به گزارش خبرنگار حوه اندیشه خبرگزاری فارس، شخصیتهای بزرگ و ارزشمندِ تاریخی، نظیر دانشمندان، علما و رهبران سیاسی چه در حیاتشان و چه پس از مرگشان همواره محل رجوع افراد بوده و بسیاری در پی آن هستند تا از طریق آرا و افکار این چهرههای شاخص و تراز، نوعی پشتوانه معرفتی و علمی برای نظرات خویش بنا کنند.
در سالهای اخیر یکی از اشخاصی که همواره تلاش شد مورد مصادره به مطلوب برخی جریانات سیاسی و اجتماعی قرار بگیرد حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) بود. بعضی طیفهای سیاسی به وسیله رسانههای خود در پی آن هستند که تصویر دگرگون شدهای از امام خمینی (رحمةالله علیه) را به جامعه معرفی و مخابره کنند که چندان سازگاری و سنخیتی با نصوص تاریخی و گزارشهای ثبت شده ندارد. در این راستا با جواد منصوری، اولین فرمانده سپاه پاسداران، سفیر اسبق ایران در چین، نویسنده و پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی به گفتوگو نشستیم.
جریانی فراگیر و خطرناک
منصوری در ابتدا گفت: در طول تاریخ جوامع و حکومتها یکی از پدیدههایی که با شدت و ضعف، یا اشکال و انحای مختلف همواره وجود داشته است، مسأله تحریف است. تحریف یا سراغ شخصیتها میرود یا سراغ جریانها و باورهای سیاسی، مذهبی و تاریخی. این موضوع تا بدان جا رایج و فراگیر شده است که در طول تاریخ کتب آسمانی و مکاتب توحیدی هم بعضاً از گزند آن در امان نماندند، به همین جهت قرآن کریم در چند موضع نسبت به این موضوع هشدار داده است و تحریف را یک گناه بزرگ با مجازات سنگین در نظر گرفته.
وی افزود: تحریف پدیده جدید و تازهای نیست و عمر او شاید به درازای تاریخ باشد. در مواجهه با آن باید ریشه تحریف را شناسایی کرد و لابهلای آن حقیقت را یافت. مسأله تحریف امام علی (ع) و فرزندان ایشان توسط دستگاه حکومتی شام، یکی از معروفترین مصادیق تاریخ است.
خط تحریف امام از چه زمان شروع شد؟
نویسنده کتاب سالهای بیقرار ادامه داد: موضوع تحریف امام هم در راستای معرفی واژگون انقلاب و ایشان صورت گرفت که خود مرحوم امام خمینی در صفحه آخر وصیتنامه نسبت بدان اشارهای داشتند:« اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.» این فراز از وصیتنامه به خوبی نشان میدهد که خط تحریف امام خمینی و انقلاب از همان دوران شروع بکار کرده بود و امام خمینی با هشیاری تمام مردم و مسئولین را آگاه میسازد که عدهای یا به جهت تخریب و عناد یا از سر حرص دستیابی به مقام و منصب در پی ایجاد تحریف هستند.
نگاهی به مصادیق تحریف امام خمینی
این پژوهشگر مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیان کرد: امام خمینی در ادامه با اشاره به برخی مصادیق تحریف انقلاب و شخصیت خودشان تصریح کردند که :«اشخاصی در حال حیات من ادعا نمودهاند که اعلامیههای اینجانب را مینوشتهاند. این مطلب را شدیداً تکذیب میکنم. تاکنون هیچ اعلامیهای را غیر شخص خودم کسی تهیه نکرده است. از قرار مذکور، بعضیها ادعا کردهاند که رفتن من به پاریس به وسیله آنان بوده، این دروغ است. من پس از برگرداندنم از کویت، با مشورت احمد پاریس را انتخاب نمودم، زیرا در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود، آنان تحت نفوذ شاه بودند ولی پاریس این احتمال نبود. من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطۀ سالوسی و اسلامنمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود و میزان در هر کس حال فعلی او است.»
یک توصیه
سفیر اسبق ایران در چین گفت: من معتقدم اگر امکان مطالعه ۲۰جلد صحیفه امام وجود ندارد، افراد حتما وصیتنامه امام را بخوانند. در این اثر حضرت امام خمینی به خوبی هویت خود، اهداف و چشماندازها را نمایان کردند. این متن باید به عنوان یک سند بالادستی نظام شناخته شود که برنامهریزیها از آن متأثر شود؛ اما در سالیان اخیر از این وصیتنامه غفلت شده و توجه درخور نسبت به آن به عمل نیامده است.
اولین فرمانده سپاه اشاره داشت: امام خمینی به صراحت بیان کرده بودند که ما اگرچه از شر آمریکا و شاه خلاص شدیم، اما از شر تربیت شدگان غرب و شرق به این زودیها رهایی نخواهیم یافت. این طیف همانهایی هستند که در صدد انحراف انقلاب از مسیر اصلیاش بوده و در این راه توجیهات ظاهرگرایانه دست و پا میکنند. در صورتیکه اگر به برخی اسناد نظیر منشور روحانیت و وصیتنامه امام نظر بیفکنیم خواهیم دید امام با چه جدیتی در برابر این طیف ایستاده و از فراگیری انقلاب و اولویت حکومت اسلامی دفاع میکند.
پایان پیام/