حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل سیاست خارجی طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: هر کشوری سرمایههای معنوی و سرمایههای مادی دارد. در این شرایط محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین و دیپلمات برجسته یکی از سرمایههای کشور ماست.
متاسفم که به خاطر بازیهای سیاسی، اختلافنظرها و رقابتهای گروهها و جناحهای سیاسی کشور این سرمایه معنوی ملی نادیده گرفته میشود، گاهی به او حمله و گهگاه در حق او ظلم میشود.
من معتقدم که اگر آقای ظریف دست به قلم ببرد و نظراتش را بنویسد خیلی بهتر است. اخیرا هم شاهد بودیم که ظریف دست به قلم برد و مطلب کوتاهی در شبکههای اجتماعی نوشت، اگرچه از نوشته ایشان هم برداشتهای متعددی شده بود و ابهامهای زیادی در مورد آن ساخته شد.
بهرغم این حملهها و نقدها به نظر من ضروری است که دکتر ظریف همچنان به عنوان یک استاد دانشگاه نظراتش را به رشته تحریر در بیاورد. اینکه یک فرد بتواند بهرغم کسالت، صمیمانه ۶ ساعت و نیم با مردم صحبت کند، بسیار ارزشمند است و من شخصا از این صحبتها لذت بردم و با اشتیاق گوش دادم.
حدود 12 هزار نفر بهطور متوسط در این اتاق مجازی حضور داشتند و فکر میکنم رکوردی شکسته شد و بالای ۴۰ هزار نفر در مجموع مستقیم به بخشهایی از صحبتهای ظریف گوش دادند. آنچه مهم است صحبتهای ظریف بود.
اینها صحبتهای فردی بود که تجربه ۴۰ ساله خودش را که درگیر تعدادی از مهمترین مسائل سیاست خارجی کشور بود، مستقیما با مردم در میان گذاشت. باز هم میدانم که مخالفان ایشان مجددا از این صحبتها سوژه درست خواهند کرد و ابهام ایجاد میکنند.
به نظر من جا دارد که بخشهای زیادی از صحبتهای ایشان بازخوانی و در مورد آن بحث شود. از نظر من یکی از مهمترین صحبتهای ظریف، مساله امنیتیسازی پرونده ایران در جامعه جهانی بود.
نگاه به امنیتسازی سیاستی که امریکا و اسراییل در طول دهههای قبل در پیش گرفتهاند و مرتبا ایران را به عنوان تهدیدکننده صلح و امنیت مطرح میکنند و کسانی که در داخل به این موضوع امنیتیسازی کمک میکنند، بحث بسیار مهمی است که باید در سمینارها، همایشها، گفتوگوهای آزاد دانشگاهی و مقالههای مفصل پژوهشی به آن پرداخت.
نکته دومی که به نظرم خیلی در صحبتهای ظریف برجسته بود و خیلی خوب است که به آن توجه شود، مساله «ادراک شناختی» است که ایشان در صحبتهایش اشاره میکرد. یکی از مشکلات ما در ایران اختلاف برداشتهایی است که از مسائل و مفاهیمی مانند تاریخ، امنیت، عدالت، قدرت، استقلال و وابستگی وجود دارد.
به نظر من خیلی مهم است که این مساله را باز بکنیم، ایشان خودش مقاله نوشت که چرا آنقدر ما اختلاف داریم. چرا در بحث امنیت ملی و در بحث مربوط به استقلال و وابستگی، آنقدر اختلاف برداشت و ادراک مفاهیم وجود دارد؟
ریشه بحثی که ایشان مطرح میکند که ما در «ادراک شناختی» دچار مشکل هستیم، بسیار مهم است. همین اختلافاتی که در پی انتشار پست اینستاگرامی ایشان در خصوص مباحث واقعگرایی و آرمانگرایی پیش آمد، نشاندهنده عمق شکاف در ادراک جامعه ماست.
خیلی هستند که این دو مفهوم را متناقض تلقی میکنند و میگویند که فرد یا باید آرمانگرا باشد یا واقعگرا و نمیشود که فردی همزمان هم واقعگرا باشد و هم آرمانگرا. در کشورمان بحثهای زیادی در این زمینه انجام شده است که یک فرد میتواند آرمانگرایی خودش را مبتنی بر واقعیتهای جامعه بنا کند؛ یعنی آرمانهای بلند را دنبال کند و خودش را محدود به وضعیت فعلی نکند و این آرمانگرایی را به واقعیت تبدیل و از امکانات موجود استفاده کند، نه اینکه چیزهایی که از دایره امکان خارج است و جز دردسر برای خودش و کشور به وجود نمیآورد، به کار ببندد.
ظریف در بخشی از اظهاراتش با احتیاط سعی کرد در مورد مبانی مذاکرات دیپلماتیک صحبت کند. به نظر من این حرفها بسیار مهم بود و کسانی که حقوق و روابط بینالملل خوانده باشند، خوب میفهمیدند که ظریف چه میگوید.
این اظهارات در بحث مربوط به روابط بینالملل و فن مذاکرات کلاس درس بود. اینکه ظریف میگوید مذاکرهکننده باید سعی کند که گوش کند، یک مساله مهم در کشور ماست، حتی در روابط شخصی و خانوادگی هم گوش کردن یک هنر است. ما باید تمرین کنیم که بیشتر حرف طرف مقابلمان را گوش کنیم و این مساله در مذاکرات بینالمللی اهمیت صدچندان دارد.
یکی از درسهای ظریفی که ظریف در مورد مذاکرات مطرح کرد، این بود که این اصل در مذاکرات وجود دارد که شما باید در مذاکرات خوب گوش کنی چه چیزی میگوید و بر اساس آنچه میگوید نقاط ضعف او است و جاهایی که منافع شما را تامین میکند، شناسایی کنی و با طراحی استراتژی به بحث بگذاری و نهایتا به توافق برسید.
ظریف به درستی تاکید دارد که مذاکره جای نصیحت کردن نیست، مذاکرهکننده مقابل نیامده است که سخنرانی شما را گوش کند و تحت تاثیر قرار بگیرد یا با شما همدلی کند، طرف شما آنقدر دیپلمات حرفهای است که به سادگی تحت تاثیر قرار نمیگیرد و حتی اگر حرفهای شما آنقدر تاثیرگذار باشد که شخص او را متحول کند و عامل همدلی او با شما شود، باز هم دیپلمات تصمیمگیری نیست و با دستور کاری پای میز مذاکره آمده است. این اظهارات عصاره تجربه دیپلماتیک ظریف بود و فوت کوزهگری را یاد مذاکرهکنندگان داد.