خبرگزاری فارس- تبریز- معصومه درخشان- مشغول نوشتن گزارشی بودم که دعوتنامهای از سوی همکار رسانهای دریافت کردم، نوشته بود به مناسبت روز ایرانگردی و ایران شناسی (۳۰ اردیبهشت ماه )بنیاد ایران شناسی مراسمی را برای آشنایی با بنیاد برگزار میکند.
خواندن این دعوتنامه کافی بود تا دفتر و دستکم را جمع کرده و به خیابان ثقةالاسلام و محله سرخاب بروم. خیابانی با بافت سنتی و قدیمی که میتوان تاریخ را در لابه لای کوچههای آن ورق زد. تا حاضر شوم و راه بیافتم نیم ساعتی طول میکشد، گوشی، کتاب و چند ورق کاغذ در کیفم میگذارم و راهی میشوم.
نیم ساعتی هم طول میکشد به خیابان ثقةالاسلام برسم، اینجا که میآیی نماد زیبای مقبره الشعرا که بیش از ۴۰۰ شاعر، ادیب و فرهیخته را در خاک خود جای داده به رویت لبخند میزند، در ابتدا به مقبره الشعرا میروم و حمد و سورهای نثار شهریار ملک سخن کرده و با خود زمزمه میکنم" شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی" میخواهم راهم را بگیرم و به سمت بنیاد ایرانشناسی بروم که تازه یادم میافتد بقعه امامزاده سیدحمزه همان بغل است و ادب حکم میکند سلام و صلوات و عرض ارادتی نیز به سیدحمزه داشته باشم که در جای خودش ملجاء و پناهگاه معنوی شهروندان تبریزی است و شجره نامهاش به امام موسی کاظم علیه السلام میرسد.
به سمت دیگر خیابان ثقةالاسلام میآیم و از محلی که " حیدر تکیه سی" نامیده میشود، عبور میکنم تا به بنیاد ایرانشناسی برسم. باران بهاری شروع به باریدن کرده است. باران گاهی تند تند میبارد و گاهی اندک اندک.
در محله سرخاب قدم میزنم این بافت قدیمی و سنتی بوی اصالت میدهد، درهای چوبی کاسبهای محل نوستالوژی زیادی در ذهنم تداعی میکند، مغازههای زیادی در هر طرف محله میبینم که مربوط به رنگ رزی و پرداخت زنی فرش، خامه و اریش فرش است، برخی مغازهها هم نخهای قالی را رنگرزی میکنند.
کمی جلوتر میروم مرد میانسالی که معلوم بود از خرید میآید میوه و سبزی به دست جلوتر از من حرکت میکند، سلام حاجی بنیاد ایرانشناسی کجاست؟ بنیاد ایرانشناسی همان خانه شربت اوغلی را اگر میگویی ۲۰۰ متر هم جلوتر بروی میرسی.
حاجی ساکن این محلهای؟ بله از کودکی در محله سرخاب بزرگ شدهام و حالا کمکم دارم پیر میشوم. محله سرخاب محله خوبیه البته اگر نکوبند و چند طبقه نزنند، همان بافت سنتی بماند خوب است ولی در گوشه و کنار میبینیم که هر روز خانههای باصفا را خراب میکنند و آسمان خراش میزنند، اینها چیه که میسازند، خانهای که حیاط نداشته باشد به درد نمیخورد، من هم در ادامه حرفش میگویم حیاطی که وسطش حوض نداشته باشد هم اصلا فایده ندارد و هر دو لبخند میزنیم.
حالا که به محله سرخاب آمدی بگذار دو بیت شعر از کمالالدین خجندی برایت بخوانم:
تبریز مرا راحت جان خواهد بود پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا سر نکشم آب چرنداب و گجیل سرخاب ز چشم من روان خواهد بود
با دستش به سمت چپ محله اشاره میکند " آن خانه قدیمی قاجاری را میبینی آنجا خانه شربتاوغلی یا همان بنیاد ایرانشناسی است. برو به سلامت".
از حاجی که حتی اسمش را هم نپرسیدم خداحافظی کرده و به داخل ساختمان میروم. از سمت چپ ورودی، سه پله پایین رفته وارد حیاط میشوم باران که از صبح میبارید لطافت، سر زندگی و زیبایی خاصی به درختان و گلهای حیاط داده است.
از حیاط رد میشوم تابلویی که روی آن نوشته شده" عکسهای خاندان ملک قاسمی" بازدیدکنندگان را به طبقه زیرزمین راهنمایی میکند.
ملک قاسم میرزا پسر فتحعلی شاه است و نوادگان او شهرت ملک قاسمی را برای خود انتخاب کردهاند. چهار، پنج پله پایین میروم تا به تماشای عکسها بروم.
نمایشگاه عکس در همه اتاقها به صورت دائمی برپا شده و عکسهایی از دوران قاجار، ابنیههای تاریخی و باستانی، عکس علمای آذربایجان و سران مشروطه به زیبایی اینجا افزوده است.
عکسهایی با قدمت ۱۶۰ سال قبل از جمله عکس " ورود پاسکویچ به تبریز" از جمله این عکسها است
ایوان پاسکویچ سردار روسی و فرمانده جنگ دوم ایران و روس بود که در تاریخ ۱۹ اکتبر ۱۸۲۷ ( ۳۰ ربیع الاول ۱۲۴۳) با ۱۵ هزار سرباز وارد تبریز شد.
عکسهایی از جشن ازدواج و مراسم خونچه بران مظفرالسلطنه، عکس اردشیر در نقش رستم در مرودشت، شاپور دوم در تنگ چوگان کازرون، حمام نوبر تبریز، مسجد جامع گلپایگان، کوههای رنگی زنجان، باغ شاهزاده ماهان کرمان، غروب آفتاب قشم، کاخ چهل ستون قزوین، دریاچه ارومیه، پل خواجو اصفهان، دریاچه اوان قزوین، مسجد جامع( خدایخانه) شیراز از دیگر عکسهایی است که در دیوارهای خانه قجری جا خوش کردهاند و آدم با دیدن آنها یهویی پرت میشود به لابه لای برگهای زرین تاریخ.
خانههای قدیمی معماری عجیب و بسیار دقیقی دارند، اتاقهای تو در تو از مشخصههای بارز خانههای قدیمی عهد قاجار است. در همه اتاقها در داخل دیوار نورگیرهایی تعبیه شده است و در بعضی خانهها حوضهای قشنگ فیروزهای رنگ که آب آن همچون فواره در حرکت است باعث خنک شدن زیرزمین میشود و البته آرامش خاصی هم دارد.
بعد از دیدن نمایشگاه عکس همان راه رفته را باز میگردم و در طبقه همکف به تماشای آثار هنرمندان صنایع دستی میروم.
در اتاق صنایع دستی قفسههای دیواری به صورت مرتب و منظم کار شده و آثار نگارگری سنتی ( مینیاتور، تذهیب، گل و مرغ ) زیورآلات سنتی، حکاکی روی نقره، تراش سنگ، نقاشی روی چرم، طراحی سنتی، گلیم و ورنی، معرق و منبت کاری، تراش سنگ، نقاشی روی سفال، چاپ باتیک، دواتگری، سراجی سنتی، ملیلهسازی نقره و ...به چشم میخورد.
به هر کدام از بازدیدکنندگان بروشور آشنایی با انواع هنرهای صنایعدستی تقدیم میشود و علاقهمندان میتوانند برای ثبتنام به بنیاد ایرانشناسی مراجعه کنند. البته به جز پنجشنبه و روزهای تعطیل.
از پنجرههای مشبک خانه هنرمندان صنایع دستی به حیاط نگاه میکنم، بارش باران قطع شده، نسیم خنک بهاری شاخ و برگ درختان را به رقص درآورده است. عجیب هوای است برای نفس کشیدن.
عقدنامه پسر میرزا تقیخان امیرکبیر
عقدنامه پسر میرزا تقیخان امیرکبیر
در طبقه همکف از سمت راست ۱۱، ۱۲ پله را بالا میروم تا به طبقه اول برسم، در این ساختمان زیبای قجری تمام دیوارها با عکسهای قدیمی زینت داده شدهاند. پلهها را که بالا میروم همان ابتدا عکسی توجهم را جلب میکند، میایستم و توضیحش را میخوانم. عقدنامه ازدواج میرزا احمدخان ساعدالملک فرزند میرزا تقیخان امیرکبیر سال ۱۲۷۲ ه. ق
در سالن طبقه اول میزهای بزرگی با فاصله قرار گرفته و نمایشگاهی از کتابهای بنیاد ایرانشناسی برای بازدید عموم برگزار شده است.
مراسم خونچه برون و عروسی مظفرالسلطنه
نمایشگاهی از کتابهای تخصصی
در این نمایشگاه کتابهای معتبر و ارزشمند تاریخی با موضوع خلیج فارس از جمله فصلنامه مطالعات خلیج فارس، خلیج فارس در نگاه ایرانیان، خلیج فارس در نگاه دیگران، وقایع نگاری خلیج فارس، مطالعات ایرانشناسی، ایران شناسی و اسلام شناسی و بسیاری از کتابهای تاریخی دیگر مشاهده کردم.
دیوارهای طبقه اول مزین به عکسهای تبریز قدیم، مراغه، اسکو ، شخصیتهای دوران مشروطه و ...است.
اینجا صندلیهایی نیز برای نشستن و استراحت کردن و گفت و گو با کارشناسان بنیاد ایرانشناسی در نظر گرفته شده است و من هم از این فرصت استفاده کرده و با آقای محمد عزیزی کارشناس ارشد بنیاد ایرانشناسی صحبت میکنم.
قدمت بنیاد ایرانشناسی
از او در مورد قدمت و تاریخ بنای خانه شربت اوغلی یا همان بنیاد ایرانشناسی میپرسم.
قدمت خانه شربت اوغلی به اواخر قاجار و اوایل پهلوی میرسد. بنایی دو طبقه که در ضلع غربی حیاط بیرونی احداث شده و شامل دو طبقه مسکونی و زیر زمین در دو بخش بیرونی و اندرونی است. حاج مجید شربت اوغلی فرزند نایب هاشم خان از تجار فرش تبریز و حمله دار زائرین خانه خدا بوده است.
نمای اصلی ساختمان دارای ایوانی زیبا با ستونهای رفیع و سرستونهای گچبری شده است. ورود به ساختمان اصلی از طبقه همکف و از طریق راه پله مرکزی انجام میگیرد و راهرو دیگری نیز حیاط بیرونی را از میان ساختمان به حیاط اندرونی مرتبط میسازد. در حیاط اندرونی منزل، باغچه و آب نمای دیگری زینت بخش فضای آن است.
مرمت بنای خانه شربت اوغلی در سال ۱۳۶۹ به همت شهرداری تبریز و مدیریت میراث فرهنگی به اتمام رسیده و در تاریخ ۱۲ شهریور سال ۱۳۷۹ به شماره ۳۲۲۲ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
کتابهای چیده شده روی میزها نشان از تلاشها و زحمتهای شبانهروزی پژوهشگرانی است که دل در گرو این آب و خاک دارند و در تمام طول تاریخ افرادی هستند که سینه به سینه تاریخ را حفظ میکنند.
با تماشای کتابها دلم میخواهد ساعتها بنشینم و تاریخ بخوانم.
کتابهای بنیاد ایرانشناسی آذربایجانشرقی
عنوان کتاب ها را به ترتیب نگاه میکنم و آقای عزیزی در حالی که کتاب " بازار بزرگ تبریز و بازارچههای پیرامون آن" را نشانم میدهد، میگوید: این کتاب حاصل چهار سال زحمت و تلاشهای پژوهشگران خودمان است که در بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجانشرقی تهیه شده و بازار بزرگ تبریز را تا سال ۱۳۹۲ مستندنگاری کردهاند.
البته فقط این کتاب نیست بلکه کتاب " شماری از زیارتگاههای استان آذربایجانشرقی، سرگذشت تقسیمات کشوری ایران، تاریخ تبریز و آذربایجان از ایام کهن تا سقوط قاجاریه و کتاب در جستجوی تاریخ کتابهای دیگری هستند که توسط بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجانشرقی تهیه و منتشر شده است.
بنیاد ایرانشناسی آذربایجانشرقی یک کتابخانه تخصصی نیز در زمینه تاریخ، ادبیات، معماری، جغرافیا، منابع ایرانشناسی و ... دارد که برای دیدن آن به حیاط اندرونی میروم. در حیاط اندورونی درختان توت سفید و قرمز، درخت کاج، گوجه سبز، زردآلو و گل یاسمن دور تا دور حیاط را گرفتهاند.
در سمت راست حیاط اندرونی چهار پله بالا می روم و بعد از طی کردن سه اتاق تو در تو به مخزن کتابهای تخصصی میرسم. کتابهایی که ویژه دانشجویان، اساتید و پژوهشگران است و البته هر کدام از آنها میتوانند در محیط آرام و دنج کتابخانه که نمای زیبایی از حیاط رو به روی آنها دیده میشود کار تحقیقاتی و پژوهشی انجام بدهند.
بخش دیگری از کتابخانه تخصصی به آرشیو مجلات و روزنامهها اختصاص دارد.
کمکم گشت و گذار در خانه قاجاری شربت اوغلی به پایان میرسد، خانهای که اصالت را به روایت تصویر نشان میدهد و در قالب واژهها انسان را با تاریخ، فرهنگ و ادبیات گره میزند.
انتهای پیام/ ۶۰۰۲۰/س