عبدالرحمن فتحالهی در روزنامه شرق نوشت: این روزها هرچه امیدها برای ازسرگیری مذاکرات هستهای و احیای برجام کمرنگتر از هر زمان دیگری شده، در مقابل موضوع پرونده فعالیتهای هستهای ایران داغ داغ است. از ادعاهایی درباره وجود تأسیسات تازه در نطنز تا رونمایی از بمبهای آمریکایی با هدف حمله به این تأسیسات و مواضع تکراری و واهی اسرائیل برای جنگ با ایران و....
همهچیز از دوم ماه می/ ۱۲ اردیبهشت آغاز شد که نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا تصاویری از بمبهای GBU-۵۷ (بمب سنگرشکن موسوم به نفوذگر مهمات انبوه) را در صفحه فیسبوک پایگاه نیروی هوایی «وایتمن» در ایالت میسوری منتشر کرد. این پایگاه محل ناوگان بمبافکنهای رادارگریز B-۲ است؛ تنها هواپیمایی که میتواند این نوع از بمبها را حمل و پرتاب کند. در یک توضیح، این پایگاه آمریکایی همراه با انتشار عکسهای بمب
GBU-۵۷ اعلام کرد که دو نوع از این بمبها را دریافت کرده است تا یک اسکادران مهمات در آنجا بتواند عملکرد خود را دراینباره آزمایش کند؛ اما نکته اینجاست که به فاصله کمتر از یک روز تصاویر مربوط به بمبهای GBU-۵۷ حذف شدند.
همین موضوع بهانهای شد تا خبرگزاری آسوشیتدپرس روز دوشنبه هفته جاری دست به انتشار گزارشی بزند که در ابتدایش به طرح این ادعا پرداخت، که «ایران ساخت یک سایت هستهای را در نزدیکی سایت نطنز و در عمق بیش از ۸۰ متری زمین آغاز کرده است». این رسانه آمریکایی در ابتدای گزارش خود و با استناد به گفته کارشناسان و تصاویر ماهوارهای تجزیه و تحلیلشده عنوان کرد که در نزدیکی رشته کوههای زاگرس در مرکز ایران، کارگران در حال ساخت یک سایت هستهای در عمق زمین هستند که به احتمال فراوان عمق آن بسیار فراتر از برد جدیدترین سلاح آمریکایی است که به منظور تخریب چنین مکانهایی طراحی شده است.
این ادعای AP، واکنش محمد اسلامی را به دنبال داشت. رئیس سازمان انرژی اتمی صبح دیروز (چهارشنبه) در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران درباره ادعای رسانهای مبنی بر ساخت سایت هستهای در رشتهکوههای زاگرس، اظهار کرد که «دشمن صهیونیستی سالهاست این اراجیف را میگوید و جوسازی ایجاد میکند و هر زمان شرایط آنان در منطقه و در محیط خودشان تنگ و سخت میشود، این عملیات روانی و ادعاها را تشدید میکنند». اسلامی از همکاری جمهوری اسلامی ایران مطابق موازین آژانس و پادمان گفت و تأکید کرد که تهران هر زمان بخواهد فعالیتی انجام دهد، تنظیماتش را با آژانس برقرار و مطابق آن عمل میکند.
با این حال آسوشیتدپرس باز هم به ادعای خود پرداخت و درباره وجود تأسیسات جدید هستهای ایران در نزدیکی سایت نطنز از عکسها و ویدئوهای ماهوارهای فاقد اعتبار مشخص استفاده کرد که ادعا شده از سوی شرکت تصویربرداری از زمین «Planet Labs PBC» تهیه شده و مدعی شد که در میانه بنبست مذاکرات ایران و غرب بر سر برنامه هستهای تهران، ایران به سمت حفر تونل در دل کوهی در نزدیکی سایت نطنز که در سالهای اخیر چندین بار هدف اقدامات خرابکارانه قرار گرفته، پیش رفته است. AP در ادامه گزارش خود تأکید دارد که ساخت چنین سایت هستهای تلاشهای غرب برای جلوگیری از تولید بمب اتمی در ایران را دشواری میکند.
این رسانه آمریکایی در مطلب دوشنبه خود سراغ کلسی داونپورت، مدیر سیاست منع اشاعه در انجمن کنترل تسلیحات مستقر در واشنگتن میرود، فردی که معتقد است «ساخت چنین تأسیساتی را مشابه کابوسی میداند که خطر ایجاد یک مارپیچ تودرتوی جدید را به دنبال دارد». AP به نقل از رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش خود ادعا کرد که تا ماه فوریه، بازرسان بینالمللی ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را بیش از ۱۰ برابر دوران توافق هستهای تخمین زده و مدعی هستند درحالحاضر تهران اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت چند بمب اتمی را در اختیار دارد. درحالیکه محمد اسلامی ذیل گفتههای دیروز چهارشنبه خود از اساس وجود چنین تأسیساتی را منکر میشود که این رسانه آمریکایی به نقل از مقاماتی در ایران ادعا میکند که «سایت جدید بنا دارد جایگزین مرکز تولید سانتریفیوژهای نطنز شود که در جولای ۲۰۲۰ بر اثر خرابکاری هستهای دچار آسیب شد».
آسوشیتدپرس با رجوع مجدد به تصاویر ماهوارهای شرکت تصویربرداری از زمین «Planet Labs PBC» به ذکر مختصات جغرافیایی سایت مذکور میپردازد و مینویسد که «این سایت در کنار سایت نطنز و در فاصله ۲۲۵ کیلومتری جنوب تهران در حال ساخت است». در تشریح جزئیات بیشتر سایت جدید چنین ادعا شده است که «تصاویر تجزیه و تحلیلشده از طریق مرکز مطالعات منع گسترش سلاحهای هستهای جیمز مارتین نشان میدهد که چهار ورودی در دل این کوه حفر شده است، دو ورودی به سمت شرق و دو ورودی دیگر در غرب. هریک از این ورودیها شش متر (۲۰ فوت) عرض و هشت متر (۲۶ فوت) ارتفاع دارند».
AP به استناد کارشناسان مرکز مطالعات منع گسترش سلاحهای هستهای جیمز مارتین، عمق این سایت را بین ۸۰ متر (۲۶۰ فوت) تا صد متر (۳۲۸ فوت) تخمین میزند. به گفته کارشناسان این مرکز این نیز ادعا میشود که ایران احتمالا میتواند از این تأسیسات زیرزمینی نهتنها برای ساخت سانتریفیوژ، بلکه به منظور غنیسازی اورانیوم نیز استفاده کند.
در همین راستا و در بخش مهمی از گزارش روز دوشنبه، آسوشیتدپرس روی نحوه حمله احتمالی به چنین تأسیساتی تمرکز میکند و به نقل از استیون دی لا فوئنته، یکی از همکاران پژوهشی در مرکز مطالعات جیمز مارتین مدعی است که «عمق این سایت نگرانکننده است؛ زیرا ازبینبردن چنین سایتی برای غرب با استفاده از سلاحهای معمولی، بسیار دشوارتر از قبل خواهد بود». آسوشیتدپرس در برآورد ادعایی خود مینویسد که تأسیسات جدید ایران احتمالا عمق بیشتری از سایت فردو خواهند داشت و این همان موضوعی است که هراس غرب را موجب شده؛ زیرا که ایران برنامه هستهای خود را در برابر حملات هوایی، مستحکمتر کرده است.
نمایش تکراری و البته ناتمام سنگرشکنها
آنگونه که ارتش ایالات متحده اعتقاد دارد وجود تأسیسات زیرزمینی هستهای یا موشکی و پهپادی ایران، آمریکا را به ساخت بمب GBU-۵۷ (بمب سنگرشکن موسوم به نفوذگر مهمات انبوه) سوق داد که میتواند حداقل ۶۰ متر (۲۰۰ فوت) از زمین را قبل از انفجار شخم بزند. هرچند صفحه فیسبوک پایگاه نیروی هوایی «وایتمن» دست به انتشار تصاویر بمبهای GBU-۵۷ و تهدید تهران با احتمال استفاده از آنها میزند و کمتر از ۲۴ ساعت بعد این عکسها را به بهانه نگرانی از افشای جزئیات فنی این نوع از تسلیحات حذف کرد؛ اما این اولین بار نیست که نیروی هوایی آمریکا عکسها و فیلمهایی را از این بمب منتشر میکند. به نظر میرسد همزمان با افزایش تنشها با تهران بر سر برنامه هستهای ایران و پررنگترشدن ابهامها درباره آینده برجام و فقدان برنامه و راهحل جایگزین، هرازگاهی در اقدامی تقابلی موضع حمله به تأسیسات کشور از جانب آمریکاییها و بهویژه اسرائیل مطرح میشود.
به همین واسطه، بهروز کمالوندی، معاون امور بینالملل، حقوقی و مجلس سازمان انرژی اتمی ایران، در گردهمایی روز سهشنبه رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، به حمله احتمالی به مراکز هستهای ایران واکنش نشان دارد. سخنگوی سازمان انرژی اتمی با اشاره به این موضوع که توانمندی هستهای جمهوری اسلامی ایران هماکنون در جایی قرار گرفته که دشمنان ایران هم میدانند که حذف این تواناییها دیگر ممکن نیست، تأکید کرد: «با توجه به بومیشدن و ریشهدواندن توانمندیهای هستهای در ایران، هرگونه تهدید و حمله علیه صنعت هستهای کشورمان کاملا بیمفهوم است».
استیصال بایدن و اصرار بیبی
با وجود مواضع مقامات سازمان انرژی اتمی ایران در رابطه با بیهودهبودن هر نوع حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران، تلآویو با تکیه بر اقدامات و ادعاهای واهی خود، کماکان بر گزینه حمله نظامی بهعنوان بهترین راهحل اصرار دارد. در همین رابطه، اسرائیل به احداث تونلهای بسیار عمیق در کوههای نزدیک به تأسیسات هستهای نطنز ایران و ایجاد تأسیسات تازه اتمی واکنش نشان داد و دست به موضعگیری زد. تساحی هنگبی، رئیس شورای امنیت ملی اسرائیل، اگرچه اذعان کرد که ساخت تأسیسات اتمی زیرزمینی جدید در نطنز، توانایی حمله را محدود میکند، اما هیچ جایی نیست که نتوان در حمله به آن دست یافت.
هنگبی در ادامه گفته بود انتظار میرود هیچوقت ناچار به حل موضوع اتمی ایران از طریق نظامی نشود، ولی در عین حال اسرائیل برای شرایطی که هیچ گزینه دیگری وجود نداشته باشد، آماده است. هرتسی هلیوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل نیز درباره برنامه اتمی ایران با اشاره به احتمال حمله نظامی، ادعاهای تقابلی خود را اینگونه تصریح کرد: «تحولات احتمالی منفی میتواند به اقداماتی منجر شود که هم اسرائیل و هم دیگران تواناییهایی برای انجام آن را دارند». هیلوی روز سهشنبه در کنفرانس امنیتی هرتزلیا در سرزمینهای اشغالی گفت: «ایران بیش از هر زمان دیگری در زمینه غنیسازی اورانیوم پیشرفت بیسابقهای کرده است». این مقام ارتش اسرائیل ادعا کرد که «ما توان حمله به ایران را داریم و به آنچه ایران در تلاش برای بنانهادن آن در اطراف ماست، اهمیت نمیدهیم».
البته طیفی از تحلیلگران قائل به اختلافنظر بین تلآویو و واشنگتن بر سر حمله به ایران هستند؛ کمااینکه ایلان برمن، عضو شورای روابط خارجی آمریکا، اخیرا اذعان کرد که دولت بایدن به دلیل اینکه هنوز امیدوار به حلوفصل دیپلماتیک موضوع هستهای ایران است، نمیخواهد گزینه نظامی را علیه ایران به اجرا بگذارد. به همین دلیل برمن معتقد است جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران به دلیل اینکه آمریکا نمیخواهد دست به قمار نظامی علیه ایران بزند و اسرائیل با وجود خواستن، توان این کار را به تنهایی ندارد، همچون کلافی سردرگم، دولتمردان تلآویو را آزار میدهد.
پیش از برمن، جیک سالیوان نیز درباره موضوع هستهای ایران، در مواضعی بینابین، یکی به میخ کوبید و یکی به نعل که نشان میدهد واشنگتن بین عدم تمایل به استفاده از گزینه نظامی در قبال تهران و فشار اسرائیل برای انجام حمله، مستأصل است. مشاور امنیت ملی دولت بایدن چهارم ماه می/ ۱۴ اردیبهشت، طی سخنانی در اندیشکده «انستیتو واشنگتن»، از یک سو بار دیگر بر ضرورت حلوفصل مسائل پیرامون برنامه هستهای ایران از طریق راهکارهای دیپلماتیک تأکید و عنوان کرد واشنگتن به دنبال راهکار دیپلماتیک برای برنامه هستهای ایران است و در طرف دیگر، جیک سالیوان، با این موضع تقابلی که «ایران هرگز اجازه دستیابی به سلاح هستهای را نخواهد داشت»، از بهرسمیتشناختن آزادی عمل اسرائیل در مقابل تهدید هستهای جمهوری اسلامی گفت.
در میانه استیصال دولت بایدن بین راهحل دیپلماتیک و گزینه نظامی، تلآویو بهخصوص پس از بازگشت مجدد بیبی به قدرت و برای فرار از چالههای بزرگ داخلی خود، مرتب از حمله به ایران میگوید و برای آن سناریوهای مختلفی را هم طراحی کرده است. در یکی از این سناریوهای محتمل، اسرائیل ممکن است حمله همزمانی را به تأسیسات هستهای ایران و انبار موشکی حزبالله در نظر بگیرد. در این سناریو، نیروی هوایی اسرائیل مدعی است حدود صد هواپیما را برای حمله به ایران اختصاص خواهد داد. تا زمانی که جنگندهها به اسرائیل بازگردند، باقی نیروی هوایی اسرائیل در صورت لزوم عملیات تهاجمی در لبنان انجام خواهند داد.
این سناریویی بود که اوایل فروردین سال جاری مرکز مطالعات راهبردی بگین-سادات (Begin-Sadat Center for Strategic Studies) واقع در اسرائیل طراحی کرد. ایهود عیلام، عضو سابق وزارت دفاع اسرائیل، در گزارشی تحت عنوان «چالشهای نظامی اصلی اسرائیل» در اندیشکده بگین-سادات نوشت: «چالش اصلی ارتش اسرائیل بسترسازی برای حمله به پایگاههای هستهای ایران و رویارویی با بازیگران غیردولتی حامی ایران است. ارتش اسرائیل همچنین باید به مسائل امنیتی مهم دیگری نظیر ناآرامیهای جاری در کرانه باختری و کارزار نظامی در سوریه بپردازد».
هرچند بسیاری از تحلیلگران و ناظران امر گزینه نظامی را نه از سوی واشنگتن و نه از جانب تلآویو نزدیک به واقعیت نمیدانند، اما در این میان بحثهای موجود درباره مختصات جدید فعالیتهای هستهای ایران و نیز ابهام در آینده برجام و تداوم بنبست در مذاکرات، در کنار اختلافهای پادمانی میتواند وقوع هر سناریویی را ولو با درصدی اندک، محتمل کند. با وجود این، برخی هم تأکید دارند بحران سیاسی - اجتماعی کنونی در سرزمینهای اشغالی، عملا حکایت از آن دارد که حمله نظامی به ایران توسط اسرائیل چیزی بیش از یک بلوف نخواهد بود؛ بلوفی با هدف تأثیر روانی بر وضعیت اقتصادی کشور. از سوی دیگر، دولت بایدن و اروپا نیز با درنظرگرفتن تداوم جنگ اوکراین، تمایلی به گشودن جبهه جدیدی از تنش با ایران ندارند؛ بااینحال، نزدیکشدن به نشست فصلی شورای حکام و لاینحلماندن اختلاف تهران و آژانس و نیز غروب برخی محدودیتهای دفاعی و نظامی ایران مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ تا مهرماه نیز چیزی نیست که غرب بهسادگی از آن بگذرد. حال باید دید در سایه این پارامترها و اقتضائات متناقض، روزهای آتی در انتظار چه حوادثی خواهد بود؟