج نیروهای نظامی این کشور از افغانستان مطرح شده و شاهد گمانهزنیهای متعددی در رسانههای جهان هستیم.
اخیرا خبرگزاری رویترز به نقل از چهار مقام ناتو اعلام کرد نیروهای بینالمللی قرار است بیشتر از زمان تعیین شده در توافقنامه آمریکا با طالبان در افغانستان باقی بمانند. این در حالی است که براساس توافق دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور پیشین آمریکا با گروه طالبان قرار بود نیروهای خارجی تا اول ماه می سال جاری میلادی، خاک افغانستان را ترک کنند.
برای درک نحوه نگاه آمریکا به منطقه و پیش بینی روندهای آینده، ضروری است به دلایل حضور آمریکا و متحدانش در افغانستان و اصرار شدید آنها به استمرار این حضور طی دو دهه اخیر پرداخته و منطقی که بر رفتار دولتهای آمریکا حاکم است، را مورد بررسی قرار داد.
یکی از بهترین نمونههای این مسئله، رفتار دوگانه ترامپ در قبال افغانستان قبل و بعد از راهیابی به کاخ سفید است. ترامپ در دوران مبارزه انتخاباتی خود، حضور ارتش آمریکا در افغانستان را غیرضروری خوانده بود.
وی معتقد بود هزینه جنگ در افغانستان بالا رفته و آمریکا نیز طی این سالها، دستاورد خاصی نداشته است.
همچنین، کسب پیروزی، دور از دسترس نیروهای آمریکا و ناتو است. بنابراین آمریکا باید هر چه سریعتر از این کشور خارج شود. طراح اصلی این ایده، «استفان بنن» مشاور انتخاباتی ترامپ بود که پس از پیروزی وی در انتخابات به عنوان استراتژیست ارشد کاخ سفید منصوب شد. در چند ماه نخست ریاست جمهوری ترامپ، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، یکی از موضوعات مهم و بحث برانگیز داخلی کاخ سفید بود.
در یک سوی این منازعه، استراتژیستها و ژنرالهایی همچون «جیمز متیس» قرار داشتند. طرف دیگر این موضوع، بنن بود که به عنوان استراتژیست ارشد کاخ سفید، معتقد بود ترامپ با توجه به وعدههای انتخاباتی خود مبنی بر کاهش نیروهای آمریکایی از افغانستان و توجه بیشتر به اوضاع داخلی آمریکا باید هر چه سریعتر دستور خروج این نیروها را صادر کند.
یکی از اصلیترین دلایل تاخیر چندین ماهه در اعلام استراتژی ترامپ نیز همین درگیریهای داخلی بود.
جلسات مستمر و توجیه دقیق ترامپ نسبت به وضعیت جهانی و آشکار شدن نشانههای افول آمریکا موجب تغییر نظر وی درباره سیاست خارجی کشورش گردید. همین موضوع به تدریج، بروز اختلاف نظرهایی میان ترامپ و بنن را به دنبال داشت و باعث شد چند روز پیش از اعلام استراتژی «افغانستان و جنوب آسیا»، در اواخر مرداد ماه ۱۳۹۶ وی را از سمت خویش برکنار کند.
بنن پس از جدایی از کاخ سفید در گفتوگو با رسانهها اعلام کرد که ریاست جمهوری ترامپ، دیگر شباهتی به گذشته نداشته و دچار تحولاتی اساسی گردیده است.
وی گفت: «ریاست جمهوری ترامپ که ما برایش جنگیده و پیروز شده بودیم در اینجا تمام شده و از این پس چیز دیگری خواهیم داشت». این سخنان به معنای آن بود که خط مشی سیاست خارجی دولت ترامپ به طور کامل توسط ژنرالها و استراتژیستهایی اداره خواهد شد که درصدد دستیابی به اهدافی در عرصه بین المللی بوده و نگاه به موضوعات داخلی در اولویت دوم کاخ سفید قرار گرفته است.
به دنبال این تغییر و تحولات ترامپ پس از ورود به کاخ سفید بر خلاف وعدههای انتخاباتی خود، نیروهای ارتش آمریکا و متحدانش را در افغانستان افزایش داد. اما دلایل اهمیت حضور آمریکا در افغانستان چیست که سردمداران کاخ سفید بر حضور نیروهای خود در خاک این کشور اصرار میورزند؟
حضور آمریکا در «کابل» به دلایل مختلفی صورت گرفته که بخشی از آنها اقتصادی است. یکی از دلایل اقتصادی حضور آمریکا، وجود معادن بسیار ارزشمند در خاک افغانستان است. اداره زمینشناسی آمریکا طی گزارشی اعلام کرد که این کشور دارای بیش از ۳۰۰ ماده معدنی است که ارزش برخی از آنها از جمله لیتیوم و اورانیوم بیش از ارزش ذخایر نفتی عربستان است.
اخبار منتشر شده در رسانههای افغانستان حاکی است که امتیاز استخراج اکثر معادن این کشور طی قراردادهایی توسط وزارت معادن این کشور به شرکتهای آمریکایی و انگلیسی واگذار شده است.
یکی دیگر از منافع اقتصادی آمریکا در افغانستان، کسب درآمد از کشت و تجارت مواد مخدر است. آمریکاییها از دیرباز به کشت مواد مخدر در این کشور توجه ویژهای داشته و برای آن برنامه ریزی میکردند.
چندی پیش روزنامه انگلیسی «دیلی استار» با انتشار گزارشی افشا کرد که تمام مراحل تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان طی دهه ۱۹۸۰ میلادی زیر نظر سازمان سیا آمریکا انجام میشد. در دهه ۱۹۸۰ تا اوایل دهه ۱۹۹۰ تمام هروئین مصرفی آمریکا توسط سازمان سیا در افغانستان تامین گردیده و سپس به آمریکا منتقل میشد.
بر اساس آمارهای رسمی سازمان ملل که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد از زمان حمله آمریکا به افغانستان، تولید خشخاش در این کشور ۴۹ برابر شده و میزان تولید آن از ۱۸۵ تن در سال ۲۰۰۱ به ۹۰۰۰ تن در سال ۲۰۱۷ رسیده است. گزارشهای اخیر نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد تریاک دنیا در افغانستان تولید شده و به مناطق دیگر منتقل میشود.
روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» در گزارشی در این زمینه مینویسد: درآمدهای حاصل از تجارت مواد مخدر افغانستان برای سایر کشورهای مرتبط با قاچاق مواد مخدر حائز اهمیت است. به همین دلیل تلاش دولت کابل در مبارزه با مواد مخدر به ثمر نرسیده و تولید و قاچاق مواد مخدر در این کشور هر سال رو به افزایش بوده است.
همچنین اظهار نظرهای برخی از مقامات دولتی حاکی از نقش نیروهای خارجی در تولید و ترانزیت مواد مخدر است.
اما مهمترین موضوع در مورد حضور ناتو در افغانستان به سطح استراتژیک مسئله بازمیگردد. طی دهه اخیر که نظم جهانی با چالشهای مهمی مواجه گردیده و کشور چین به اصلیترین تهدید برای هژمونی آمریکا مبدل شده است، حضور این کشور در افغانستان و در همسایگی چین، اهمیتی دو چندان یافته است.
در زمان روی کار آمدن ترامپ، مشاوران سیاست خارجی این کشور وی را از اقدامات آمریکا در زمان اوباما آگاه کردند. اقداماتی که توانسته بود تا حدی چین را محدود ساخته و رشد اقتصادی سرسام آور این کشور را کاهش دهد. به همین دلیل لازم بود ترامپ بخش دیگری از این استراتژی کلان را دنبال کرده و بر خلاف وعدههای اولیه خود، ارتش آمریکا را در منطقه حفظ کند.
در سالهای اخیر، رقابتهای نظامی و امنیتی در عرصه بین المللی، جای خود را به رقابت اقتصادی داده و ابرقدرت بودن بیش از هر عاملی به قدرت اقتصاد گره خورده است. بر همین اساس آمریکا با در پیش گرفتن سیاست خارجی اقتصاد محور درصدد مهار اقتصادی رقبا و تحمیل سلطه خود بر آنهاست. همین مسئله باعث شده تا آمریکاییها جهت اجرای طرحهای اقتصادی در سطح جهان برنامه ریزی کنند تا از این طریق بتوانند چین و دیگر کشورهای رقیب را محدود و اقتصاد جهان را بر اساس منافع خود بازتعریف کنند.
بخشی از این طرحها در افغانستان طراحی شده و اجرای کامل آنها منوط به بهبود شرایط داخلی این کشور است. مهمترین مانع موجود بر سر راه طرحهای آمریکا در خاک افغانستان، مسئله ناامنی و بی ثباتی این کشور است.
به همین دلیل دولتهای مختلف آمریکا برای ایجاد ثبات و کاهش ناامنی در افغانستان تلاش کردهاند. در واقع تلاشهای آمریکا برای تسلط بر صحنه افغانستان به دلیل فراهم ساختن شرایط لازم جهت مهار تهدیدات کنونی هژمونی این کشور در عرصه بین المللی است. بخشی از این اقدامات در زمان دو رئیس جمهور پیشین آمریکا صورت گرفته و ناتمام مانده است. به همین دلیل میتوان پیشبینی کرد که حضور نظامی آمریکا در افغانستان در دوران ریاست جمهوری «جو بایدن» نیز ادامه خواهد یافت.
بررسی معادلات بین المللی نشانگر این واقعیت است که آمریکاییها به هیچ عنوان قصد ندارند نیروهای خود را از افغانستان خارج سازند؛ زیرا خروج از افغانستان به عنوان پایگاه اصلی آمریکا در منطقه و رها کردن طرحهایی که تاکنون در این کشور اجرایی شده که میتواند تبعات سنگینی برای این کشور داشته باشد.
در این میان آنچه باید مورد توجه قرار گیرد آن است که آمریکا به دلیل نیاز به همکاری گروههای موجود در صحنه افغانستان و پیشبرد مذاکرات مجبور است تا توافقنامههای مربوط به خروج نیروهای ناتو را امضا کرده و حتی گاهی به صورت مقطعی بخشی از نیروهای خود را از این کشور خارج سازد.
بر اساس آنچه گفته شد میتوان پیش بینی کرد که تا زمان تسلط کامل آمریکا بر عرصه افغانستان و اجرایی شدن طرحهای مورد نظر واشنگتن، حضور نظامی واشنگتن و متحدانش در افغانستان ادامه خواهد یافت.
انتهای پیام/ح