روایت خانم معلمی که در خانه هم به دانش آموزش درس می‌دهد

خبرگزاری فارس دوشنبه 18 اردیبهشت 1402 - 16:01

خبرگزاری فارس لرستان- نسرین صفربیرانوند، کم نیستند معلمانی که در جای جای این سرزمین فراتر از وظیفه خود، نگران وضعیت تحصیلی و حتی مشکلات روحی دانش‌آموزان‌شان هستند، معلمانی که حتی نمی‌خواهند نامی از آنها برده شود.

نرگس شهبازی معلم کوهدشتی با ۲۶ سال سابقه هم از آن دسته معلمانی است که برای آموزش دانش‌آموزان سر از پا نمی‌شناسد و هر جا که نیاز باشد با عشق و علاقه وارد میدان می‌شود.

با مرگ پدر کنار نیامده بود

اول مهر بود که مادر فاطمه با چهره‌ای گرفته او را به کلاس آورد، وقتی از او پرسیدم چرا ناراحتی؟ علت را مرگ پدر فاطمه که اتفاقا از همکاران فرهنگی ما بود عنوان کرد، این را هم گفت که فاطمه به پدرش زیاد وابسته بوده. حتی الان هم که او را به مدرسه می‌آورم می‌گوید: باید بابا من را به مدرسه بیاورد، می‌داند که پدر مرده اما بهانه می‌گیرد.

هوش و حواسش پی درس نبود چند روز که از شروع فعالیت مدارس گذشت متوجه شدم که فاطمه اصلا هوش و حواسش پی درس نیست، تنها جسمش در کلاس حاضر است.

با او کار می‌کردم، اما فاطمه غرق در غم و غصه بود. یکبار از من پرسید خانم پیش خدا رفته یعنی چی؟ گفتم: یعنی کسی که از دنیا می‌رود جسمش زیر خاک است، اما روحش به سمت خدا پرواز می‌کند.

فاطمه گفت: یعنی الان پدرم پیش خداست، درست است که هر کاری انجام دهم بابا از آن بالا می‌بیند، یعنی می‌بیند من مشق می‌نویسم و من هم گفتم: بله دخترم، او می‌بیند.

 

دل به درس نمی‌داد

مدتی گذشت اما فاطمه دل به درس نمی‌داد و این من را نگران می‌کرد، از یک طرف در یک کلاس ۳۲ نفره باید محبت و حضورت را ببین همه تقسیم کنی، از طرفی می‌دیدم که فاطمه به محبت و توجه بیشتری نیاز دارد.

وقتی متوجه شدم فاطمه دانش آموز کلاس اول با مرگ پدرش کنار نیامده و این موضوع روی درس او تأثیر منفی گذاشته است، تصمیم گرفتم برای تقویت درسش پس از تعطیل شدن مدرسه به خانه فاطمه بروم.

تصمیم گرفتم به خانه فاطمه بروم نمی‌توانست صداها را خوب بخش کند، با مادرش موضوع را مطرح کردم اما او هم سواد نداشت که کمک کند، به شدت فکرم مشغول فاطمه بود تصمیم گرفتم وقت بیشتری را برای آموزش او اختصاص دهم.

همین شد که چندین جلسه پس از اینکه مدرسه تعطیل می‌شد بلافاصله به خانه می‌رفتم و پس از اینکه غذای همسر و پسرم را آماده می‌کردم راه خانه فاطمه را پیش می‌گرفتم.

فاطمه را خداوند بعد از حدود بیست سال به پدر و مادرش داده بود، حالا ظرف شش ماه بر اثر سرطان جانش را از دست می‌دهد تا فاطمه در نبودش غمی بزرگ و جانکاه را به دوش بکشد.

من نمی‌توانستم نسبت به نگرانی مادری که علاوه بر غم ازدست دادن همسرش نگران تحصیل دخترش هم بود بی تفاوت باشم.

هیچوقت فراموش نمی‌کنم سال سوم راهنمایی بودم مادرم را از دست دادم و آن روزها که از درسم عقب مانده بودم خانم‌ نوروزی معلم تاریخ و جغرافیا چقدر هوای من را داشت، اصلا همان موقع بود که به معلمی علاقه‌مند شدم.

وقتی حال و روز فاطمه را دیدم یاد آن روزهای خودم افتادم. پیشرفت فاطمه در درس چندین جلسه گذشت و متوجه شدم که وضعیت درسی فاطمه خیلی بهتر شده است، صداها را خوب بخش می‌کند و خوب می‌نویسد، همین روال را ادامه دادم تا روی غلتک افتاد.

من کار مهمی انجام نداده‌ام، تنها به دانش آموزی که به دلایل شرایط روحی وضعیت خوبی نداشته کمک کرده‌ام.چون می‌دانم اگر دانش آموزی از پایه ضعیف باشد برای مقاطع بالاتر با مشکل مواجه می‌شود.

امروز به فاطمه یک پاکن و مداد هدیه دادم، گفت مداد را برای یادگاری برمی‌دارم. مگر می‌شود محبت کنی و جواب نگیری. اصلا هم دلم نمی‌خواست این موضوع رسانه‌ای شود، اما مدیر مدرسه ظاهراً با دوستان آموزش و پرورش موضوع را مطرح می‌کند.

ناگفته نماند فاطمه اولین و آخرین دانش آموزی نبود که هنگام بروز مشکل نسبت به او بی تفاوت باشم، همین الان برای چند نفر از دانش آموزان کلاس تقویتی گذاشته‌ام چون همه فکر و ذکر من این است که دانش‌آموزان موفق باشند.

وقتی شاهد پیشرفت دانش‌آموزان هستم بهترین حس دنیا به من دست می‌دهد، آدم زمانی که نتیجه کار و تلاشش را می‌گیرد خستگی از تنش بیرون می‌رود.

بهترین جمله‌ای که شنیدم سال ۸۶ یکی از بهترین سال‌های فعالیت من بود، دانش آموزی داشتم که کامش شکسته بود و خوب نمی‌توانست صحبت کند. همین باعث شده بود که او از کلاس و درس زده شود، آنقدر با او کار کردم که پایان کلاس بهترین جمله‌ای را که یاد گرفته بود برای من خواند: « خانم شهبازی خیلی خیلی دوستت دارم چون تا با عشق به من خواندن و نوشتن را یاد دادی».

این جمله تمام زحمات و خستگی‌ها را از من دور کرد. من معلمی را با جان و دل دوست دارم، تقریبا در همه طول دوران تدریسم جز یک سال که مقطع دوم ابتدایی را تدریس کردم مابقی پایه اول بوده، چون لذتی که در پایه اول است در مقاطع دیگر نمی‌بینی، وقتی دستشان را می‌گیری برای نوشتن وقتی چپ و راست را یادشان می‌دهی لذتی دارد.

پایان پیام/

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.