روز گذشته (شنبه ۳۰ اردیبهشت)، باز هم خبری درباره کشتن بی رحمانه و غم انگیز یک قلاده خرس در شهرستان انگوت استان اردبیل منتشر شد. رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان گرمی در این زمینه گفته است حیوان پس از ساعت ها تعقیب از سوی اهالی روستا و برای فرار از دست دنبال کنندگان، به دنبال خستگی مفرط و آزار و اذیت و ....تلف شده است.
این جملات هر چند کوتاه هستند، اما نه می توانند ساعات، دقایق و لحظات هولناکی را که بر این حیوان بی گناه گذشته تا جان دهد، کوتاه جلوه دهند و نه می توانند شدت خشونت و قساوتی که صرف کشتن این حیوان بزرگ جثه، سنگین وزن و قدرتمند شده، پنهان کنند؛ البته نه برای همه؛ فقط برای آنانی که اندکی در موضوع تأمل می کنند و آنان که لحظاتی به ارزش های اصیلی که خداوند در نهاد بشر به ودیعه گذارده، یعنی مهربانی، عطوفت، ترحم، شفقت و ... رجوع می نمایند.
افسوس که دقیقاٌ اردیبهشت ماه سال گذشته بود که در استان اردبیل، یک قلاده خرس در جستجوی آب - همان آبی که ما انسان ها از زیستگاه او به یغما برده ایم - به نزدیکی روستایی در نمین رفت؛ اما به جای آب، با ضربات چوب و چماق پذیرایی و زنده زنده استخوان هایش زیر لاستیک تراکتور خرد شد و به غم انگیزترین صورت ممکن از بین رفت.
البته خبرهای تکان دهنده درباره نحوه کشتن خرس ها در دیگر مناطق کشور کم نیستند؛ سنگسار یک توله خرس در سوادکوه، کشتن خرس مادر و توله اش در ایذه، در سمیرم و .... آنقدر که هنوز رنج ماجرای یکی کاسته نشده، فاجعه ای دردناک تر از قبلی، جای آن را می گیرد.
اما غرض از نوشتن این سطور، بیان این نیست که چرا این حادثه ها رخ می دهند؛ چگونه می توان از وقوع آنها پیشگیری کرد؛ چه کوتاهی هایی صورت گرفته؛ عملکرد صحیح و به هنگام مسئولان ذی ربط چه باید باشد؛ وظایف مردم در این شرایط چیست؛ در این زمینه چه دستگاه هایی به تکالیف ذاتی خود عمل نکرده اند؛ چه بخش هایی در عمل به وظایف خود دچار اشتباه شده اند؛ چه افرادی کنش های غیرانسانی داشته اند، یا در صورت تکرار شرایط این چنینی وظایف حاضران و ناظران چیست؛ چرا که هریک از نکات فوق مکرر در مکرر گفته شده و اگر بنا بود تاکنون اثری داشته باشد، حداقل در متولیان امر باید نشانه ای از این اثرگذاری را می دیدیم.
تنها هدف این نوشتار یادآوری نکته ای است که از قضا در میانه قیل و قال های بیهوده روزمره گم شده است.
این نکته که همان خداوندی که وعده داده ذرّه ای نیکی و ذرّه ای بدی انسان بدون جزا و سزا نخواهد ماند، بر این فجایع و مسببان امروز و دیروز آن، عاملان اصلی و فرعی و مقصران مستقیم و غیر مستقیم آن، نظارت و قضاوت خواهد کرد؛ از آنها که برای ماجراجویی و قدرت نمایی این حیوانات زیبا را زجرکش می کنند، تا کسانی که سال ها پیش به قلمرو حیات وحش کشور تجاوز و زیستگاه هایشان را تخریب کردند، یا کسانی که به این تجاوزها، مجوزهای غیرکارشناسی و غیر قانونی دادند، آنها که با جنگل خواری، زمین خواری و کوه خواری کمر به نابودی حیات وحش و طبیعت کشور بستند یا آنها که این اقدامات را دیدند، ساکت ماندند یا از قانون شکنی ها منتفع شدند، آنان که از افشا و رسوا کردن قانون شکنان خودداری کردند، مدیرانی که با بی تدبیری و سوءمدیریت چشمه ها، رودها و ذخایر زیرزمینی آب کشور را به نابودی کشاندند، کسانی که وجهه و حیثیت شهر و استان و کشورشان را پیش چشم جهانیان خدشه دار کردند، تمام آنان که در ادای وظیفه فرهنگ سازی خود قصور کردند از نهاد کوچک خانواده گرفته تا نهادهای عریض و طویل دولتی، آنان که فریضه واجب امر به معروف و نهی از منکر را به فراموشی سپردند و نصوص صریح قرآن کریم و سیره پیامبر اکرم و ائمه معصومین را درخصوص احترام به طبیعت و مدارا با حیوانات نادیده گرفتند و .... همه و همه روزی در دادگاه عدل الهی محاکمه خواهند شد؛ دادگاهی که نه گریزی از آن هست، نه سفارشی در آن پذیرفته خواهد شد و نه سرّی در آن پوشیده خواهد ماند.