بر این اساس، اگر روابطعمومی نقش خود را درست ایفا کند، میتواند باعث ارتقای بنگاهها، موسسات و کسبوکارها شود و همزمان رضایت کلیه ذینفعان بالادست و پاییندست مجموعه را فراهم کند. روابطعمومی تشکلهای معدنی ـ بهتبع حوزه فعالیت خود ـ وظایف و مسئولیتهای سنگین، متعدد و متنوعی را برعهده دارند که در درجه اول اطلاعرسانی و شفافسازی سیاستهای مجموعه متبوع خود است. در عصر انفجار اطلاعات این نقش، بهویژه در زمینه اطلاعرسانی، دچار چه تغییراتی شده است و روابطعمومیها برای همگام شدن با تحولات امروز و فردا باید چه اقداماتی انجام دهند. آنچه خواندید، موضوع گفتوگوی امروز صمت با آنوش رحام، کارشناس و فعال حوزه معدن است.
روابطعمومی در این عصر دیگر نباید خود را محدود به وظایف عادی و اداری کند. در واقع، روابطعمومیها دیگر نهفقط در سطح رسانهای که در سطح بینالمللی و در حوزههای مختلف اقتصادی اثرگذار هستند.بخش PR در دنیای امروز یکی از پراهمیتترین حوزهها برای معرفی اقتصاد، توانمندیهای صادراتی و نیازهای وارداتی کشورها بهشمار میرود. بهعنوانمثال، میتوان به عربستانسعودی اشاره کرد که در سالهای اخیر رشد قابلتوجهی در عرصههای گوناگون اقتصادی داشته و در این مسیر موفق شده است که حجم عظیمی از سرمایهگذاری را به خود جذب کند.این کشور برای موفقیت برنامههای توسعه خود در قدم اول به سمتوسوی تنشزدایی با کشورهای همسایه گام برداشته است و تلاش میکند تا در فضایی امن، آزاد و رقابتی، تجارت را گسترش و سهم آن را در جی دی پی افزایش دهد.یکی دیگر از اقدامات این کشور، برگزاری رویدادهای بینالمللی، نمایشگاهها و اکسپوهای گوناگون است و جلوه پیشرفتهای از فعالیت روابطعمومیها است.
اکسپوهای بینالمللی فرصتی برای ارائه توانمندیهای کشورها در حوزههای خاص است و عرصه وسیعی برای ارائه خدمات روابطعمومیها فراهم میآورد، بنابراین نقش روابطعمومیها در برگزاری درست و موفق چنین رویدادهایی کاملا برجسته و پررنگ است و نوع پیشرفتهای از فعالیت را میطلبد.پس بهاینترتیب، میبینیم روابطعمومیها در ارائه برنامههای اقتصادی عربستان و معرفی توانمندیها و جذابیتهای این کشور چه اثر قابلتوجهی داشته و نقش آنها در تحول اقتصاد و کسبوکارها تا چه اندازه کلیدی بوده است.
بهنوعی میتوان گفت کمتوجهی مسئولان و روسای سازمانهای و بنگاهها به بخش روابطعمومی باعث شده است که این حوزه به پاشنهآشیل مجموعه تبدیل شود. به بیان ساده، جایگاه این بخش و حوزه بهخوبی برای مدیران سازمانها تبیین نشده است و ازاینرو، آسیبهای زیادی به آن حوزه وارد میشود.این در حالی است که مسئولان بنگاههای اقتصادی و وزارتخانهها باید بدانند روابطعمومی چه نقش و جایگاهی در یک سازمان یا بنگاه اقتصادی دارد و چگونه میتواند موانع فعالیت را از سر راه بردارد. بنابراین، پاشنهآشیل سازمانهای ما بیتوجهی مسئولان اقتصادی، مدیران و صاحبان مشاغل به موضوع روابطعمومی است. امروزه بدون روابطعمومی پویا نمیتوان بازخورد درستی از اثرگذاری محصول در بازارها داشت و این بخش روابطعمومی است که بهترین سیگنال را از اثرگذاری و سهم کالا، محصول یا خدمات یک بنگاه اقتصادی به مدیران منعکس و به آنها کمک میکند تا تغییرات لازم را در نوع، کمیت یا کیفیت خدمات خود اعمال کنند.
این موضوع هم باز تاحدودی برعهده مدیران روابطعمومی است. شاید امید به اینکه تحول از درون بخش آغاز شود، محتملتر باشد. امروزه اهمیت PR یا روابطعمومی آنقدر افزایش یافته است که چهره یک سازمان و نوع و کیفیت خدماتی که ارائه میدهد، در آیینه این بخش نمود مییابد. روابطعمومی روزآمد باید بهخوبی و درستی مجموعه را معرفی و توانمندیهای آن را بهدقت و درستی برای ذینفعان و مخاطبان آن بنگاه تبیین کند.
هوشمصنوعی چشمانداز روشنی از آینده پیشروی ما را تصویر میکند. بهنظر میرسد در آیندهای نهچندان دور بهطورقطع هوشمصنوعی کسبوکارها و فضای زندگی بشر را بهکلی تغییر خواهد داد.بهعبارتدیگر، بشر با کمک هوشمصنوعی دیگر نیازی به ذخیره حجم عظیمی از اطلاعات نخواهد داشت، اما یکی از آثار منفی این تحول، این است که بهرهگیری از توان هوشمصنوعی و وابستگی بیشازاندازه به آن، منجر به استفاده کمتر از قابلیتهای ذهنی بشر میشود، زیرا ظرفیت پردازش هوشمصنوعی بهمراتب بالاتر از توان بشر است. هوشمصنوعی بهراحتی چندین میلیون ترابایت اطلاعات را در چند ثانیه آنالیز و فهرستبندی میکند و گزارشهایی بسیار کارآ و راهبردی در حوزه موردنظر استخراج میکند. بهنظر من، این روش تحلیل و جمعآوری دادهها باید بهزودی یکی از ابزارهای کار روابطعمومیها شود، نه اینکه رقیب یا جانشین این بخش باشد و آن را از میدان به در کند.نکته مهم اینجا است که صاحبان مشاغل و فعالان اقتصادی و مسئولان همواره وقت و مهارت تحلیل دادههای هوشمصنوعی و جمعآوری و طبقهبندی آنها را ندارند، بنابراین در آینده هم باز این مسئولیت برعهده روابطعمومیها است.
بنابراین، باید از ابزار هوشمصنوعی بهمنظور تبیین برنامههای آتی و تعیین مسیر راهبردی برای کسبوکارها استفاده کرد و با طبقهبندی کردن، حجم بزرگی از دادهها، نتایج و اقلام آماری یا هر آنچه مدیران برای تبیین راهبردهای خود نیاز دارند، در اختیارشان بگذارد.پس بهنظر من، هوشمصنوعی جایگاهی بالاتر از ابزاری در دست روابطعمومیها و روشی برای بسط و گسترش توانمندی این حوزه نخواهد داشت.
روابطعمومی باید برای بقای هویت خود، به آخرین فناوریها مجهز شود و با استفاده از فناوریهای روز، در بخش تخصصی و میانرشتهای از این ابزارها استفاده کند.بهعبارتدیگر، روابطعمومی باید تبدیل به یک دانش میانرشتهای شود که تخصصیتر فعالیت کند، زیرا آنچه در قالب رشته ارتباطات و روابطعمومی میبینیم، حتی پاسخگوی نیازهای امروز نیست و باید به بالاترین سطح توانمندی و تخصص دست پیدا کند و ابزاری قدرتمند در دست سازمانها باشد.
ساختار و فرهنگسازمانی با موضوعات پیچیده و خاصی دستبهگریبان است. امروز دنیا بهسوی خلق یک فرهنگسازمانی واحد و عمومی در حرکت است و اقتصاد جهانی در تلاش است تا بخش خصوصی را در اداره امور بیشتری دخالت دهد و هرچه بیشتر سرمایه این بخش را جذب کند. امروزه سهم بخش خدمات از جی دی پی دنیا بیش از ۶۰ درصد است که چیزی حدود ۲برابر بخشهای صنعتی و کشاورزی بهشمار میرود. بهاینترتیب، بخش خدمات سهم خود را در جی دی پی بهشکل چشمگیری ارتقا داده و بیشترین میزان اشتغال را ایجاد کرده است. در کشورهایی مانند ایران که هنوز گرفتار ساختار و فرهنگسازمانی قدیمی و بومی است، چارهای جز این نیست که بهسرعت از این فرهنگ فاصله بگیریم و درصدد تصحیح آن برآییم، زیرا راه نجات اقتصاد ما این است که بهسمت جهانیشدن برویم و تنها از این مسیر است که میتوان امیدوار بود شرکتهایی بینالمللی و «یونیکورن» در کشور پا بگیرند. یونیکورن به شرکتهایی گفته میشود که ارزش فعلی آنها بیش از یک میلیارد دلار باشد و تنها چنین شرکتهایی میتوانند چهره صنعت و اقتصاد را بهکلی تغییر دهند. یکی از مهمترین مواردی که در تبدیل یک شرکت به یونیکورن اهمیت دارد، قدرت جذب سرمایه است. روشن است که فرآیند تامین مالی کار بسیار دشواری است و تنها زمانی میتوان به موفقیت آن امید داشت که کسبوکاری بهخوبی شناخته شود و اعتماد سرمایهگذاران از یکسو و مشتریان را از سوی دیگر جلب کند. با این شرح روشن است که روابطعمومیها، که بخش ارائهدهنده خدمات در کسبوکارها هستند، باید ساختار و فرهنگسازمانی خود را روزآمد و در راستای رسیدن به این هدف رشد پیدا کنند. بخش روابطعمومی و حوزه ارتباطات بینالملل میتواند اثرگذاری ویژهای برای گذر از یک اقتصاد ملی و منطقهای به اقتصاد گلوبال و جهانی داشته باشد. بخشی از فرآیند اتصال باید در ساختار و فرهنگسازمانی روابطعمومی اتفاق بیفتد و حوزه ارتباطات باید بخشی پیشرو در این زمینه باشد.
چالش مهم روابطعمومیها در کشور ما فقدان راهبرد و محدود شدن بخش روابطعمومی به موضوعات پیشپاافتاده است، در حالی که این بخش باید ابزاری در دست مدیریت یا ریاست یک سازمان یا بنگاه باشد؛ درگیر کارهای بسیار ساده و روزمره شده و خروجی این بخش تنها به اطلاعرسانی و انتشار محتوا، کاتالوگ و... محدود و منحصر است.بخش روابطعمومی باید در زمینه تولید محتوا در هر حوزهای اثرگذاری ویژهای داشته باشد و بهطورقطع، اگر اینگونه نباشد، نمیتوانیم از آن استفاده کنیم و درگیر شدن در موضوعات روزمره در حد آنچه تا امروز بهعنوان وظایف روابطعمومیها تعریف شده، بزرگترین خطر و نقطهضعف برای این بخش است.بهعبارتدیگر، روابطعمومی باید به بخش پیشرو سازمان تبدیل شود، بهطوریکه ارتباطات داخلی و خارجی سازمان را تعریف کند و گسترش دهد.البته روابطعمومیها باید سطح روابط را گسترش بدهند و تعمیق بخشی ارتباطات وظیفه بخشهای دیگر سازمانها است، اما روابطعمومی باید تمام هموغم خود را به کار ببرد تا حداکثر روابط سازمانی را در سطح ایجاد کند و از حالت معمول برگزاری چند نمایشگاه و تولید تراکت و بولتن به تولیدکننده محتوا و مذاکرهکنندهای حرفهای برای گسترش ارتباطات بدل شود.بنابراین بخش توسعه ارتباطات باید در دل روابطعمومیها دیده شود تا بهاینترتیب بتوانند از دام این ضعف و چالش عبور و وجه تمایز خود را که توسعه ارتباطات است، تقویت کنند./روزنامه صمت