حسین شریعتمداری مدیرمسؤول روزنامه کیهان نوشت: برخی مدعیان اصلاحات که عقربه قطبنمای آنها روی آمریکا قفل شده است و از سفر قالیباف به روسیه با این تلقی که این سفر میتواند مقدمهای برای خنثی کردن تحریمها باشد به وحشت افتادهاند، سخن اینجانب در برنامه دوشنبهشب جهانآرا (شبکه افق) را بهگونهای ناشیانه تحریف کرده و با پشتیبانی رسانههای بیگانه تلاش کردهاند از آبی که خود گلآلود کردهاند ماهی مطلوب آمریکا را صید کنند. در برنامه جهانآرا، مجری محترم نظر اینجانب را درباره سفر آقای قالیباف و شایعاتی که در اطراف آن ساخته بودند سوال کرد و از آنجا که درباره پیام رهبر معظم انقلاب و عدم ملاقات آقای قالیباف با پوتین دو نکته انحرافی مطرح شده بود، ضمن تأکید چندباره بر اهمیت پیام حضرت آقا، درباره عدم ملاقات آقای قالیباف با پوتین اظهار داشتم که «موضوع سفر آقای قالیباف انتقال پیام نبود که ملاقات ایشان با پوتین ضروری باشد و مقایسه این سفر با سفر آقای دکتر ولایتی و ملاقات وی با پوتین متفاوت است و کسانی که این دو را باهم مقایسه میکنند، در اشتباهند. موضوع اصلی سفر آقای ولایتی ابلاغ پیام رهبر معظم انقلاب به پوتین بود و هیچ برنامه دیگری در سفر ایشان پیشبینی نشده بود یعنی اگر پیام نبود، سفر هم انجام نمیشد ولی اینطور نیست که اگر پیامی نباشد، سفر هم نباشد. آقای قالیباف رسماً از سوی رئیس پارلمان روسیه (دوما) به این کشور دعوت شده بود و انتقال پیام به سفر اضافه شده بود و از این روی مانند سفر آقای ولایتی، ملاقات با پوتین برای ابلاغ پیام در برنامه سفر ایشان دیده نشده بود، ضمن آنکه انتشار ویروس کرونا نیز پروتکلهای ویژه خودش را دارد و تغییراتی در دیدارها پدید آورده است که ما نیز به این علت پروتکلهای خاص خودمان را داریم ...»
و اما در این خصوص گفتنیهایی هست.
۱ ـ اگر پیام رهبر معظم انقلاب مانند تمامی پیامهای دیگر ایشان از اهمیت ویژه و بالایی برخوردار نبود، به یقین و قطعاً برای رئیسجمهور روسیه ارسال نمیشد.
۲ ـ اگر دکتر قالیباف شخصیتی برجسته و عمیقاً مورد اعتماد رهبر معظم انقلاب و نظام نبود، بیتردید بهعنوان حامل پیام حضرت آقا آنهم پیام سرگشاده انتخاب نمیشد.
۳ ـ آیا در ۲ گزاره فوق میتوان کمترین تردیدی کرد؟ اگر قابل تردید نیست که نیست باید گفت برخلاف آنچه مدعیان اصلاحات از داخل و با هماهنگی رسانههای دشمن مطرح نموده و اظهارات نگارنده را نیز چاشنی آن کردهاند، ارزشی بیشتر از جوسازیهای آمریکاپسند و همیشگی این طیف ندارد.
۴ ـ قبل از مطالعه این بند از وجیزه پیش روی به چند نکته که روشنگر هویت واقعی برخی از مدعیان اصلاحات است و فقط اندکی از بسیارهاست توجه کنید!
الف) آیا در میان عملکردها و مواضع مدعیان اصلاحات نمونهای میتوان یافت که با مواضع رسماً اعلام شده آمریکا متفاوت باشد؟! آنها طی ۴ دههای که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد و مخصوصاً طی ۷ سال و چند ماه گذشته تقریباً تمامی امکانات و ظرفیتهای نظام را به هوای (یا به بهانه) گشایش اقتصادی، به پای آمریکا ریختهاند و آنچه به دست آوردهاند، تحمیل دهها مشکل کمرشکن اقتصادی و سیاسی به مردم و نظام بوده است. گویاترین نمونه آن برجام است که قرار بود تحریمها را لغو کند ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد، بلکه انبوهی از تحریمهای جدید هم به آن اضافه شد و به قول خودشان دستاورد آن تقریباً هیچ بوده است و...
ب) انتظار آن بود و عقل و منطق نیز چنین حکم میکرد که از آمریکا قطع امید کنند و بیش از این آویزان شیطان بزرگ نشوند ولی آیا چنین کردند؟! هنوز هم قطبنمای خود را روی آمریکا و اروپا قفل کردهاند و از ارتباط با سایر کشورها برای خنثی کردن تحریمها نه فقط طفره میروند بلکه بهشدت وحشت دارند! بهعنوان نمونه و فقط یک نمونه علیرغم فاجعه برجام و نقض عهد آمریکا و اروپا هنوز هم خواب مذاکره با آمریکا را میبینند و در حالی که دولت جدید آمریکا با صراحت اعلام کرده است که نظرش درباره برجام همان نظر ترامپ است، همچنان به تلویح و تصریح برای بایدن پالس همراهی میفرستند!
پ) همین چند روز قبل خانم فائزه هاشمی با صراحت اعلام کرد کاش ریاستجمهوری ترامپ ادامه پیدا میکرد تا تحریمهای سخت علیه ایران ادامه داشته باشد(اگرچه بایدن هم در جهت آرزوی ایشان حرکت میکند!) چرا اظهارات این خانم با اعتراض جدی مدعیان اصلاحات روبهرو نشد؟! این ماجرا را بگذارید کنار گزارش افشاگرانه و تکاندهنده لسآنجلستایمز که از قول «جان هانا» یکی از مقامات بلندپایه آمریکایی مینویسد: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید بهصورت شوک وارد شود که فلج کند و نه بهصورت واکسن...»! ... و دهها نمونه دیگر که فهرست آن نیز به درازا میکشد و بیرون از محدوده این یادداشت است.
۵ ـ اکنون جای این سوال است: آیا از این جماعت میتوان انتظار داشت از سفر قالیباف به روسیه عصبانی نباشند؟! چرا که یکی از اهداف اصلی و اعلامشده این سفر گسترش روابط تجاری ایران و روسیه است که مدعیان اصلاحات نه فقط از آن اجتناب داشتهاند بلکه طی ۷ سال گذشته برای تخریب این روابط که میتواند نقش تعیینکنندهای در خنثی کردن تحریمهای آمریکا داشته باشد، تلاش فراوانی نیز کردهاند و این در حالی است که وقتی کشور با تحریم روبهرو میشود باید تمامی تلاش خود را صرف یافتن راههایی برای خنثی کردن تحریمها کند ولی هرگاه اقدامی و یا تصمیمی برای گشودن این پنجرهها صورت پذیرفته است، طیف غربزده مورد اشاره با بهرهگیری از اهرمهایی از نظام که در اختیار داشتهاند در این راه سنگاندازی کردهاند؟ و به این سوال منطقی پاسخ ندادهاند که چرا از روابط تجاری با هر کشوری غیر از آمریکا و اروپا وحشت دارند؟! و چرا دنیای آنها در آمریکا و اروپا خلاصه میشود؟! وقتی با عراق روابط تجاری برقرار کردیم، نق زدند! فروش بنزین به ونزوئلا را زیر سوال بردند، رابطه تجاری با چین را به سخره گرفتند! و... بالاخره معلوم نکردند که «اهل کدام مرزند این رومیان زنگی»؟!
۶ ـ آقای قالیباف درباره سفر خود با تاکید بر «روابط پایدار، درازمدت و راهبردی میان دو کشور گفته بود؛ «تغییر و جابهجایی در کاخ سفید در نگاه راهبردی ما به مناسبات تهران- مسکو اثری ندارد». این نکته مخصوصاً از آن جهت حائز اهمیت ویژه بود که برخی غربزدهها در داخل کشور به جای عبرت گرفتن از بدعهدیها و کلاهبرداریهای آمریکا، همچنان خواب نزدیکی با شیطان بزرگ را میدیدند و از اینکه برقراری روابط تجاری ما با روسیه، رنجش خاطر آمریکا را بهدنبال داشته باشد، نگران و آشفتهخاطر بودند! (نمونه دیگری از گره زدن مسائل حیاتی کشور به آمریکای عهدشکن، تروریست، جنایتکار و غارتگر!)
۷ ـ کدامیک از موارد یادشده صحت ندارد و قابل انکار است؟ حمله هماهنگ طیف غربزده داخلی و رسانههای غربی به قالیباف و تلاش برای کماهمیت جلوه دادن سفر ایشان در همین محدوده قابل جستوجو است.
۸ ـ و بالاخره این گلایه دوستانه از برخی اطرافیان آقای قالیباف هم در میان است که در مصاحبه دوشنبهشب نگارنده با برنامه جهانآرا نیز تلویحاً به آن اشاره شده بود. این دوستان که ظاهراً از روابط بینالملل و پروتکلهای تعریفشده آن شناخت کافی ندارند (و یا از آن غفلت ورزیدهاند)، قبل از سفر جناب قالیباف به روسیه ضمن آنکه این سفر را بااهمیت معرفی کرده بودند(که چنین نیز بوده است و سفر یکی از سران قوا به کشور ثالث نمیتواند کماهمیت باشد)، اعلام کرده بودند آقای قالیباف در این سفر با پوتین، رئیسجمهور روسیه نیز ملاقات خواهد داشت! و حال آنکه باید میدانستند موضوع اصلی سفر ایشان ابلاغ پیام رهبر معظم انقلاب نیست و با توجه به پروتکلهای رایج در روابط بینالملل ملاقات جناب قالیباف با پوتین الزامی نیست و اگر صورت نپذیرد کمترین خدشهای به اهمیت سفر وارد نخواهد کرد.
این بیتوجهی دوستان به دستاویزی برای حمله به ایشان تبدیل شد که امید است اینگونه ناپختگیها تکرارپذیر نباشد و دوستان قبل از اظهارنظر در اینگونه موارد خود را از مشاوره با افراد کارشناس و مؤمن و مورد وثوق بینیاز ندانند.