- فضای سیاسی کشور به لحاظ فعالیت گروهها در جریان اصلاحطلب و جریان اصولگرا وضعیت اسفانگیزی دارد. دلیل اصلی، این است که در حال حاضر جناحهای سیاسی، پایگاه اجتماعی قابلاعتنایی ندارند. همه این به رفتار خودشان برنمیگردد. بخشی هم به رفتار مجموعه نظام سیاسی کشور برمیگردد که باعث شده مردم نسبت به انتخابات کاملا بیتفاوت باشند.
- گروههای سیاسی چه موقع معنا پیدا میکنند؟ موقعی که میخواهند در انتخابات کاندیدا بدهند و مردم را پای صندوق رأی دعوت کنند. عملا به نظر میآید که فضای سیاسی بسیار سرد است و از طرف مجموعه سیاسی کشور برای حضور مردم در انتخابات تلاشی نمیشود. بنابراین احزاب و گروههای سیاسی هم خیلی در این زمینه نمیتوانند فعال باشند. در حال حاضر هرچند جریان اصولگرا خیلی وضع خوبی ندارد اما اخیرا تحرکاتی صورت میگیرد اما این تحرکات مصداق این است که گفتند خانه عروس بزن و بکوب است ولی خانه داماد هیچ خبری نیست. یعنی اینها شلوغش میکنند اما در بدنه جامعه اتفاقی برای اینکه مردم را برای حضور در انتخابات دلگرم کند، وجود ندارد.
- شاید بخش عمده آن به مسائل اقتصادی برگردد که دولت آقای رئیسی در دو سال گذشته به مراتب ضعیفتر از دولت آقای روحانی عمل کرده است. تحریمهایی که آن موقع وجود داشت و تأثیرات خودش را گذاشته بود، در دولت آقای رئیسی مورد انکار قرار گرفت، متاسفانه وضعیت اقتصادی به جایی که در حاضر دورنمایی روشنی از آن وجود ندارد، کشیده شده است. بخشی هم به موضوعات اجتماعی برمیگردد که مقداری مردم را گلهمند و از فضای سیاسی دور کرد.
- دعوای دو طیف جریان نزدیک به آقای قالیباف و جبهه پایداری، بر سر لحاف ملاست. اینکه میبینید یک مقدار دعوا بین این دو جریان داغ شده ربطی به انتخابات مجلس ندارد. الان دعوا بر سر انتخابات هیأترئیسه مجلس است. آقای قالیباف در سال آخر ریاست مجلس به دو چیز نیاز دارد: یک، رأی آوردن برای ریاست مجلس و دیگری رأی بالا آوردن در انتخابات هیأترئیسه مجلس است. زیرا ایشان اگر با رأی پایین رئیس مجلس شود، در سال آخر رئیس ضعیفی خواهد بود و روی سبد رای او در انتخابات ۱۴۰۲ تأثیر منفی خواهد گذاشت. به همین دلیل اختلافات جبهه پایداری و آقای قالیباف موضوع جدیدی نیست.
- اگر یادتان باشد سه سال پیش، یعنی در سال ۱۳۹۸ که انتخابات مجلس قرار بود برگزار شود، در آن زمان، جبهه پایداری و جریان آقای قالیباف به شدت به هم حمله میکردند. بحث این شد که بروند لیست جدا بدهند اما شب آخر دور هم جمع شدند و سهمیهای برای خودشان تعیین کردند. تعدادی آقای قالیباف و تعدادی آقای آقاتهرانی و آقای محصولی به عنوان جبهه پایداری سهم گرفتند و یکی، دو سه جای دیگر اضافهتر شدند و بالاخره در دقیقه ۹۰ لیست ۳۰ نفره را تکمیل کردند. الان اختلافاتی که شما میبینید در واقع وزنکشی است که هر دو میخواهند به جایی برسند که سهم و وزن خودشان را از لیست اسفندماه بیشتر کنند.
- معتقدم رقیب اصلی انتخابات ۱۴۰۲ مردم هستند. یعنی گروههای سیاسی با هم رقابت ندارند. رقیب اصلی چیزی به نام مشارکت ضعیف مردم است. اینکه در وضعیت مشارکت ناجور جبهه پایداری و آقای قالیباف ائتلاف کنند یا نکنند، جریان اصلاحات وارد شود یا نشود یا اصولگرایان سنتی با اصولگرایان غیرسنتی کنار هم بتوانند بنشینند یا ننشینند به نظرم بحثهای بعدی است. قبل از آن باید سیگنالهایی به جامعه داده شود که میزان مشارکت را ولو ۱۰ درصد بالا ببرد. آن وقت این سوال معنا پیدا میکند که آیا لیست مشترک خواهند داد یا خیر.
- پیشنهاد من این است که اگر قرار است برای ترکیب مجلس آینده، راهی پیدا کنند تا همین مجلس چهار سال آینده ادامه پیدا کند، این همه هزینه انتخابات، سرگرم کردن مردم و دعواهای سیاسی وجود نداشته نباشد و دولت هم در یک شرایط آرام بتواند به وضعیت اقتصادی مردم رسیدگی کند. یادتان است که انتخابات شوراها را دو سال عقب انداختند؟ در دوره قبلی برای اینکه بتوانند انتخابات شوراها را همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار کنند آن را دو سال عقب انداختند. حالا این روند را هم برای انتخابات مجلس هم میتوانند انجام دهند، خیلی تفاوتی نمیکند.
- جدیدی که مردم برای آن تره خرد کنند و به خاطر آن، پای صندوقهای رأی بیایند و حضور پیدا کنند. شاید بخشی از اصولگرایان معتدل از آن جهت که به برخی از سازوکارهای موجود کشور، نه، میگویند، بهتر از اصولگرایان سنتی هستند. آن هم مشروط بر اینکه بتوانند مردم را امیدوار به این موضوع کنند که حضورشان در انتخابات موثر خواهد بود.
- دلیل عدم تاثیرگذاری یا مرجعیت جامعتین در سالهای اخیر، یک بخشی به تحولات اجتماعی در کشور برمیگردد یعنی به اندازهای که قبلا جامعه به موضوعات سیاسی از منظر روحانیت نگاه میکرد، دیگر نگاه نمیکند. به عبارت دیگر سیاست از قدسیت خودش خارج شده است و غلط هم نیست. بنابراین آن موقعی که روحانیت به عنوان تکلیف شرعی میتوانست به مردم ارائه طریق کند، گذشته و دیگر آن پذیرش برای مردم وجود ندارد.
- در مجموع روحانیت، به دلیل عملکردی که در موضعگیریهای خود داشته، تا حدی از مردم فاصله گرفته و دیگر مثل گذشته حرف آنان برای مردم حجت کافی نیست و مردم در موضوعات سیاسی نمیتوانند همه استدلالهای آنها را بپذیرند. خیلیهای دیگر هم از این مرجعیت خارج شدهاند، معلمها هم از این مرجعیت خارج شدند، نخبگان دانشگاهی جزو گروههای مرجع مردم بودند، مشاهیر فرهنگی و هنری جزو مرجع مردم بودند. امروزه تقریبا همه آنها به دلیل عوض شدن سبک زندگی و تغییر نگاه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مردم دیگر آن مرجعیت را مثل گذشته ندارند و بعید میدانم به زودی امکان اینکه بتوانید یک گروه مرجع جدیدی ایجاد کنید، وجود داشته باشد. حتی افراد شاخص هم دیگر نمیتوانند تأثیرگذار باشند. همین الان هم چه در جریان اصلاحطلب و چه در جریان اصولگرا حتی آدمهای شاخص هم بیایند به صحنه ورود کنند خیلی برای مردم به عنوان مرجع حرفشان پذیرفته شده نیست.
- رقیب جدی اصولگرایان در انتخابات فقط مردم هستند که اگر شرایط همین گونه پیش برود، قطعا در انتخابات به صورت پرشور شرکت نخواهند کرد و همان درصدی که در سال ۹۸ برای مشارکت شاهد بودیم یک مقدار پایینتر یا بالاتر خواهد رفت. در آن صورت مجلس آینده هم به طور کامل در اختیار اصولگرایان قرار خواهد گرفت.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰