به گزارش اقتصادنیوز ، علاوه بر اقتصاد و سیاست، نظامیگری نیز یکی دیگر از عرصههایی است که چین و آمریکا در حال رقابت هستند و گرچه فاصلۀ چین با آمریکا هنوز زیاد است، اما این کشور تلاش دارد این فاصله را هرچه کمتر و کمتر کند تا جایی که بتواند به هدف میانمدت خود، یعنی تصرف تایوان، و سپس هدف اصلی و بلندمدت خود، یعنی پیریختن یک نظم جدید جهانی با محوریت چین، دست یابد.
به نوشته اکونومیست، از زمانی که نیروهای بریتانیایی نیروهای سلسله چینگ را در جنگهای تریاک قرن نوزدهم شکست دادند، سیاستمداران مدرن چین و کسانی که در پی مدرنسازی این کشور بودند، رؤیای ایجاد ارتشی در سطح جهانی با نیروی دریایی قوی را در سر داشتند. لی هونگژانگ، یک محقق و مقام رسمی چینی که در سال 1865 به راهاندازی اولین توپخانۀ مدرن و اولین کشتیسازی مدرن چین در شانگهای کمک کرد، در همان زمان نوشت که نیزهها و کشتیهای بادی چین نمیتوانند با کشتیهای بریتانیاییِ مجهز به توپ که با نیروی بخار کار میکنند هماوردی نمایند.
هونگژانگ معتقد بود که اگر چین هم مانند روسیه و ژاپن به گونهای سیستماتیک بر روی فناوری غربی کار و مطالعه کند، در عرض صد سال میتواند به ارتشی قوی و خودکفا و بومی دست پیدا کند.
هرچند بیش از صد سال طول کشید، اما چین اکنون به رؤیای هونگژانگ بسیار نزدیک شده است. در سال 2020، نیروی دریایی چین از نیروی دریایی آمریکا پیشی گرفت و تبدیل به بزرگترین نیروی دریایی دنیا شد و اکنون در مرکز قوای مسلح چین قرار داد و خود قوای مسلح چین نیز به گفتۀ پنتاگون، چالش سرعت آمریکاست، به این معنا که امروز مسئلۀ فرماندهان نظامی آمریکایی و چینی این است که آیا چین میتواند با همین سرعت و حتی بیشتر به توسعۀ نظامی خود ادامه دهد و نهایتاً کل ارتش آمریکا و به تبعش سلطۀ آمریکا را پشت سر بگذارد؟ و یا کُندی سرعت رشد اقتصادی چین و همچنین متحدترشدن آمریکا و کشورهای غربی در برابر این کشور سدی در برابر پیشرفت و توسعۀ نظامی این کشور خواهد بود و درواقع امروز عملاً نقطۀ اوج چین است و چین تبدیل به قدرت نظامی بزرگتری از امروز نخواهد شد؟
برخی محققان بر این باورند که چین اکنون در اوج توانایی اقتصادی و نظامیاش قرار دارد و در سالهای آینده، بهمرور و در نسبت با کشورهای غربی، تضعیف خواهد شد. بنابراین و با توجه به این نکته، حملۀ این کشور به تایوان برای تصرف آن کاملاً محتمل است زیرا رهبران چینی میدانند که اگر فرصت این روزها را از دست دهند، در سالهای آینده ضعیفتر خواهند بود و دیگر چنین امکانی را نخواهند داشت.
هال برندز و مایکل بکلی، دو محقق آمریکایی علوم سیاسی، در کتابی که در ماه اوت منتشر شد، مینویسند: «ما در عصری زندگی میکنیم که اوج چین است. پکن یک قدرت تجدیدنظرطلب است که میخواهد جهان را از نو سامان دهد، اما زمان این کشور برای انجام این کار در حال اتمام است».
رهبر عالی چین، شی جینگپینگ، مطمئناً با چالشهای شدیدی ازجمله پیری جمعیت و بدهیهای دولت دست به گریبان است. علاوه بر این، آمریکا نیز مصمم است که دسترس ارتش چین به فناوری غربی را محدود کند. همچنین آمریکا در حال بازسازی نیروهای مسلح خود و تقویت اتحادهای سیاسی-نظامیاش با هدف آمادهشدن برای جنگ بر سر تایوان است.
اما در مقابل، شواهد زیادی نیز وجود دارد که نشان میدهد از نظر نظامی، قدرت چین هنوز به اندازهای نیست که بتواند با آمریکا دربیفتد. بودجۀ دفاعی چین را در نظر بگیرید. از زمانی که رهبران چین برنامۀ نوسازی نظامی بلندپروازانهای را در اواخر دهه 1990 راهاندازی کردند، بودجۀ نظامی این کشور به طور متوسط سالانه بیش از 9 درصد افزایش یافته است. این بودجه در سال 2023 به 224 میلیارد دلار میرسد که هرچند پس از آمریکا در رتبۀ دوم جهانی قرار دارد اما فقط یکچهارم بودجۀ نظامی آن است. مضاف بر این که سرعت رشد اقتصادی چین نیز پایین است و افزایش بودجۀ نظامی با این سرعت پایین رشد، بسیار سخت است.
بودجۀ نظامی امسال چین 7.2 درصد افزایش مییابد که تقریباً مطابق با پیشبینی چین از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (جیدیپی) است. هرچندکه بودجۀ نظامی این کشور برخی موارد کلیدی مانند توسعۀ تسلیحات را مستثنی میکند و در این موارد کلیدی ممکن است پول بیشتری خرج کنند، ولی با این حال توجه به بودجۀ نظامی این کشور و نرخ رشد آن و مقایسهاش با سایر مؤلفههای اقتصادی چین نشان میدهد که آقای شی در حال محدودکردن هزینههای نظامی چین به حدود 1.6 تا 1.7 درصد از تولید ناخالص داخلی است، یعنی مشابه یک دهۀ گذشته، و از افزایشهای نجومی خبری نیست.
بر اساس پیشبینیهای صندوق بیناللملی پول، هزینههای نظامی سالانۀ چین تا سال 2030 به مراتب کمتر از آمریکا خواهد بود. اما خود چین پیشبینی میکند که تا آن زمان شکاف خود با آمریکا در این زمینه را به میزان قابلتوجهی کاهش خواهد داد و در آن زمان، و با یکسانسازی نرخها، هزنیۀ نظامی خودش 155 میلیارد دلار و هزینۀ نظامی آمریکا 123 میلیارد دلار خواهد بود.
چین از تجهیزات مختلف زیادی از جمله موشک و هواپیما استفاده میکند و به دنبال تصاحب تایوان و همچنین رسیدن به رهبری جهان است. اما هزینههای دفاعی همیشه به قدرت نظامی تبدیل نمیشوند. تبدیل بودجۀ نظامی به قدرت نظامی به بسیاری از عوامل دیگر از جمله فناوری، اتحادهای سیاسی و اهداف کشورها بستگی دارد. اما در مورد چین، یک شاخص مفید دیگر نیز برای بررسی وجود دارد و آن نیروی دریایی است. چراکه ساخت کشتی کاری پرهزینه است و به یک پایگاه صنعتی قوی نیاز دارد، بنابراین نشاندهندۀ سلامت اقتصادی است. همچنین میتوان برنامههای کشتیسازی نیروی دریایی چین را با آن بخشِ علنی و اِعلامی برنامههایی نیروی دریایی آمریکا مقایسه کرد.
نیروی دریایی چین در دو دهۀ گذشته از یک نیروی ساحلی ضعیف متشکل از کشتیهای قدیمی، به یک نیروی کاملاً مدرن و بومی تبدیل شده است که میتواند برخی از مأموریتهای دور از سواحل چین را انجام دهد، مانند تخلیه و انتقال شهروندانش از سودان در ماه آوریل. اما هنوز هم از چندین جنبۀ کلیدی، نمیتواند توقعات آقای شی را برآورده سازد. خصوصاً که نیروی دریایی این کشور فاقد کشتیهای دومنظورۀ آبی-خاکی است که بتوانند تضمین موفقیت تهاجم به تایوان باشند.
پنتاگون پیشبینی کرده است که وضعیت نیروهای دریایی چین در دهۀ آینده تغییراتی جدی خواهد کرد و پیشرفتهتر خواهد شد زیرا نیروی دریایی چین در سالهای پیش رو، آخرین کشتیهای قدیمی خود را نیز بازنشسته و به جای آنها کشتیهای بزرگتر، مدرن و چندمنظوره را به ناوگان نظامی خود اضافه میکند.
چین اکنون حدود 340 کشتی جنگی (یعنی کشتیهایی که میتوانند به نبرد کمک کنند)، شامل ناو، زیردریایی، ناوچه و ناوشکن، در اختیار دارد. طبق گفتۀ پنتاگون، این تعداد احتمالاً تا سال 2025 به 400 و تا سال 2030 به 440 فروند خواهد رسید. در میان کشتیهای جدید، حدود 12 کشتی آبی-خاکی بزرگ نیز وجود خواهد داشت.
بر اساس گزارش یک اتاق فکر در واشنگتن به نام مرکز ارزیابیهای استراتژیک و بودجه (csba)، با فرض رشد کم بودجۀ نظامی و با تخمینی کاملاً دست پایین، باز هم نیروی دریایی چین تا سال 2033 به 356 کشتی خواهد رسید و سه ناو و 9 کشتی بزرگ آبی-خاکی به آن اضافه خواهد شد. جک بیانچی، یکی از کارشناسان همین مرکز، میگوید: «فکر نمیکنم محدودیتهای منابع اقتصادی چین آنقدر زیاد باشد که رهبران این کشور فکر کنند که مزیتهای قدرت نسبی آنها از بین رفته است و دست از رقابت نظامی با آمریکا بکشند».
در مقام مقایسه، نیروی دریایی آمریکا در ماه آوریل دارای ۲۹۶ کشتی بود (تقریباً به اندازۀ نیمی از دوران اوج خود در جنگ سرد) و انتظار میرود این تعداد تا پایان این دهه به حدود ۲۹۰ فروند کاهش یابد و پس از آن، آمریکا ممکن است شروع به کاهش این شکاف کند. نیروی دریایی این کشور همچنان هدف رسمی 355 کشتی را دارد. اما محدودیتهای بودجه، تغییرات سیاسی و عوامل دیگر میتواند دستیابی به این هدف را حتی تا سال 2040 نیز دشوار کند.
البته مقایسه صرفاً بر اساس تعداد کشتیها ممکن است گمراهکننده باشد. کشتیهای آمریکایی همچنان بزرگتر، پیشرفتهتر، و تواناتر هستند، ولی به احتمال زیاد، چین نیز در دهۀ آینده و به موازات افزایش تعداد کشتیهای خود، به کیفیت و تجهیز و توانمندیهای آنها نیز فکر خواهد کرد و آنها را از این جهات نیز ارتقا خواهد داد. دفتر اطلاعات نیروی دریایی آمریکا نیز گفته است که طراحی و کیفیت مواد کشتیهای دریایی چین در بسیاری از موارد با آمریکا قابل مقایسه است و چین بهسرعت در حال کمکردن فاصلهاش با آمریکا در تمام زمینههایی است که دچار نقص و کمبود است.
یکی از مزیتهای چین صنعت کشتیسازی وسیع آن است که بزرگترین صنعت کشتیسازی در جهان است و 44 درصد از کشتیهای تجاری تولیدشده در سراسر جهان در سال 2021 را به خود اختصاص داده است. برای مثال، فقط یک شرکت دولتی چینی، یعنی شرکت کشتیسازی دولتی چین (cssc)، بیش از یکپنجم سفارشهای کشتیسازی جهانی را در آن سال یکتنه انجام داد.
نکتۀ قابلِتوجه اینجاست که همین شرکت بیشتر کشتیهای نیروی دریایی چین را نیز تولید میکند و این کشتیها را در همان کارخانهها و به دست همان کارگرانی تولید میکند که کشتیهای تجاری را میسازند. به عنوان مثال، کارخانۀ کشتیسازی جیانگنان متعلق به cssc (که توسط لی هنگژانگ در سال 1865 تأسیس شد) سومین ناو هواپیمابر چین را در سال 2022 تکمیل کرد و تحویل داد، درحالیکه همین کارخانه دهها کشتی باری و تجاری نیز تولید کرده است، ازجمله برای مشتریان تایوانی.
ویژگی مثبت استفاده از شرکتها و کارخانههای تولیدکنندۀ کشتیهای تجاری برای ساخت کشتیهای نظامی این است که اولاً سود اقتصادی این کارخانهها را افزایش میدهد و موجب برقرارماندن آنها در زمانۀ رکود اقتصادی میشود. ثانیاً میتوان از فناوریهای غیرنظامی و تکنیکهای تولید انبوه در ساخت کشتیهای نظامی نیز بهره برد. ثالثاً راه دورزدن تحریمهای احتمالی را راحتتر میکند.
همۀ اینها در حالی است که قراردادهای دفاعی ارتش آمریکا با کشتیسازان نیروی دریایی این کشور منعقد میشود و شرکتها و کارخانهجات خصوصی، بیرون از این فرآیند هستند.
یکی از نقاط قوت اصلی آمریکا در برابر چین در عرصۀ نظامی، مسئلۀ تجربه است. این یک مسئلۀ حیاتی است. چین از زمان جنگ ویتنام در سال 1979، دیگر تجربۀ هیچ جنگی را ندارد و در همان ویتنام نیز فقط به صورت زمینی وارد شد. بنابراین و برای مثال، این کشور برای مخفینگهداشتن زیردریاییهای خود و یا پیداکردن زیردریاییهای مخفی دشمن هیچ تجربهای ندارد. همۀ اینها در حالی است که آمریکا در پس از جنگ ویتنام نیز تجربۀ عملی چندین جنگ دیگر را دارد و یک نیروی نظامی مجرب و زبده است.
با همۀ این حرفها، اما همچنان این امکان وجود دارد که چین قبل از آن که به آمادگی کامل برسد، علیه تایوان اعلام جنگ کند و به قصد تصرف آن وارد عملیات شود. بههرحال، همانطور که آقای شی مُسنتر میشود، هم مشکلات جسمی بیشتری پیدا میکند و هم از لحاظ سیاسی آسیبپذیرتر میشود. بنابراین کاملاً ممکن است که دچار اشتباه محاسباتی شود و یا برای تصرف تایوان و به سرانجامرساندن این آرزوی قدیمی، بیتاب گردد و دست به عمل بزند. همانطور که پوتین این کار را در قبال اوکراین انجام داد. محتملترین محرک برای این اتفاق، اعلام رسمی استقلال تایوان یا اقدامات آمریکا برای ارتقای قابلِتوجه وضعیت نظامی و دفاعی این جزیره است.
برخی نشانهها از وجود چنین بیتابیای در آقای شی دیده میشود. مقامات آمریکایی میگویند که شی به ارتش این کشور دستور داده که تا سال 2027 توانایی لازم برای تصرف تایوان را به دست بیاورند. اما ممکن است چنین دستوری به منظور اقدام عملی نباشد و سال 2027 نه زمان حمله به تایوان، بلکه نقطۀ عطفی برای حرکت مجدد چین به سمت تجهیز و گسترش و مدرنسازی کامل نیروهای مسلحش تا سال 2035 باشد. هدف نهایی چین همچنان این است که تا سال 2049، یعنی صدمین سالگرد انقلاب کمونیستی این کشور، تبدیل به یک نیروی جنگی کلاس جهانی شود.
شاید چین بتواند در دهۀ فعلی بر تایوان پیروز شود، اما هزینههای آن زیاد و ضررهایش همهجانبه خواهد بود. این در حالی است که چین هرچقدر بیشتر صبر کند، موازنۀ قوا بیشتر به نفع این کشور خواهد بود، نهتنها در زمینۀ سلاحهای متعارف، بلکه حتی در زمینۀ سلاحهای هستهای. پنتاگون پیشبینی میکند که زرادخانۀ هستهای چین تا سال 2035 تقریباً چهار برابر خواهد شد. استراتژیستهای چینی امیدوارند که با متقاعدکردن تایوان و آمریکا که درگیری بسیار پرهزینه است، راهحل صلحآمیز را تسهیل کنند.