شمال نیوز پنج شنبه 23 بهمن 1399 - 06:54
  انتخاب: آن‌چه در پی می‌خوانید گزارش میدانی روزنامه اطلاعات (منتشرشده در دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۵۷) از جزئیات رخدادهای ۲۲ بهمن ۵۷ در تهران است از سقوط یک به یک کلانتری‌ها، پادگان‌های نظامی، ساختمان مجلس و... به دست انقلابیون تا خشمی که نزدیک بود ساختمان قدیمی و کتابخانه مجلس را با آتش بکشد اما مهدی بهشتی‌پور نویسنده روزنامه اطلاعات که در محل حضور داشت، با کمک شماری از...

یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در تهران چه خبر بود؟

 

انتخاب: آن‌چه در پی می‌خوانید گزارش میدانی روزنامه اطلاعات (منتشرشده در دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۵۷) از جزئیات رخدادهای ۲۲ بهمن ۵۷ در تهران است از سقوط یک به یک کلانتری‌ها، پادگان‌های نظامی، ساختمان مجلس و... به دست انقلابیون تا خشمی که نزدیک بود ساختمان قدیمی و کتابخانه مجلس را با آتش بکشد اما مهدی بهشتی‌پور نویسنده روزنامه اطلاعات که در محل حضور داشت، با کمک شماری از انقلابیون و انتظامات کمیته امام خمینی توانست با بلندگو اهمیت حفظ ساختمان تاریخی مجلس و کتابخانه آن را به مردم خشمگین یادآور شود و از هرگونه حادثه‌ای جلوگیری کند.

 

از نخستین ساعات بامداد دیروز [یک‌شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] آن بخش از مردم پایتخت که شب را در منزل گذرانده بودند و تا صبح، صدای رگبار مسلسل‌ها و تفنگ‌ها، مضطرب‌شان می‌کرد. برای نخستین بار، در خیابان‌های شهر با صحنه‌های جنگ روبه‌رو شدند. در کلیه نقاط شهر، به‌خصوص مناطق شرقی و شمال‌شرقی، مردم با استفاده از کیسه‌های شن و آلات گوناگون سنگرهای خیابانی ایجاد کرده و کم و بیش مسلح نیز بودند. هنوز هیچ‌کس باورش نشده بود که مبارزه مسلحانه آغاز شده است اما این‌جا و آن‌جا موتورسوران مسلح و جوانان مسلح به تفنگ و مسلسل که از این سو به آن سو می‌رفتند، عده‌ای را نسبت به وقایعی که در پیش بود، هوشیار می‌کردند.

مردم در حاشیه، صحنه‌های هیجان‌آور سنگربندی‌های خیابانی و تفنگ‌ها و مسلسل‌هایی که بر دوش جوانان و نوجوانان دیده می‌شد، کنجکاوانه می‌خواستند بدانند میزان مجروحان و شهدای شب قبل چقدر است. شایعات حکایت از صدها کشته و صدها مجروح می‌کرد ولی در مجموع گفته شد که طبق آمارهای به دست آمده از بیمارستان‌ها، تعداد کشته‌شدگان ۱۷۰ تن و مجروحان ۶۶۷ تن است.

 

نخستین یورش

نخستین یورش مسلحانه مردم، در شرق و شمال‌شرقی تهران یعنی تهران‌پارس، فرح‌آباد، ژاله و جنوب شرقی تهران آغاز شد و توفان خشم مردم در همین مکان‌ها وزیدن گرفت. نخست خبرهایی جسته و گریخته درباره حمله مردم به چند کلانتری در سطح شهر پخش شد، اما این خبرها را چندان جدی تلقی نمی‌کردند!

اما سرانجام مردم، با چشم‌های خود دیدند که چگونه کلانتری‌ها توسط مبارزان مسلح یکی بعد از دیگری خلع‌سلاح می‌شود و سلاح‌ها به دست گروه‌های انقلابی می‌افتد. دیگر تماشای جوانانی که مسلسل یا تفنگ بر دوش داشتند برای مردم عادی شده بود، حالا همگان به تماشای صحنه‌های نبرد می‌رفتند.

 

سقوط کلانتری‌ها

در نخستین ساعات بعد از طلوع آفتاب، خبرهای مربوط به حملات مسحانه مردم به کلانتری‌ها، دهان دهان گشت: کلانتری‌های ۱۲، ۹، ۲، ۱۰، ۱۶، ۱۹ و... سقوط کرد و سلاح‌ها به دست مردم افتاد.

از سوی دیگر مردم برای کمک‌های درمانی و رساندن خون به بیمارستان‌ها هجوم می‌برند.

 

تصرف قرارگاه پلیس

حدد ساعت ۹ بامداد، قرارگاه پلیس در میدان توپخانه به تصرف مردم درآمد. در حمله به این محل چریک‌ها، پیشاپیش مردم می‌جنگیدند. در فاصله‌ای کوتاه قرارگاه به آتش کشیده شد و بسیاری از اسناد و اوراق، پروازکنان به پیاده‌رو و محوطه مقابل قرارگاه ریخت. مقداری از اسناد را نیز گروهی از افراد قرارگاه با فرار از طریق قورخانه که پشت آن واقع است با خود بردند.

گروهی از چریک‌های مسلح و مردم به سوی میدان ارک به حرکت درآمدند و گروه دیگری برای تصرف کمیته مشترک ساواک و شهربانی و شهربانی کل کشور به این محل‌ها هجوم بردند. در میدان ارک، حدود ساعت ۱۰.۳۰ بامداد، فرستنده قدیم رادیو و کاخ گلستان در محاصره انقلابیون درآمد. درگیری‌های متقابل انقلابیون و افراد نظامی منطقه توپخانه و اطراف آن را به میدان جنگ مبدل کرد.

گروهی از چریک‌های فدایی خلق، برای ایجاد سنگرهای مطمئن وارد ساختمان روزنامه اطلاعات شدند و در بام روزنامه اطلاعات مستقر گردیدند و از همان‌جا با کمیته شهربانی درگیر شدند و افراد مسلحی را که در پیرامون فرستنده قدیم رادیو و کاخ گلستان مستقر شده بودند به زیر رگبار گرفتند برخوردهای شدید انقلابیون با نظامیان و افراد ارتش تلفاتی نیز به بار آورد اما روی هم رفته این تلفات از ناحیه انقلابیون، با توجه به وسعت و سرعت عمل و اهمیت آن چندان نبود.

در تمام ساعاتی که زد و خورد مسلحانه بین چریک‌ها و افراد مسلح نظامی ادامه داشت، ساختمان موسسه اطلاعات از طرف نظامیان و ماموران کمیته مشترک ساواک و شهربانی زیر آتش قرار داشت و به همین علت تعداد زیادی از شیشه‌های موسسه اطلاعات خرد شد و چند تن از کارکنان اطلاعات دچار جراحاتی شدند.

 

دستگیری فرماندار نظامی

کاخ گلستان، فرستنده رادیویی میدان ارک و ساختمان‌های کمیته و عمارت مرکزی شهربانی کل، یکی بعد از دیگری به تصرف مردم درآمد و از جمله تیمسار سپهبد رحیمی فرماندار نظامی و رئیس شهربانی چند ساعت بعد از امضای آخرین اعلامیه‌اش به عنوان فرماندار نظامی توسط مردم دستگیر شد و به کمیته موقت امام انتقال یافت. وی قبلا در مذاکراتی که با حضرت آیت‌الله طالقانی داشت حاضر به تسلیم شده بود، اما بعدا در برابر انقلابیون به مقاومت پرداخت و سرانجام در ساعت یک بعدازظهر، دستگیر شد و به کمیته موقت انقلاب انتقال یافت.

از جمله موفقیت‌های بزرگ انقلابیون حمله به مرکز تسلیحات ارتش «صنایع نظامی» بود که پیش از ظهر صورت گرفت. در این حمله نزدیک به ۱۸۰۰ قبضه اسلحه و مقادیر زیادی فشنگ به دست مردم افتاد. و در همان حال خبر رسید که در خیابان‌های فرح‌آباد ژاله، سلیمانیه و میدان لوزی چهار دستگاه تانک به تصرف مردم درآمد.

 

باز هم کلانتری‌ها

سقوط کلانتری یازده واقع در هفت‌چنار و خلع‌سلاح آن توسط مردم از دیگر خبرهای داغ پیش‌از ظهر دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] بود. هم‌زمان با این واقعه کلانتری ۱۹ در خیابان ۲۰ متری ولیعهد [شمشیری کنونی] نیز توسط مردم اشغال و خلع‌سلاح شد. کلانتری ۶ نیز به چنین سرنوشتی گرفتار آمد.

نکته قابل توجه در این وقایع حریق اماکن شهربانی بود که گفته شد توسط خود ماموران و برای نابود ساختن اسناد صورت می‌گیرد.

در حالی که نخستین نشانه‌های برخورد مردم و نظامیان در پادگان عشرت‌آباد دریافت شده بود، اطلاع یافتیم که کلانتری مرکز واقع در خیابان «پهلوی سابق» و قرارگاه پلیس در شاهرضا چهارراه کالج توسط انقلابیون خلع‌سلاح شده است.

البته باید اذعان کرد که مردم قهرمانانه در برابر خشونت افراد گارد جاویدان که به دفاع از پادگان عشرت‌آباد برخاسته بودند، مقاومت کردند و یکی از حماسی‌ترین مبارزات انقلاب در همین جا خلق شد زیرا از نخستین ساعات بامداد انقلابیون زیر پل چوبی و مواضع اطراف پادگان با استفاده از کیسه‌های شنی سنگربندی کرده بودند و حداقل ۵ ساعت به طور مداوم جنگیدند و پیروز شدند.

انقلابیون از سنگرهایی که در نخستین ساعات بامداد دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] در محوطه دانشگاه تهران به وجود آورده بودند، بهره گرفتند و ضمن تصرف مرکز گارد دانشگاه، کلانتری نزدیکی این منطقه را نیز خلع‌سلاح کردند.

 

انهدام باشگاه جعفری

بعد از کاخ گلستان و شهربانی مرکز، ساختمان‌های وزارت کشور، آب و برق به تصرف انقلابیون درآمد و باشگاه شعبان جعفری (معروف به شعبان بی‌مخ) توسط مردم به آتش کشیده شد و بسیاری از وسایل آن از جمله «میل» چوبی در اندازه‌های بزرگ و کوچک توسط مردم به بیرون آورده اشت.

 

گارد شهربانی تسلیم شد

در حالی که حلقه محاصره پادگان عشرت‌آباد (مقر واحدهای نیروی زمینی و گارد شهربانی) هر لحظه تنگ‌تر می‌شد، اطلاع یافتیم که کلیه افراد گارد شهربانی به نشانه تسلیم، در حالی که پرچم سفیدی در دست داشتند از پادگان بیرون آمدند، لباس‌های خود را کندند و به صفوف مردم پیوستند. چند تن از افراد گارد شهربانی بین جوانانی که کارت پایان خدمت ارائه می‌کردند اسلحه توزیع کردند و پادگان عشرت‌آباد در فاصله بین ساعات ۱۰ تا ۱۲ پیش از ظهر دیروز توسط انقلابیون تصرف و خلع‌سلاح شد.

 

تصرف سفارت اسرائیل

در همین ساعات دفتر سفارت اسرائیل واقع در خیابان کاخ [فلسطین کنونی] نبش بزرگمهر به تصرف مردم درآمد و مردم ضمن دست‌یابی به برخی اسناد این مرکز آن را ویران کردند.

سفارت اسرائیل دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] بعدازظهر توسط جوانان مجاهد و مردم اشغال و به مردم فلسطین هدیه شد.

سردر ساختمان بر پارچه سبزی نوشته شده «سفارت فلسطین» و بر پارچه قرمزی این شعار دیده می‌شود: «اسرائیل نابود است/ فلسطین پیروز است.»

بر سردر نمای داخلی ساختمان واقع در خیابان کاخ روی یک تخته چوب کوچک نوشته شده است: «دفتر آزادی‌بخش فلسطین P.L.OEMBASS»

 

 

سقوط پادگان‌ها

بعدازظهر دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] باد مخالف علیه پادگان‌های نظامی تهران وزیدن گرفت و بسیاری از پادگان‌ها توسط مردم تصرف شد. خبرهای رسیده حکایت از سقوط پادگان‌های حشمتیه، عشرت‌آباد، عباس‌آباد، جی، مهرآباد،‌ ژاندارمری شاهپور، مردم را به وجد آورده بود.

 

«باغشاه» فرو افتاد

انقلابیون، از ساعت ۱.۳۰بعدازظهر پادگان باغشاه را محاصره کردند. سربازان محافظ، بدون این‌که عکس‌العملی نشان بدهند درهای پادگان را بستند و تنها به مردم می‌گفتند که بی‌طرف‌اند و با کسی کاری ندارند. اما مردم دیرباور ما که بار سنگین تجربه‌های تلخ تاریخی هنوز بر گرده‌شان سنگینی می‌کند، از سربازان خواستند که خودشان را تسلیم کنند، بعد از گفت و شنودهایی که صورت گرفت، سربازان درِ ضلع غربی باغشاه را بر روی مردم باز کردند و تعدادی اسلحه میان آن‌ها پخش نمودند. اما نگهبانان اسلحه‌خانه، با شلیک ناگهانی تیرهای هوایی مردم را غافل‌گیر کردند، آن‌ها که اسلحه نداشتند، برای حفظ جان خود از صحنه پیکار عقب نشستند و درگیری انقلابیون و سربازان پادگان آغاز شد.

در همین لحظات چهار فروند هلی‌کوپتر نظامی نفربر، در محوطه پادگان باغشاه به زمین نشست و به گفته شاهدان عینی تعداد زیادی سلاح و مهمات پادگان را از این محل به پادگان لویزان انتقال دادند. درگیری مسلحانه انقلابیون با نظامیان پادگان باغشاه به طول انجامید. صدای رگبار مسلسل و تفنگ‌های خودکار، لحظه‌ای قطع نمی‌شد و ساکنان خانه‌های اطراف پادگان، به عنوان «پشت جبهه» تمامی امکانات خود را در اختیار انقلابیون می‌گذاشتند به آن‌ها غذا و آب می‌رساندند و یا زخم‌های‌شان را می‌بستند. بسیاری از جوانان مسلح در پشت‌بام‌های اطراف پادگان باغشاه تحتی حمایت مردم، موضع گرفتند و به سوی هدف آتش گشودند.

سپس، انقلابیون حملات خود را متوجه دبیرستان نظام کردند و پس از یک ساعت سرانجام این مرکز را تصرف کردند و بعد به دلایل نامعلوم دبیرستان نظام به آتش کشیده شد.

تا حوالی ساعت ۳ بعدازظهر، بخش شمالی و شمال‌غربی پادگان باغشاه، به تصرف انقلابیون درآمد و پیکار برای تصرف بخش جنوبی آن‌ که محل بازداشت زندانیان سیاسی هم بود ساعتی بعد ادامه یافت و سرانجام مردم موفق شدند. سراسر این پادگان را به تصرف خود درآوردند. یک افسر ارشد پادگان حین فرار توسط مردم دستگیر شد. روی هم رفته در جریان تصرف پادگان باغشان توسط انقلابیون، ۸ نفر شهید شدند، یک نفر دچار سوختگی شدید گردید و چهار تن نیز زخمی شدند. لازم به یادآوری است که پیش از حمله مردم به پادگان باغشاه، افراد تیپ هوابرد که در شرق باغشاه، مستقر بودند، این محل را ترک کردند و گروه وسیعی از آن‌ها نیز به صفوف انقلابیون پیوستند.

مسئله دیگر در این حمله این بود که مردم با زره‌پوشی که از گارد به غنیمت گرفته بودند، در حمله به پادگان استفاده کردند!

شب قبل شایع شده بود که عده‌ای از افراد گارد جاویدان با لباس شخصی در پادگان باغشاه مستقر شده‌اند تا به مردم حمله کنند.

بعد از فتح باغشاه، تعدادی وسایل از قبیل جعبه آچار، ماسک ضدگاز، کوله‌پشتی، بیل، کلنگ، به دست مردم افتاد. جوانان مسلح چند تریلر تانک‌بر را تصرف کردند و چندین بار دور میدان باغشاه گرداندند!

در حمله به پادگان باغشاه، چریک‌های فدایی خلق و مجاهدین خلق در پیشاپیش مردم بودند.

شایع شد که در گیر و دار نبرد مردم با نظامیان پادگان باغشاه، یک سرهنگ به نام «روشی» کشته شد.

 

صدا و سیمای راستین انقلاب

انقلابیون متشکل از چریک‌های فدایی خلق و مجاهدین خلق و گروه‌های مبارز مسلح و گروه وسیعی از مردم از پیش از ظهر دیروز ضمن استقرار در خیابان «جام جم»، کلیه راه‌هایی را که به مرکز رادیو تلویزیون منتهی می‌شد مسدود کردند. این آغاز مبارزه مسلحانه‌ای بود که به تصرف رادیو تلویزیون می‌انجامید.

سرانجام بدون این‌که برخوردی میان انقلابیون و نظامیان مستقر در مرکز رادیو تلویزیون پیش بیاید، ساختمان به تصرف مردم درآمد و کارکنان اعتصابی که گروهی از آنان مسلح بودند، این مرکز را اشغال کردند. حضور کارکنان اعتصابی شورای موسس کارکنان رادیو تلویزون ملی ایران، بعد از صدور اطلاعیه حضرت آیت‌الله طالقانی صورت گرفته که در آن همه کارکنان اعتصابی برای برقراری ارتباط با مردم و پخش پیام‌های انقلابی دعوت به کار شده بودند.

کارکنان اعتصابی در ساعت ۵.۴۵ بعدازظهر به مرکز رادیو تلویزیون آمدند و در همین ساعت رادیو ایران با قطع برنامه موسیقی با عبارت «هم‌اکنون صدای راستین مردم و صدای انقلاب به گوش شما می‌رسد» ارتباط خود را با مردم برقرار کرد. وقتی کارکنان اعتصابی در محل کار خود مستقر شده بودند، تانک‌ها و افراد نظامی به تدریج این محل را ترک می‌گفتند، در حالی که تصاویر امام خمینی بر روی کلیه تانک‌ها به چشم می‌خورد.

 

تصرف نخست‌وزیری

دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] حدود ساعت چهار بعدازظهر انقلابیون برای تصرف نخست‌وزیری، این مکان را به محاصره درآوردند. اعلام شد که بختیار محل نخست‌وزیری را ترک کرده است و در نتیجه گروه‌های چریکی و مردم، بدون برخورد با حادثه‌ای، کاخ را اشغال کردند. افراد گارد نخست‌وزیری که در این ساختمان بودند بدون هیچ‌گونه مقاومتی تسلیم شدند و به انقلابیون پیوستند. وقتی نخست‌وزیری به تصرف مردم درآمد، مردم روی پلاکارتی که بر سردر آن آویختند نوشتند: «مکان نخست‌وزیری در تاریخ ۵۷/۱۱/۲۲ بدون هیچ‌گونه تخریبی تخلیه و اشغال شد. ساعت ۴ بعدازظهر»

یکی از پاسداران مسلح محافظ عمارت گفت: «شاید در حدود پانصد میلیون تومان اجناس مختلف در این ساختمان است که عبارت‌اند از: ژتون‌های قمار، نوارهای بهداشتی مخصوص زنان، لباس‌های زیر زنانه، میز توالت و به اضافه صدها بطر مشروبات الکلی خارجی و انواع قهوه و کلا یک آپارتمان با تمام وسایل کامل تا کفش‌های سرپایی برای یک زن و انواع و اقسام لباس‌های شب زنانه، در طبقه سوم یک آمفی‌تئاتر است و چند دستگاه اتاق خواب خصوصی که معلوم است گهگاه از آن استفاده می‌شده است. در طبقه دوم انواع و اقسام وسایل صوتی و تقویت‌کننده از بهترین مارک‌های خارجی به چشم می‌خورد. انواع و اقصام ظروف غذاخوری از نقره خالص، تلویزیون‌های رنگی در هر اتاق به اضافه یک سیستم تلویزیون مداربسته.»

درباره اشغال این کاخ یک نفر از جوانان چنین گفت: «من خودم یک گروهبان ارتش هستم که دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن] ساعت یک بعدازظهر فرار کردم و با اسلحه‌ام به بچه‌ها پیوستم که اکثرا از جوانان مجاهد و از طرف کمیته امام هستند. ما حدود ساعت ۲ بعدازظهر دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] به جلوی کاخ نخست‌وزیری آمدیم. چهار پنج پاسبان جلوی در بودند که از ما خواهش کردند برویم چون این‌جا هیچ‌کس نیست. ما جواب دادیم به هیچ‌کس کاری نداریم فقط شما این‌جا را تخلیه کنید، آن‌ها خواستند مقاومت کنند، ما هم سردر کاخ را به گلوله بستیم، آن‌ها همه از کاخ بیرون آمدند و ما این‌جا را اشغال کردیم. کوچک‌ترین چیزی از کاخ بیرون نرفته و تماما دست‌نخورده است و ما آرزو داریم مردم بیایند ببینند که این‌جا چه مکانی بوده است، مکانی برای کار به خاطر مردم یا محلی برای خوش‌گذرانی و فساد با این همه مشروبات الکلی.»

 

اشغال مجلس

بعدازظهر دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] گروهی از مردم هیجان‌زده که از شوق پیروزی بر استبداد فریاد می‌زدند، مسلحانه به سوی مجلس شورای ملی حرکت کردند، تا این دژ دیگر استبداد را که گروهی ناجوانمردانه آن را برای مدت‌ها در ید اختیار داشتند دوباره به ملت بازگردانند. هنگامی که این گروه به مجلس رسیدند، سربازان مستقر در مجلس با آگاه شدن از قصد انقلابیون به مقاومت برخاستند و شروع به تیراندازی کردند. شلیک تیراندازی از دو سو ادامه یافت و سربازان بعد از ۴۵ دقیقه مقاومت در برابر مردم شکست خوردند و سرانجام مجلس را به مردم واگذار کردند.

انقلابیون هنگامی که وارد مجلس شدند به دلیل نفرت و انزجار شدید خود از نمایندگان قلابی مردم و مزدور عوامل استبداد آن‌چنان به خشم آمده بودند که قصد داشتند تالار و کتابخانه مجلس را آتش بزنند. اما عده‌ای مانع شدند و مهدی بهشتی‌پور نویسنده روزنامه اطلاعات که در محل حضور داشت و با کمک عده‌ای از انقلابیون و انتظامات کمیته امام خمینی توانست با بلندگو به اهمیت حفظ ساختمان تاریخی مجلس و کتابخانه آن را به مردم خشمگین یادآور شود و از هرگونه حادثه‌ای جلوگیری کند.

 

زندان قصر

زندان قصر در ساعت یک بعدازظهر به تصرف کامل نیروهای انقلابی درآمد. انقلابیون از ساعت ده بامداد حمله همه‌جانبه و گسترده خود را برای تصرف زندان قصر که بزرگ‌ترین زندان ایران است و هزاران انقلابی و مجاهد را به کام داشته و شاهد قتل فجیع گروهی از انقلابیون و فرزندان راستین خلق بوده است آغاز کردند.

نبرد ساعت یک بعدازظهر به نتیجه رسید و سرانجام کلیدهای آزادی مشتی بی‌گناه که به اتهامات ساخته رژیم فاسد و منحط زندانی شده بودند به دست فرزندان انقلاب خلق ایران افتاد انقلابیون پس از تسخیر زندان که تعدادی کشته و زخمی به همراه داشت به داخل زندان رفتند و دروازه‌های آهنین این زندان را گشودند.

عده زیادی از زندانیان که به اتهامات کوچک زندانی بودند بلافاصله توسط نیروهای انقلابی آزاد شدند عده‌ای از زندانیان افغانی که به اتهاماتی نظیر ورود غیرمجاز به ایران زندانی بودند از زندان آزاد شده و توسط گاردهای انقلابی به مسجد صاحب‌الزمان واقع  در خیابن شیخ صفی منتقل شدند.

 

فرمانده پادگان کشته شد

پادگان حشمتیه از جمله پادگان‌هایی بود که از ساعت هفت بامداد دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] مورد حمله گاردهای انقلابی قرار گرفت.

نیروهای انقلاب در مدتی کمتر از نیم ساعت پادگان حشمتیه را به محاصره درآوردند. سرهنگ ارمی فرمانده پادگان دستور مقاومت در برابر نیروهای انقلابی را صادر کرد.

در ساعت ۹ بامداد سرهنگ ارمی در محوطه پادگان توسط نیروهای انقلابی که از بیرون به داخل پادگان آتش گشوده بودند کشته شد.

با کشته شدن فرمانده پادگان یک حالت بی‌تکلیفی بر سربازخانه مستولی شد.

نبرد مردان مسلح انقلاب با مدافعین پادگان تا ساعت یک بعدازظهر ادامه داشت و در این ساعت اولین آثار سقوط پادگان با فرار عده‌ای سرباز، درجه‌دار و افسر با لباس شخصی ظاهر شد و سرانجام انقلابیون از جانب دیوار شرقی پادگان به داخل رسوخ کردند و چند دقیقه بعد پادگان به تصرف کامل آن‌ها درآمد.

اولین عمل انقلابیون مصادره کلیه سلاح‌ها و مهمات پادگان برای مبارزات قهرآمیز ملت علیه پس‌ماندگان استبداد بود.

مقدار فراوانی مواد غذایی نیز توسط انقلابیون مصادره شد که بلافاصله توسط نیروهای انقلاب به مسجد محل تحویل گردید. پادگان حشمتیه نزدیک به ۱۳۰۰ پرسنل داشت.

 

دستگیری نیک‌پی

دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] پس از این‌که پادگان جمشیدیه به تصرف نیروهای انقلاب درآمد عده‌ای از سردمداران رژیم سابق که در این پادگان زندانی بودند، توسط مردم دستگیر شده و به ستاد کمیته انقلاب تحویل شدند. در این میان نیک‌پی شهردار سابق تهران با استفاده از شلوغی و تاریکی از زندان به قصد فرار دور شد اما در همان لحظه خبرنگارعکاس روزنامه اطلاعات که پابه‌پای انقلابیون برای تهیه عکس در حرکت بود نیک‌پی را شناخته و دستگیر کرد و تحویل چریک‌های مسلح داد.

 

حمله به مقبره رضاشاه

ساعت دو بعدازظهر دیروز [یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷] نیروهای رزمنده خلق برای تصرف آرامگاه رضاشاه به طرف شهرری حرکت کردند. در مقابل آرامگاه نبرد خونینی بین انقلابیون و سربازان گارد درگرفت و عده زیادی کشته و مجروح شدند در این مبارزه سربازان گارد هنگام عقب‌نشینی ۳ تانک از خود به جای گذاشتند که تانک‌ها به تصرف نیروهای انقلاب درآمد. نبرد در آرامگاه تا ساعت ده شب ادامه داشت و بر خلاف گفته یکی از فرماندهان گارد که در یک گفت‌وگوی تلفنی با رادیو اعلام کرده بود که سربازان گارد در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شده‌اند، سربازان با شدت علیه انقلابیون مبارزه کردند و تنها هنگامی که انقلابیون از هر طرف به سربازان مسلط شدند، چند تن از آنان تسلیم نیروهای انقلاب شدند.


منبع خبر "شمال نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.