عباس یاری منتقد، نویسنده و همچنین از بنیانگذاران مجله فیلم و فیلم امروز در گفتوگویی با ایسنا درباره این جنبه از زندگی کاری پوراحمد توضیح داده است. او شرح میدهد: «اغلب مطالب سینمایی زندهیاد کیومرث پوراحمد با مجله فیلم آغاز شد، از یادداشتهای کوتاه تا بهاریهها یا مطالب بلند. به نظر میرسد اولین اتفاق به «خانه دوست کجاست» برمیگردد که برای جشنواره فیلم آماده میشد. به آقای کیارستمی گفتم چیزی درباره این فیلم بنویس چون کسی نمیدانست موضوع فیلم چیست. ایشان من را به آقای پوراحمد ارجاع دادند چون کیومرث دستیار آقای کیارستمی در این فیلم بود. نکتههایی که آقای پوراحمد گفت، به یادداشتی تبدیل کردم که محتوای آن، نحوه بازی گرفتن از بچهها را در فیلم بیان میکرد، تمهیدهایی که کیارستمی و پوراحمد انجام داده بودند تا این بازی ها را خوب و طبیعی دربیاورند. پس از چاپ این یادداشت بعدها شنیدم آقای کیارستمی و پوراحمد تصمیم گرفتند این خاطرات و یادداشتها را تبدیل به کتاب کنند و شاید این آغاز دوبارهای برای کار مطبوعاتی آقای پوراحمد شد.»
یاری، پوراحمد را ژورنالیستی خطاب کرد که بیش از بسیاری از روزنامهنگاران در این حوزه کار کرده و در این باره توضیح میدهد: «نکتهای که وجود داشت این بود که آقای پوراحمد مطالبش را طوری مینوشت که گرمای ژورنالیستی داشت و میتوانست با این فضاسازی زوایای تازهای از آن موضوع را برای مخاطبش آگاه کند. این یادداشتها همیشه گرم، جذاب و خواندنی از آب درمیآمدند. بخشی از خاطراتی هم که او از دوران کودکی و خاطرات زندگیاش داشت، تبدیل به بهاریههایی میکرد که در شمارههای نوروز مجله فیلم چاپ میشد. او در گزارشنویسی هم بسیار توانا بود. زمانی که در جشنوارهای شرکت میکرد، گزارشهایی مینوشت که بسیار شیرین، جذاب و خواندنی بودند. از ویژگیهای دیگر او وجه احساسیِ این سینماگر بود؛ مثلا اگر یکی از اهالی سینما فوت میکرد که با او دوستی داشت یا با هم کار کرده بودند، یادداشت مینوشت. مثل مطالبی که درباره زندهیاد ناصر چشمآذر نوشت که برای چند فیلمش آهنگ ساخته بود. در آن مطلب ویژگیهایی از این آهنگساز را برجسته کرده بود که خواننده را تکان میداد و اشک او را سرازیر میکرد.»
یاری درباره ویژگیهای دیگر کیومرث پوراحمد میگوید: «ایشان ابتدا کارشان را با دستیار سومی کارگردان با نادر ابراهیمی آغاز کرد و به مرور وارد عرصه کارگردانی شد و در امتداد کارهایش روزنامهنگاری هم کرد و در این حرفه در حوزه روزنامهنگاری منحصرا درباره سینما مینوشت. اگر زمانی سریالی یا فیلمی میدید که به وجد میآمد، چنان به وجد میآمد که درباره آن هم نقد مینوشت. اگر همه مطالب این فیلمساز فقید را جمعآوری کنیم به این باور میرسیم که او با وجود آنکه حرفهاش سینما و کارگردانی بود، بیش از بسیاری روزنامهنگاران دیگر کار کرده و مطلب نوشته است.»
یاری با اشاره به یادداشتی که پوراحمد زمان برگزاری مسابقات فوتبال جام جهانی در فرانسه نوشت، میگوید: «یادم است زمان مسابقات جام جهانی فرانسه کیومرث پوراحمد برای دیدن دخترش مریم در پاریس بود، دورهای که تیم ملی فوتبال ایران هم در این رویداد حضور داشت. از او درخواست کردم درباره این رویداد جهانی و احساسش بنویسد، او شب تا صبح نخوابید و مطلبش را نوشت و ایمیل کرد. یادداشتهای پوراحمد همیشه محترمانه بود و درمورد آدمهایی مینوشت که دوست داشت حس خوبی به آنها بدهد و کمتر به یاد دارم مطلبی به انگیزه توهین به شخصی یا گروهی بنویسد. نگاهش اینگونه بود و قلمش بسیار شیرین.»
یاری ضمن یادآوریِ آثار سینمایی این فیلمساز، به «قصههای مجید» اشاره میکند و میگوید: «ببینید چگونه و با چه ظرافتی پوراحمد خصوصیات فرهنگی اصفهانیها را به کالبد مجید کرمانی میدمد؟» این منتقد درباره «قصههای مجید» اضافه میکند: «یکی از ویژگیهای کیومرث پوراحمد عشق او به ایران و فرهنگ ایرانی است. او به دلیل علاقهای که به قومیتها و اقوام ایرانی داشت، در بسیاری از مناطق ایران و با لهجههای متنوع آن منطقه جغرافیایی فیلم ساخته است، از شمال تا جنوب و یزد و اصفهان که زادگاهش بود.»