به گزارش خبرگزاری فارس از استان ایلام یکی از استانهایی بود که در ۸ سال دفاع مقدس شهیدان بسیاری را تقدیم انقلاب اسلامی کرده و مردمان همیشه در صحنه این استان با رشادت و دلاوری وجبی از خاک و اعتقاد خود را به دشمن ندادهاند.
رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با دست اندرکاران کنگره شهدای ایلام در ارتباط با غیرت و مردانگی مردم ایلام فرمودند: «ایلام در دفاع مقدس یک دژ مستحکم بود. رزمندگان روی قلّهی میمک میایستادند و در مقابل دشمنِ صدّامیِ خبیث ایستادگی می کردند دشمن قبل از اینکه به تهران و جاهای دیگر به طور رسمی حمله بکند، به ایلام حمله کرد.کلّ استان ایلام جزو اَلسّابقون در دفاع مقدّس هستند.»
شهید ایرج میرابی زاده متولد همین دیار سر سبز و مقاوم بود که اخیرا به عنوان شهید شاخص بسیج ادارات و کارمندان کشور سال 1402 معرفی شد.
وی با تمام توانش در کنار مردم جنگید، وی جز شهدای آغازین جنگ تحمیلی بود. این شهید در خانواده متدین و مذهبی در روستای چشمه کبود از توابع شهرستان ایلام دیده به جهان گشود، تحصیلات خود را در مقطع ششم ابتدایی رشته ادبی به پایان رساند؛ پس از سپری کردن دوره خدمت سربازی در سال ۵۱ در فرمانداری دهلران استخدام شد.
وی در مسوولیتهای بخشدار و مسئول امور اداری مالی تلاشهای مخلصانه خود را در جهت رفع محرومیت مردم آن منطقه انجام داد.
از مدیریت تا شهادت
سردار جمال شاکرمی فرمانده سپاه امیر المومنین(ع) استان ایلام در وصف این شهید والا مقام در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در ایلام گفت: رفتار آرام و مودبانه، مهربان و با عطوفت شهید میرابی زاده زبان زد آشنایان و همکاران بود شرکت در فعالیتهای انقلابی به طوری که پیش از انقلاب محل خدمت شهید بجای ایلام، دهلران انتخاب شد.
شرکت در فعالیتهای مبارزاتی انقلاب اسلامی و مبارزه با رژیم ستم شاهی بخش مهمی از دفتر زندگی او است.
وی افزود: محل کار این مدیر جهادی انقلابی در زمان تصدی مسوولیتهای مختلف در فرمانداری دهلران و خرمشهر بود با انتقال وی به فرمانداری خرمشهر فصل نوینی از زندگی این کارگزار تراز انقلاب اسلامی آغاز شد.
فرمانده سپاه امیر المومنین(ع) اضافه کرد: علی رغم مشغله کاری در فرمانداری خرمشهر، نقش بسیار برجستهای در مبارزه با اشرار تجزیه طلب خوزستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشت نقشی متفاوتتر و همت مضاعف تر بود.
وی در ادامه بیان کرد: فعالیتهای گسترده گروههای تجزیه طلب برای تکه تکه کردن خوزستان عزم او را برای حضور آگاهانه و به موقع در صحنههای مورد نیاز انقلاب اسلامی دو چندان کرد؛ از سوی دیگر حضور همسر و دو فرزند در شهر خرمشهر محفلی صمیمانه و سرشار از دلگرمی و مهربانی را برای وی فراهم ساخته بود.
سردار شاکرمی گفت: علی رغم سنگینی مسوولیت و تلاش گسترده، سرگرمی و بازی با بچه ها و اختصاص زمانی برای شنیدن حرف های مادر که در نبود پدر وظیفه بسیار سنگینی را عهده دار بود هیچگاه فراموش نمیشد.
این مقام مسوول ادامه داد: با آغاز جنگ تحمیلی و حمله مزدوران رژیم بعثی به خونین شهر، گروههای مقاومت مردمی از سوی شهید محمد جهان آرا و شهید چمران به سرعت سازماندهی شدند، به دست گرفتن سلاح و دفاع از خرمشهر بیش از هر چیز دیگری وظیفه سنگین مسوولان در آن موقع حساس و بحرانی بود؛ بدلیل سپری کردن دوران سربازی بخشی از آموزش گروههای مردمی و سازماندهی جوانان و نوجوانان شهری برعهده این شهید بود.
حضور در کنار شهید چمران
حضور شهید چمران در ستاد جنگهای نامنظم برای دفاع از خرمشهر فرصتی برای حضور او در کنار سایر رزمندگان شد. شهید میرابی زاده فرماندهی گروههای مقاومت در کوچه پس کوچههای شهر برای مقابله با ورود سربازان عراقی به شهر و غارت اموال و ناموس مردم بیش از هر چیز دیگری وقت خود را اختصاص داده بود.
گفته های بنی صدر درباره شهر خرمشهر و استراتژی کج فهمانه او در واگذاری و باز پس گیری شهر در زمان مناسب بیش از هر چیز دیگری خاطرشهید میرابی زاده را می آزرد. دیگر مسئول امور سیاسی و انتخاباتی فرمانداری خرمشهر نه در کسوت یک کارگزار بلکه در نقش یک رزمنده جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران تجربه های ارزشمندی را کسب میکرد. او در سختترین شرایط جنگی بسیار مسئولیت پذیر بود و از تمام توان و ظرفیتها برای رفع گرفتاریهای مردم ساکن شهر و انتقال کودکان، زنان و سالخوردگان به مناطق امن پشت جبهه استفاده میکرد.
شهر خرمشهری که او میشناخت دیگر با قبل تفاوت داشت، هجوم وحشیانه مزدوران رژیم بعثی و به حمایت و پیشتیبانی استکبار جهانی شهر با به ویرانه ای تبدیل کرده بود. دیگر همه همکاران او در فرمانداری، همرزمان او در دفاع از خرمشهر بودند؛ علی رغم هجوم صدام به زادگاهش، دهلران و ایلام در همان سالها، رفتارهای وحشیانه مهاجمان با مردم بی دفاع خرمشهر عزم او را در ماندن در کنار شهید چمران و گروه های نامنظم و گروه های مقاومت مردمی شهید جهان آرا بیش از پیش میکرد.
با شدت یافتن حمله و تخلیه خانواده ها از خرمشهر، همسر و فرزندان او مجبور به ترک خانه و مهاجرت به شهر قم شدند؛ اما عرق ناگسستنی با مردمان این سرزمین، همچنان شهید میرابی زاده را در کنار مدافعان خرمشهر قرار داد. با سقوط شهر خرمشهر و شهادت تعدادی از همکاران ایشان، از سوی مسوولین استانی به عضویت ستاد پشتیبانی جبهه آبادان و خرمشهر مستقر در فرمانداری ماهشهر منصوب شد. تلاشهای گسترده برای جمع آوری تدارکات برای رزمندگان اسلام، او را به هر نقطهای از شهر آبادان و اهواز میکشاند، تحمل درد دوری از خانواده و فرزندان، رنج تصرف خرمشهر را تسکین میبخشید.
تنها 2 بار به مرخصی آمد...
در ادامه دختر بس ساده میری مادر شهید ایرج میرابی زاده در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در ایلام گفت: فرزند شهیدم در سال ۱۳۲۹ در ایلام متولد شد وی علاقه بسیار زیادی به درس داشت و با تلاش شبنه روزی توانست تا مقطع دیپلم تحصیل کند ولی به علت نا مساعد بودن وضع مالی پدر به دانشگاه نرفت.
وی افزود: پسرم بسیار با اخلاق بود از کوچک تا بزرگ به همه احترام میگذاشت؛ وی پس از سربازی که در فرمانداری دهلران استخدام شد، حقوقهای خود را برای مخارج برادر و خواهرش میفرستاد.
مادر شهید ایرج میرابی زاده اضافه کرد: پسرم با اینکه دو فرزند داشت رفت تا کسی به کشورش نگاه چپ نکند.
وی با اشاره به عزاداریهایش برای فرزند شهیدش گفت: بعد از شهادتش از داغ دوری او لباسهایش را به تن میکردم تا مرا نیز به شهادت برسانند اما بخاطر بقیه فرزندانم این دوری را تحمل میکردم.
وی اضافه کرد: در کل زمانی که در جبهه بود فقط ۲ بار به مرخصی آمد، آخرین مرخصی که قبل از شهادتش بود، رو به پدرش کرد و از او خواست مراقب مادر و خواهر و برادرانش باشد.
خانم ساده میری در ادامه گفت: زمان شنیدن شهادت فرزندم بسیار اندوهگین شدم اما به او افتخار کردم که برای دفاع از خاک وطنش به شهادت رسید.
مادر شهید ایرج میرابی زاده در ادامه گفت: در منطقه ماربره همزمان با شهادت فرزندم ۷۲ نفر دیگر نیز شهید شدند که همه آنان مانند فرزند بودند.
وی گفت: بعد از شهادت فرزندم همیشه هر روز او را در کنار خودم احساس میکنم، شبها در تنهایی با او درد دل میکنم و بعد از شهادتش هنوز لباس سیاهم را از خودم جدا نکردم.
شهید ایرج میرابی زاده در تاریخ نهم دی ماه 1359 در شهر اهواز به شهادت رسید و در گلزار شهدای روستای صالح آباد به خاک سپرده شد.
پایان پیام/