از سناریوی «پروتستانتیسم اسلامی» در غرب تا کودتای نرم علیه انقلاب ایران

خبرگزاری تسنیم چهارشنبه 22 بهمن 1399 - 11:46
پروژۀ «پروتستانتیسم اسلامی»، «جنبش اصلاحات» و «سکولاریزاسیون» در داخل کشور، دسیسه‌ای فکری و روانی در مسیر «براندازی نرم» و کودتایی علیه ارزش‌ها و مبانی معرفتی اسلام و انقلاب از جمله تکاپوی خزنده و رازآمیز صهیونیسم یهودی است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، به مناسبت ایام‌الله دهه فجر با محمّدتقی تقی پور، دبیرکل جمعیت حامیان آزادی قدس گفت‌وگویی ترتیب دادیم. محوریت این گفت‌وگو درباره اندیشه‌ای است که ورای جریان نفوذ در کشور ما شکل گرفته است.

تقی‌پور در بخشی از این مصاحبه می‌گوید شناخت ماهیت، اصول، مبانی و چهره واقعی قبیلۀ مافیاییِ فاسدِ قدرت و ثروت که آگاهانه و به طور تعمّدی، در تلاش است تا انقلاب و امت اسلامی را به سمت درّۀ نابودی سوق دهد، برای جوانان امروز بیش از پیش ضرورت دارد. این شناخت موجب می‌شود تا جوانان بدانند و بشناسند که از چه ابزارها و روش‌هایی برای مقاومت و دفاع از خود و آرمان‌های انقلابی خویش، بهره گیری کنند و حتی به مقابله برخیزند.

وی درباره شناخت برنامه‌های دشمن می‌گوید ذرّه‌‌ای تردید نیست که سرنوشت انقلاب، نظام و امت اسلامی در گروی این شناخت و آگاهی دقیق و هوشمندانه است. بدون این شناخت، برنامه‌ریزی برای رهایی از کمند این «شیاطین»، برای مردم و به خصوص جوانان مقدور و میسور نیست؛ بنابراین، شناخت و شناساندن شیاطین و دستیارانشان یک تکلیف اعتقادی و یک وظیفۀ اجتماعی و جهاد انسانی است.

تقی‌پور می‌افزاید تنها از این راه می‌توان مانع از آن شد تا نفوذی‌های عرصۀ سیاست، پول، قدرت، دیانت و فرهنگ، مثل حزب یهودی صفت بنی‌اُمَیّه، به تدریج بر گردۀ مردم حاکم شوند؛ باورها، اعتقادات، اخلاق، شیوه‌های رفتاری و سبک و الگوی زندگی اسلامی و حیات انسانی مردم را آرام آرام به سمت اشرافی‌گری، کاخ نشینی یا خوی کاخ‌نشینی، دنیاگرایی، پول‌پرستی، بی‌حیایی، نفاق، دورویی، فساد، هرزه‌گی و عیاشی سوق و جهت دهند و ماهیت و هویت جامعه دینی را مطابق فرهنگ، آداب و اسلوب «سامری» و «قارونی» تغییر دهند و به آسانی همه دستاوردهای ارزشی، اصولی و الهی را پیش پای همین مردم قربانی کرده و پسر و فرزند پیغمبر خدا را در لباس و پوشش دروغین دین به قربانگاه ببرند.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

*مسئله‌ای که اکنون همگان از آن رنج می‌‏بریم، شدت وابستگی برخی احزاب یا افراد به غرب به ویژه آمریکا است، به گونه‌ای که تمام پیشرفت کشور را به این ارتباط گره زده‌اند. همگان هم شاهد بدرفتاری طرف‌های غربی بودیم؛ هرچند رهبر معظم انقلاب بارها این پیش‌بینی را داشتند و مدام تذکر می‌دادند، اما دیدیم اثری نداشت. اگر ما معتقدیم یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف شاه وابستگی‌اش به آمریکا بود، اکنون شاهد این مسئله در بدنۀ همین انقلابی‌های گذشته هستیم. خب این تعارض‌های رفتاری سبب آزار جامعه شده است. نظرتان در این باره چیست؟

برای بسیاری از مردم ما عجیب و دور از انتظار نبوده و نیست که «آمریکا قبلۀ آمال پهلوی» بود؛ زیرا طبق اسناد متقن به جا مانده از آن دوران، اکثریت قریب به اتفاق مقامات عالی‌رتبه و کارگزاران سلطنت، از شاه، نخست‌وزیران، وزیران و ...، در حکومت رضاخان و محمدرضا، شامل مشتی یهودی‌تبار، بابی، ازلی، بهایی، فراماسون و یا مأمور و حقوق بگیر، ام‌آی‌سیکس (MI6)، سیا (CIA) و حتّی «موساد» بودند.

اینها قُبح نمی‌دانستند که وانمود کنند قبله‌نمای آنها در جهت «تل‌آویو»، «اورشلیم» (در اصل بیت‌المقدس یا قدس)، «حیفا» و «عکّا» ... تنظیم شده و یا سر در آخور اسرارآمیز لژهای مخفی و نیمه‌مخفی ماسونی دارند و در مقابل نمادِ «تک چشم ناظرِ یَهُوَه» و نمادِ «مثلث» فراماسونری و «شیر یهودا» کمرِ تعظیم و تسلیم خم می‌کنند.

آنها در نهایت، آمریکا را «قبلۀ آمال» خود می‌دیدند، زیرا خوب می‌دانستند که «نیویورک»، «واشنگتن» و مرکز «وال‌استریت»، مقرّ اصلیِ فرماندهی و فرمانروایی قبیلۀ «یهودا» در دوران کنونی است. این واقعیت تاریخی، نه برای ما شگفتی‌ساز است و نه از سوی آنها قابل پرده‌پوشی و کتمان بود.

* از ارتباط پهلوی و درباریان با یهودیان گفتید. در این باره توضیح دهید.

 «مییر عزری» سفیر اسرائیل در ایران دورۀ شاهنشاهی، در کتاب خاطرات خود، در این خصوص به نکته بسیار حیرت‌آور اشاره کرده است. او نوشته است که در شب‌نشینی‌ها و میهمانی‌های شبانه و مختلط خانوادگیِ سران و مقامات بلندپایۀ سلطنت پهلوی که بعضاً در محل سفارت اسرائیل در تهران نیز برگزار می‌شد، بعضی از این حشرات، در اوج بدمستی و هرزه‌گی، خود را به نزد او می‌کشاندند و با افتخار از اجداد و تبار یهودی خود پرده بر می‌داشتند و برای خوش‌خدمتی، ماهیت واقعی خود را برای او آشکار و معرفی می‌کردند تا با اثبات این خویشاوندی، قُرب بیشتری پیدا کنند.

اکنون جماعتی هزار رنگ و هزار چهره‌ای که در نظام جمهوری اسلامی نفوذ و رخنه کرده‌اند، امروز در کِسوت همین مردم مسلمان و مؤمنِ فداکار و شهیدپرور، بسوی همان قبله قیام و قعود دارند و دل‌های آنها لبریز از عشق «گوساله طلایی سامری» است. بسیاری از اینها نه خواب‌آلودند، نه سحرزده و نه فریب‌خورده؛ اتفاقاً برعکس، این قبیله، آگاه‌تر از پیشینیان خود، MI6، انگلیس، آمریکا، کاخ سفید، پنتاگون، CIA، کنگره و سنا را می‌شناسند و نسبت به ساختار قدرت در ایالات متحده و اروپا وقوف دارند. اینها خوب می‌دانند که آمریکا و اتحادیه اروپا به طور کامل در قبضۀ شبکه‌های شیطانی صهیونی و صاحبان کارتل‌ها و کمپانی‌داران فراملی و بانک‌داران بزرگ یهودی‌اند. از سوی دیگر این جماعت، با مبانی، اصول و گفتمان انقلاب اسلامی و امام نیز به خوبی آشنا هستند و واحدهای درسی خود را طی این چند دهه ـ که همواره در مناصب مهم و حساس کشور نیز حضور و نفوذ داشته‌اند ــ پاس کرده و گذرانده‌اند. آنها از تقابل این دو قطبِ قدرت دنیای امروز به خوبی آگاهی و شناخت دارند.به بیان دیگر، این قبیله، هم معجزۀ عصای «موسی» را در برابر سحره فرعون و هم شکافته شدن دریا و غرق شدن فرعونیان، همه را به چشم دیده‌اند، اما چرا باز هم از ولایت «موسی» و «هارون» سر برتافته و در لباس خودی، زیر بیرقِ «سامری» در برابر گوسالۀ طلایی سجده می‌کنند و خاکسار و مرعوب قدرت «سامری»‌اند؟

جماعتی هزار رنگ و هزار چهره‌ای که در نظام جمهوری اسلامی نفوذ و رخنه کرده‌اند، امروز در کِسوت همین مردم مسلمان و مؤمنِ فداکار و شهیدپرور، بسوی همان قبله قیام و قعود دارند و دل‌های آنها لبریز از عشق «گوساله طلایی سامری» است. بسیاری از اینها نه خواب‌آلودند، نه سحرزده و نه فریب‌خورده؛ اتفاقاً برعکس، این قبیله، آگاه‌تر از پیشینیان خود، MI6، انگلیس، آمریکا، کاخ سفید، پنتاگون، CIA، کنگره و سنا را می‌شناسند و نسبت به ساختار قدرت در ایالات متحده و اروپا وقوف دارند.

 

 

 

* چگونه باید اثبات کرد جریانی که مدنظر دارید، از ایل و تبار و از همان ریشه و قبیله‌اند که در بَدنۀ انقلاب و نظام اسلامی نفوذ، رسوخ و جا خوش کردند؟

شاید صلاح نباشد به طور آشکار به این مسئله پرداخت؛ تنها با کمی مطالعه و تحقیق می‌توان به شبکه‌ای مرموز و وابسته به جریان‌های شیطانیِ شبکه جهانی صهیونیزم دست یافت. تردیدی وجود ندارد که نسل‌های پژوهشگر و تاریخ‌نگارِ هوشمند و نکته‌سنج آیندۀ این سرزمین، با دستیابی به اطلاعات و اسناد لازم، به خوبی و درستی چهره و ماهیت اصلی این جماعت را آشکار و افشا خواهند کرد؛ آنچنان که ماهیت آقای عباس امیرانتظام یهودی‌تبار، فرزند میرزا یعقوب رفوگر پس از سال‌ها آشکار شد. همان نفوذی که معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت موقت جناب بازرگان بود و در فراری دادن 34 مأمور و جاسوس اسرائیلی از ایران نقش اصلی داشت.

با این حال خالی از فایده نیست تا برخی خصیصه‌ها، ویژگی‌ها و شیوه‌های رفتاری این جریان، مورد بررسی قرار گیرد و برخی قرابت‌ها، شباهت‌ها، هم‌سویی‌ها و هم گرایی‌ها، بیشتر نمایان شود. شباهت‌ها و قرابت‌ها نه فقط در روش‌ها و شگردها، بلکه در خُلقیات، اصول و مبانی‌شان نهفته است.

فریب‌کاری، حُقّه‌بازی، خیانت، عهدشکنی، دروغ‌پردازی، فسادانگیزی، مفسده‌جویی، تحریف و وارونه‌نمایی حقایق، به انحراف و گمراهی کشاندن مردم، حرام‌خواری، رباخواری، رواج خوردن مال و اموال مردم، زراندوزی، استکبارگرایی، یعنی مصداقِ بارزِ شیطان‌گرایی و ...، همه اینها، ممکن است از هر انسان منحرف سر بزند، اما بر اساس آیات محکم قرآن، این کتاب مقدّس الهی و نیز روایات متقن معصومین، به خصوص شخص پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام، همۀ آنچه برشمرده شد، مختص اخلاق و شیوه‌های رفتاری و خصایص و خصایل قوم یهود و بنی‌اسرائیل است و بس. در تاریخ بنی‌اسرائیل و قوم یهود، عملکرد و شیوه‌های رفتاری این قوم که دقیقاً با آیات و روایات ما نیز انطباق و هم‌خوانی دارد و به آسانی قابل جست و جو است.

چه نمونه‌های روایی و قرآنی داریم؟

اول اینکه به فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و آله، «دغل‌کاری» یک خصلت و خصیصۀ یهودی است که فرمود «هرکه در خریدن یا فروختن [معامله یا تعامل] با مسلمانی دغل‌کاری کند، از ما نیست و روز قیامت با یهود محشور می‌شود؛ زیرا یهود دغل‌کارترین مردم نسبت به مسلمانان است.» امروز در جامعۀ اسلامی ایران، چه کسانی با مردم نجیب و شریف ایران، با دغل‌کاری و به شیوۀ دغلبازان رفتار می‌کنند؟

تصاحب و تصرف مال و اموال غیر، خیانت در امانت مردم، عهدشکنی و دروغ پردازی، 4 ویژگی بارز یهودی است که در آیۀ 75 سورۀ آل عمران به آن تصریح شده و مرحوم استاد علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به طور مبسوط، به تفسیر این آیۀ شریفه پرداخته و فلسفۀ دروغ گویی، خیانت کاری، عهدناپذیری و مال مردم‌خوری این قوم را اینگونه تبیین کرده است:

«از نظر یهود و بنی اسرائیل: خوردن مال غیر اسرائیلیان یا از بین بردن حقوق آنان حرام نیست. آنان عقیده دارند یک یهودی نسبت به دیگران هر حکمی که خواهد می‌تواند اجرا کند و آنچه دربارۀ او [یعنی غیریهودی] اراده کند، جایز خواهد بود. روشن است که این رویّه مؤدّی به آن می‌شد که با غیراسرائیلی مثل یک حیوان معامله کنند و از هیچ عقوبتی واهمه و ترس نداشته باشند.»

به تصریح علامه، دلیل این رفتار، خودبرتربینی نژادی این قوم است: «آنان انتساب اسرائیلی [و یهودی] را مادّۀ شرف و اصلِ سیادت و آقایی دانسته؛ برای یک فرد منتسب به اسرائیل (و یهود)، حقّ تقدّم مطلق قائلند و پُرواضح است که اگر چنین روح پلیدی در میان یک قوم و نژاد نفوذ پیدا کند، جز آن که آنها را به فساد در زمین و از بین بردن روح انسانیت و پایمال نمودن آثار حاکمۀ آن ـ در جامعۀ بشری ـ وادار کند، نتیجۀ دیگری نخواهد داشت

خوردن مال حرام و رواج رباخواری از دیگر ویژگی‌های قوم یهود است که خداوند سبحان در آیۀ 161 سورۀ نساء، ضمن مذمّت، آنها را به «عذاب الیم» بشارت داده است. ربا و رباخواری یک بدعت و سُنّت یهودی و بنی اسرائیلی است. آن کسانی که با رباخواری و یا ترویج و گسترش آن در جامعه و در نظام تعاملات اجتماعی، اقتصادی و بانکی کشور، تعادل روانی و اقتصادی جامعۀ مسلمانان را به هم می‌ریزند؛ ایادی شیطان و پیرو آیین و سُنّت یهودی ــ بنی اسرائیلی‌اند. به فرموده خداوند در آیۀ 275 سورۀ بقره. ربا حرام و رباخوار موجودِ بی خردی است که شیطان او را آشفته و دچار خَبط کرده است. این افراد، اصحاب آتش دوزخ‌اند.

* آیا سؤال برانگیز نیست که چرا تمامی روش‌ها، شگردها و شیوه‌های رفتاری و گفتاری و حتی خُلقیات این جماعت کاملاً شبیه و منطبق با سیره و سنت یهودی و بنی‌اسرائیلی است؟

 جان کلام، معمّایی است که با همۀ رمزآمیزی و رازآلودگی، چندان هم پیچیده و غیرقابل رمزگشایی نیست. اصحاب امام و پیروان انقلاب اسلامی در راه استقرار حکومت اسلامی و در مسیر حفظ، حراست و حتی پیشرفت و تعالی آن، خون و جان بهترین و عزیزترین فرزندان خود را، چه در عرصه دفاع و مقاومت اسلامی و چه در حوزه‌های علم، صنعت و فناوری‌های نوین، هدیه کرده‌اند؛ بنابراین ذی حقّ هستند که نسبت به این مهمّ، آگاهی و شناخت لازم را به عنوان چراغ راه، به دست داشته باشند که:

الف) چگونه «مروان»‌سانان یهودی‌مرام در قالب شبکه‌هایی درهم تنیده و حلقه‌هایی به هم پیوسته و سازمان‌یافته، طی چند دهۀ اخیر، در بسیاری از مناصب حیاتی و حساس کشور، حضور، نفوذ و مسؤولیت تاثیرگذار و بعضاً کلیدی داشته و از امتیازات قابل توجه و تأمل نیز برخوردار بوده‌اند؛ با این حال در مقام عمل، همواره نقش اپوزیسیون مخالف و معارض را در مسیر براندازی نظام اسلامی ایفا کرده‌اند.

ب) طبقه جدیدِ نوکیسه و «قارون»‌صفتی که در چند دهۀ اخیر، از قِبَل حضور، نفوذ و مناصب خود، اموال و ثروت‌های بادآورده و هنگفتی را تصاحب کرده و در واقع، بخش‌های قابل تأملی از منابع مالی و پولی و بلکه شاهرگ اقتصاد کشور را تحت قبضۀ خویش درآورده و با این اهرم کلیدی، در مسیر تقابل با حکومت اسلامی و ارزش‌های الهی بهره‌گیری و شکاف طبقاتی سهمگینی را در این سرزمین ایجاد کرده‌اند.

این اشرافیت نوکیسه هر از چندگاهی، به مقتضای مطامع سیاسی و اهداف اقتصادی خود، تعادل بازار پول و ارز و طلا را جا به جا کرده و به هم می‌زند و نه فقط چرخ‌های زندگی و معیشت مردم را دچار اختلال و بحران می‌کند که با سلب «امنیت روانیِ» جامعه، نظام اسلامی را نیز با چالش‌های جدّی مواجه می‌کند.

ج)قبیله‌ای غرب‌قبله که خود یا فرزندان و نزدیکانشان با رانت، ارتباطات فامیلی و باندی، با بورس‌های دولتی و هزینه بیت‌المال، عازم اروپا و آمریکا شده و با اخذ مدرک از دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی آن کشورها، از این طریق، بخشی از ساختار اجرایی و مدیریتی کشور را به دست گرفته و با ادعای «ژن برتر» و «آقازاده»، خوی «استکباری» و «اشرافی‌گری» را به بدنۀ جامعه تزریق و به جای خدمت، خیانت می‌کنند.

** د) «سامری»‌مسلکانی که در دوره‌های مختلف انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری، سُکاندار ستاد انتخابات بعضی نامزدها بوده و سَرفرماندهی تیم‌های نیمه مخفی «جنگ روانی» را در مسیر دروغ‌پردازی، تحریف واقعیت‌ها، تخریب رقبا،وارونه جلوه دادن حقایق، فریب مردم و انحراف افکار اجتماعی و عمومی برعهده داشته و پس از شکست با کبریت فتنه، جامعه را به آتش و آشوب کشیده و در صورت پیروزی با امتیازگیری و سهم خواهی، بر گردۀ این جامعه سوار شده و تیشه به ریشه‌ها و مبانی می‌زنند.

هـ) مافیای مرموزی که همزمان با حضور و نفوذ در دستگاه‌های گوناگون، از سمت مشاوره تا برنامه‌ریزی، سیاست‌گذاری، قانونگذاری و مدیریت اجرایی در حوزه‌های آموزشی، علمی، فرهنگی، سیاسی، دیپلماسی، اقتصادی، صنعتی و ...، در مسیر حرکت چرخ‌های نظام اسلامی سنگ‌اندازی کرده و با ایجاد اختلال و انحراف، نه تنها موجبات نگرانی، نارضایتی و یأس مردم را فراهم آورده، بلکه سبب ناکارآمد جلوه دادن اسلام و نظام اسلامی در اداره امور کشور، در نزد اذهان عمومی شده‌اند. آن مقام ارشد دولتی نیست که پس از پنج سال مسؤولیت رسمی در حوزه «مسکن»، در منظر میلیون ها انسان بی خانمان و بی سرپناه در نظام اسلامی، با بی شرمی و گستاخی تمام اعلام می‌کند که امتیاز و افتخارش این است که طی این مدّت اجازۀ ساخت حتی یک مسکن از سکوی حکومت اسلامی را نداده است مصداقِ بارزِ این مُدعا نیست؟

** کارنامه این مافیای چندچهره نشان می‌دهد که در مقاطع مختلف نه فقط با ارسال پالس‌های خیانت بار به دشمنان جهانی این سرزمین «گرا» داده‌اند بلکه بعضاً در پوشش مقام رسمی و به بهانۀ تعهد نسبت به پروتکل‌های جهانی، اسناد طبقه‌بندی شده و اسرار نظام اسلامی را در برخی حوزه‌های بسیار حساس در اختیار و دسترس سازمانها و آژانس‌های بین‌المللی تحت نفوذ صهیونیست‌ها قرار داده‌اند. آن مقام مسئول و ذی‌ربطی که با صراحت و گستاخی در برابر رسانه‌ها و مردم اعلام می‌کند که نقشه‌ها و اسرار هسته‌ای حکومت اسلامی را در کسوت دولتمدار به فلان سازمان بین‌المللی تحت نفوذ صهیونیست‌ها و یهودی‌ها داده است، نمونۀ آشکار این خیانت نیست؟

و) یهودمسلکانی که مهم‌ترین ویژگی و بلکه مأموریت شان، نسخه‌برداری از مکاتب فکری و ترویج تئوری منسوخ برخی نظریه‌پردازان، تئوری‌سازان و فرضیه‌بافان مشهور یهودی است. یهودیان سرشناسی که به عنوان فیلسوف، جامعه شناس،‌ اندیشه‌مند و استراتژیست، بعضاً حتی از سازمان CIA، موساد، MI6، پنتاگون و یا بنیادهای صهیونیستی «روچیلد»، «راکفلر»، «فورد»، «کارنگی»، «کمیسیون سه جانبه»، «بیلدربرگ»، «شورای روابط خارجی آمریکا» و ...، رسماً حقوق دریافت کرده‌اند؛ یهودیان پُرآوازه‌ای مثل: «کارل پوپر»، «آیزایا برلین»، «ریمون آرون»، «برنارد لوئیس»، «کلود لویاشتراوس»، «ساموئل هانتینگتون»، «امیل دورکیم»، «زیگموند فروید»، «امیل دورکیم»، «هانری برگسون»، «هانا آرنت» و نیز «کارل مُردخای لِوی»، مشهور به «کارل مارکس» و ... .

شبکه یهودزدگانی که خود را در ایران به عنوان «متفکران پیش رو»، «پیشگامان تحولات انقلاب فکری»، «پیشتازان جامعه شناسی مدرن» و روشنفکران دینی یا سکولار در جامعه اسلامی قلمداد می‌کنند و مدعی و معترفند که همه عالم و آدم باید از زاویۀ دیدگاه و ‌اندیشه فلسفه‌بافان، جامعه‌شناساسان، تئوریسین‌ها و استراتژیست‌های یهودی یادشده، ارزیابی و نگریسته شود. زیرساخت‌های نظام آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور اسلامی باید مطابق با منطق، فلسفه، تئوری و تحلیل آنها پی‌ریزی شده و فرم پیدا کند. یعنی: 1- اصالت حس‌گرایی و ماتریالیستی در حوزه معرفتی 2- اصالت لذّت در حوزۀ اخلاق 3- اصالت  پول، سود و بهره و منفعت در حوزۀ اقتصاد 4- اصل «تنازع بقا» در عرصه جامعه 5- اصالت «قدرت» در عرصۀ سیاست.یعنی در تمامی حوزه‌ها، مبانی یهودی و بنی‌اسرائیلی باید اصل و اساس و پایه و ملاک و محور باشد.

* شما درباره دیدگاه‌های شبکه شبه‌ماسونی تا کنون نظرات مختلفی بیان داشتید و اینکه اشاره داشتید جریان نفوذ و شبکه‌روشنفکر روش عقلانی و منطقی را در این گزاره می‌دانند که جمهوری اسلامی باید همسو و هماهنگ به سمت همان معیارها و ارزش‌هایی سوق داده شود که حدود چهارصد ــ پانصد سال قبل به خصوص اواسط قرن هفدهم میلادی از طریق پروژۀ کاملاً یهودی «جنبش اصلاحات»، «پروتستانتیسم» و ... در قلب جهان مسیحی زاده شد. در این باره توضیح دهید.

نقطه عطف این مسئله با به اصطلاح انقلاب (و در اصل کودتای) پیوریتان‌ها به سرفرماندهی «اولیور کرامول» در همان دوران در انگلستان کلید زده شد که آثار و پیامدهایش، امروز همچنان بر این جزیره وجود و بلکه حاکمیت دارد؛ جریانی شبه‌یهودی با تمام اصول و مبانی «عهد عتیق» و بالاخص «تورات» که با پیدایی آن، ساختار مسیحیت کاملاً دگرگون و اقتدار کلیسای کاتولیک در هم شکسته شد و شکافی عمیق و بزرگ در درون مسیحیت ایجاد شد.

پیوریتن‌ها بر این باور بودند که حال که خدا گروهی را فرادست گروه دیگر گذارده است، پس این فرودستی باید در جامعه رعایت شود و فرودستان فرمان‌بردار فرادستان باشند. سختگیری‌ها بر پیوریتن‌ها در انگلستان، به کوچ آنها به آمریکاانجامید و با کوچ گسترده پیروان این مکتب، پای این کیش به آمریکا هم گشوده شد و نوآبادهای انگلیسی (مستعمرات سیزده‌گانه بریتانیا ـ آمریکا) به مرکزیت ماساچوست کانون پیوریتن‌ها شدند.

جریانی بسیار قدرتمند و گسترده فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که امروز تحت عنوان «صهیونیسم مسیحی» یا «مسیحیت صهیونیستی» با بیش از صدها میلیون مطیع و پیرو چشم و گوش بسته، در آمریکا و اروپا، علاوه بر سیطره‌ای حیرت‌انگیز، حامی و پشتیبان اصلی سیاسی، اقتصادی، رسانه‌ای و حتی نظامی «صهیونیسم یهودی» و رژیم غاصب و جعلی «اسرائیل» است.پروژۀ «پروتستانتیسم اسلامی»، «پیوریتانیسم اسلامی»، «جنبش اصلاحات»، «دموکراتیزاسیون»، «سکولاریزاسیون» و «جمهوری‌خواهی» در داخل ایران اسلامی، دسیسه‌ای فکری و روانی در مسیر «براندازی نرم» و «کودتای ایدئولوژیک»، علیه اصول، ارزش‌ها، گفتمان و مبانی معرفتی اسلام و معمار انقلاب اسلامی، یعنی امام خمینی (ره)، از جمله تکاپوی خزنده و رازآمیز این شبکه مافیایی در کنار فتنه‌ها و آشوب‌های خیابانی، با راهبرد تغییر رویکرد و محتوای حکومت اسلامی و طرح «فروپاشیاز درون» است.

پروژۀ «پروتستانتیسم اسلامی»، «پیوریتانیسم اسلامی»، «جنبش اصلاحات»، «دموکراتیزاسیون»، «سکولاریزاسیون» و «جمهوری‌خواهی» در داخل ایران اسلامی، دسیسه‌ای فکری و روانی در مسیر «براندازی نرم» و «کودتای ایدئولوژیک»، علیه اصول، ارزش‌ها، گفتمان و مبانی معرفتی اسلام و معمار انقلاب اسلامی، یعنی امام خمینی (ره)، از جمله تکاپوی خزنده و رازآمیز این شبکه مافیایی در کنار فتنه‌ها و آشوب‌های خیابانی، با راهبرد تغییر رویکرد و محتوای حکومت اسلامی و طرح «فروپاشی از درون» است.

 

 

 

این جریان مرموز، با ترجمه آثار، آموزش و ترویج افکار و تئوری‌های استادان یهودی یادشده، مدعی است که یک نظام حکومتی مطلوب و مدرن، باید بر پایۀ تئوری و‌اندیشۀ آنها معماری شود؛ همان‌ اندیشه‌ای که عالم و آدم را براساس جهان‌بینی «توراتی» و «تلمودی» تفسیر و ارزیابی می‌کند و پایه‌های آن بر مفهوم محوری «قوم برگزیده» استوار است؛ یعنی همۀ عالم هستی و جهان بشری در مسیر منافع و سروری یک «قوم» حقّ حیات دارند.

اندیشه‌ای که منجر به اشغال فلسطین شد

برای مثال، از منظر این قبیلۀ یهودزادۀ داخلی، ‌اندیشه و تئوری «هانا آرنت» یهودی، به عنوان یک معلّم و الگوی «اخلاق» و «انسانیت» و نیز مبیّن و مبلّغ تئوری و‌اندیشۀ «آزادی‌خواهی» و «خشونت‌گریزی» می‌تواند مرجع «جامعه‌شناسی»، «انسان‌شناسی»، «علوم انسانی»، «ارتباطات اجتماعی» و معیاری ایده‌آل برای یک حکومت مطلوب سیاسی باشد. مُریدان «هانا آرنت» در ایران، در حالی مرجعیّت علمی و فکری او را به رسمیت می‌شناسند، آموزش می‌دهند و ترویج می‌کنند که به گواهی اسناد معتبر تاریخی، او یک صهیونیست دوآتشه، عضو برجسته «آژانس یهود» (ستاد اجرایی و عملیاتی سازمان جهانی صهیونیسم) و یکی از اعضای شاخص «سازمان بین المللی زنان صهیونیست» بود.

احزاب اصلاح طلب ,

«هانا آرنت»

«هانا آرنت» یهودی، از حامیان و پشتیبانان مالی گروه‌های شبه نظامی صهیونیست و تروریست‌های مهاجم و اشغالگر یهودی، از جمله: «ایرگون»، «اشترن»، «هاگانا» و «پالماخ» بود که با تئوری «مشت آهنین» و شعار «آتش و خون و خاکستر»، سرزمین فلسطین را اشغال و صدها روستا، آبادی و شهر را به تلّی از خاک مُبدّل و بیش از یک میلیون کودک، زن، جوان و سالخوردۀ فلسطینی را با فجیع‌ترین و وحشیانه‌ترین شیوه‌ها به صورت جمعی کشتار و قتل عام و با خشونت‌بارترین و رذیلانه‌ترین روش‌ها و ارعاب، از خانه و سرزمینشان اخراج و آواره کردند. «اسرائیل» غاصب و نامشروعی که از این طریق در قلب سرزمین اسلامی فلسطین تأسیس و پایه‌گذاری شده از دیدگاه «هانا آرنت»، یک «حق تاریخی» و یک «ضرورت سیاسی» و سرآغاز «تجدید حیات قوم یهود» بوده است.

پیروان «هانا آرنت» در ایران، با تکیه بر «تئوری سیاسی»، «فلسفه اجتماعی» و «دیدگاه توراتی» او معتقدند که نظام جمهوری اسلامی متکی بر ارزش‌ها و مبانی اسلام و اراده مردم مسلمان ایران، «پدیده‌ای خطرناک»، «تهدیدآفرین» «خشونت زا» و «غیردموکراتیک» است.

آنها در آثار خود با صراحت و وقاحت تمام، خوانندگان خود را مخاطب قرار داده و نوشته‌اند: «جمهوری‌خواهی بر این اصل مبتنی است که توده‌ها «باروت» هستند؛ تنها باید با کبریت زدن به انبار باروت، تور اختناق را پاره کرد تا انرژی توده‌ها آزاد شود و سیاست توده‌ای شده و مردم به صحنه بریزند

این عباراتِ کوتاه، از کتابی است که نویسنده‌اش سالیان دراز، طی این چند دهۀ اخیر در بالاترین رده‌ها و حساس‌ترین مشاغل حکومتی نقش داشته و تأثیرگذار بوده است. این عبارات نه فقط رنگ و صبغۀ تعلیماتِ تئوریسین‌های سفّاک و کینه‌توز یهودی را دارد، بلکه کاملاً نسخه‌برداری و تقلید از ادبیات صهیونیستی آن‌هاست. برای اثبات این مُدعا، آن را با توصیه‌های استاد اعظم‌شان، جناب «ساموئل هانتینگتون» عضو «کمیسیون سه‌جانبه» و از اعضای «شورای روابط خارجی آمریکا» می‌توان مطابقت داد که جمهوری اسلامی ایران را «حکومت ایدئولوژیک» و «حکومت ارعاب» و بدتر از حکومت‌های «فاشیستی» و «استالینستی» قلمداد کرده و نوشته است: «در راه سرنگونی آن (جمهوری اسلامی)، توسل به هر وسیله و خشونتی مشروع است

هماهنگی و انطباق این دو عبارت، از یک ایرانی و نیز یک یهودی غربی معلوم‌الحال، در عرصه ‌اندیشه و قلم، همان نشانِ رمز عملیاتِ سازمان‌های سفاک و تروریست‌های یهودی مهاجم و اشغالگر فلسطین، مثل «پالماخ»، «هاگانا»، «اشترن» و «ایرگون» است که با تئوری و سیاست «مشت آهنین» و ترانۀ «آتش و خون و خاکستر» آن «فاجعه بزرگ تاریخ» را رقم زدند.

کارکرد حلقه‌ها و جریان‌های یادشده، با آن شبکه تروریستی CIA و موساد، یعنی قاتلان سرداران بزرگ جبهۀ مقاومت اسلامی، شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و دانشمندان بزرگ ما مانند، شهید محسن فخری‌زاده، شهید احمدی روشن، شهید رضایی‌‍‌نژاد، شهید شهریاری و شهید علی‌محمدی چه تفاوتی دارد، جز تقسیم کار؟

* تشکر از شما؛‌ صحبت پایانی دارید؟

در خاتمه، همۀ آن چه یادآوری شد، تلاش و کوششی بود برای شناخت بهتر و بیشتر «نفوذی‌های قبیلۀ سامری» که در لباس مسلمانی و دین‌داری، تیشه به دست گرفته و به جانِ اصول، مبانی، ارزش‌ها، معیارها، سرمایه ملی، حقوق مردم، منافع ملی، امنیت اجتماعی و روانی و حتی جان، مال و ناموس این مردم بزرگوار افتاده‌اند. همان قبیلۀ نفوذی که امروز نه فقط معیشت که امنیت روانی و سلامت جامعه مسلمان و شهیدپرور این سرزمین را نیز گروگان گرفته‌اند. آنها برای خشکاندن ریشه‌های نهال تنومند انقلاب اسلامی از هیچ حیله، مکر و خدعه و دغل‌کاری ابایی ندارند. این «حقِّ» مُسلّم و بزرگ مردم ایران، به ویژه جوانان برومند، مؤمن و باورمند آرمان‌های بلند انقلاب و امام است که نفوذی‌ها و دشمن را با پرچم خودش بشناسند.

شناخت ماهیت، اصول، مبانی و چهره واقعی این قبیلۀ مافیاییِ فاسدِ قدرت و ثروت که آگاهانه و به طور تعمّدی، در تلاش است تا انقلاب و امت اسلامی را به سمت درّۀ نابودی سوق دهد، برای جوانان امروز بیش از پیش ضرورت دارد. این شناخت موجب می‌شود تا جوانان بدانند و بشناسند که از چه ابزارها و روش‌هایی برای مقاومت و دفاع از خود و آرمان‌های انقلابی خویش، بهره گیری کنند و حتی به مقابله برخیزند.

ذرّه‌‌ای تردید نیست که سرنوشت انقلاب، نظام و امت اسلامی در گروی این شناخت و آگاهی دقیق و هوشمندانه است. بدون این شناخت، برنامه‌ریزی برای رهایی از کمند این «شیاطین»، برای مردم و به خصوص جوانان مقدور و میسور نیست.  بنابراین، شناخت و شناساندن شیاطین و دستیارانشان یک تکلیف اعتقادی و یک وظیفۀ اجتماعی و جهاد انسانی است.

تنها از این راه می‌توان مانع از آن شد تا نفوذی‌های عرصۀ سیاست، پول، قدرت، دیانت و فرهنگ، مثل حزب یهودی صفت بنی‌اُمَیّه، به تدریج بر گردۀ مردم حاکم شوند؛ باورها، اعتقادات، اخلاق، شیوه‌های رفتاری و سبک و الگوی زندگی اسلامی و حیات انسانی مردم را آرام آرام به سمت اشرافی‌گری، کاخ نشینی یا خوی کاخ‌نشینی، دنیاگرایی، پول‌پرستی، بی‌حیایی، نفاق، دورویی، فساد، هرزگی و عیاشی سوق و جهت دهند و ماهیت و هویت جامعه دینی را مطابق فرهنگ، آداب و اسلوب «سامری» و «قارونی» تغییر دهند و به آسانی همه دستاوردهای ارزشی، اصولی و الهی را پیش پای همین مردم قربانی کرده و پسر و فرزند پیغمبر خدا را در لباس و پوشش دروغین دین به قربانگاه ببرند.

انتهای‌پیام/

منبع خبر "خبرگزاری تسنیم" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.