دلار بازار آزاد در هفته جاری، روزهای آرامی را سپری کرده است و در روز سهشنبه به نوسان خود در نیمه دوم کانال ۵۱هزار تومان و نیمه اول کانال ۵۲هزار تومان ادامه داد. تا زمانی که دلار در محدودههای فعلی ثابت باقی بماند، بازار سهام از این محل محرک خاصی دریافت نخواهد کرد و افزایش قیمت اسکناس آمریکایی در بازار غیررسمی است که میتواند بهعنوان یک کاتالیزور برای افزایش قیمتهای تالار شیشهای عمل کند.
در روز دوشنبه، شاخص کل بورس تهران با افزایش ۶۸/ ۰درصدی همراه شد تا مجددا و برای دومین بار در چند روز اخیر کانال ۲میلیون و ۳۰۰ هزار واحدی را پس گرفته باشد. نماگر هموزن نیز با افزایش ۵۱/ ۰درصدی همراه شد و در محدوده ۷۵۲هزار واحدی کار خود را به اتمام رساند. شاخص کل فرابورس نیز با ۷۳/ ۰درصد افزایش به سطح ۲۸هزار و ۶۹۰واحدی رسید. ارزش معاملات خرد بازار سهام نیز رقم ۸هزار و ۲۶۰میلیارد تومان را ثبت کرد. همچنین در روز دوشنبه شاهد خروج ۲۰۱میلیارد تومانی پول از سوی حقیقیها بودیم.
افزون بر اینکه روند قیمت اسکناس آمریکایی در روزهای آتی میتواند بر جریان عرضه و تقاضا در بورس تهران تاثیرگذار باشد، عامل دیگری که میتواند به تحریک تقاضا در بورس تهران بپردازد نزدیکی به ماههای خرداد و تیر است. از این دو ماه با عنوان فصل مجامع یاد میشود و با نزدیکی به این دو ماه شاهد ترافیک برگزاری مجامع شرکتها هستیم.
فصل مجامع از این جهت برای بازار سهام حائز اهمیت است که بسیاری از سرمایهگذاران عمده و حقوقی بازار و همچنین حقیقیها به دنبال خرید سهام شرکتهایی هستند که در مجامع عمومی عادی سالانه سود مناسبی را تقسیم میکنند که این موضوع میتواند محرکی برای خرید سهام شرکتهایی باشد که DPS محور هستند و به نسبت قیمتی که سهامدار قبل از مجمع برای خرید سهام آنها میپردازد، سود قابلتوجهی تقسیم میکنند.
تقسیم سود بالا در مجامع همواره مورد توجه سهامداران قرار داشته است و تجربه نشان میدهد بزرگان پتروپالایشی و برخی شرکتهای دلاری همچون فولادیها و معدنیها، همیشه سهامداران خود را با بیشترین درصد تقسیم سود بدرقه میکنند. در این میان و در برخی صنایع نیز شرکتها برای پیشبرد اهداف و طرحهای توسعهای خود، سود کمتری را میان سهامداران تقسیم می کنند، شرکتهای فلزی بازار سهام که در گروه فلزات اساسی قرار دارند، عمدتا از این سیاست تقسیم سود پیروی میکنند.
در فصل مجامع دماسنج اتفاقات و اخبار بورسی بهصورت سنتی بالا میرود و شرکتهای بورسی عمدتا در حوالی ابتدای تابستان مجامع سالانه خود را برگزار میکنند. همواره یکی از سوالات سهامداران این بوده است که با سهام مورد نظرشان به مجمع بروند یا پیش از آن اقدام به فروش سهام کنند. با توجه به اینکه شرکتهای بورسی غالبا سودساز هستند، عمدتا در مجامع شرکتهای بورسی شاهد این امر هستیم که سود شناسایی شده و طبق قانون و تصمیم سهامداران بخشی از آن توزیع میشود، به همین دلیل و با توجه به اینکه سود تقسیمی از قیمت تابلو پس از مجامع کسر میشود، قیمتهای شرکتهای بورسی پس از مجامع کاهش داشته و در نتیجه، نسبت P/ E آنها جذابتر میشود.
همین موضوع بهصورت عمومی باعث ایجاد جو مثبت بازار سهام پیش از مجامع میشود و قیمت شرکتهای سودساز بهصورت عمومی (و نه قطعی) رشد میکند، اما اینکه پیش از مجامع ذخیره سود انجام شده است یا شرکت آنقدر ارزندگی دارد که حتی پس از مجمع و دریافت سود بتوان با آن سهامداری کرد، اول از همه به ارزندگی آن نماد و در مرحله بعد، به افق دید سرمایهگذار که کوتاهمدت است یا بلندمدت، بستگی دارد. تعیین استراتژی شرکت در مجامع به عوامل دیگری نیز بستگی دارد، از جمله چشمانداز بازار سرمایه در کوتاهمدت، اطلاعات قابل کسب در مجمع و در برخی موارد، جذابیت رایدادن و انتخاب هیاتمدیره که در سالهای اخیر نیز بیشتر مورد استقبال سهامداران حقیقی قرار گرفته است. مجمع عمومی عادی سالانه، یکی از مجامع متداول است که شرکتهای بورسی موظفند، هر سال نهایتا چهارماه پس از پایان سال مالی خود، آن را برگزار کنند.
با توجه به اینکه سال مالی بیشتر شرکتهای بورسی منتهی به ۲۹اسفند است، در خردادماه و تیرماه شاهد ترافیک برگزاری مجامع هستیم؛ هرچند در سایر ایام سال نیز برخی از مجامع شرکتهایی که سال مالی متفاوتی دارند یا زودتر اقدام کردهاند، برگزار میشوند. بهصورت عمومی و سنتی، جذابیت مجامع سالانه به سودهایی است که در آن شناسایی و توزیع میشود. بنابراین عموما شرکتهایی که وضعیت سودسازی مناسبی در سال مالی قبل داشتهاند، مورد توجه بازار قرار میگیرند.
تجربیات سالهای گذشته نشان داده است که شرکتهای معدنی، فولادی، پتروشیمی و پالایشی بیشترین سودها را در میان شرکتهای بورسی توزیع میکنند و بهعنوان شرکتهای دلاری نیز شناخته میشوند. علاوه بر شرکتهای دلاری بورسی، سرمایهگذاریهایشان نیز عموما سودهای مناسبی کسب میکنند.
نکته بعدی در خصوص مجامع، همانطور که در ابتدا به آن اشاره شد، درصد توزیع سود است که از نگاه سهامداران، کوتاهمدتبودن تقسیم سود بیشتر جذابیت بالاتری دارد و یکی از معیارهای حضور در مجامع است؛ اما سرمایهگذاران حرفهایتر بعضا ترجیح میدهند که شرکت مورد نظرشان بخش کمتری از سود را تقسیم کند و عمده آن را بهمنظور افزایش سرمایه و اجرای طرحهای توسعهای خود صرف کند. تجربه نیز نشان داده است که شرکتهایی که با درایت و دوراندیشی سهامدارانشان سود کمتری را توزیع کرده و مابقی را صرف امور ضروری فوق کردهاند، در بلندمدت روند باثبات و رو به رشد بهتری نیز داشتهاند و معیارهای مورد نظر سهامداری را بیشتر شامل میشوند.
هرچند ممکن است در تمام موارد فوق استثنائاتی نیز وجود داشته باشد. بهصورت عمومی شرکتهای سنگآهنی، سرمایهگذاریها و پتروشیمیها بیشترین درصد توزیع سود را دارند و شرکتهای پالایشی و شرکتهای فلزات اساسی در جایگاههای بعدی قرار دارند؛ هرچند در برخی موارد، نمادها متفاوت از وضعیت کلی گروهشان تصمیمگیری میکنند.