به گزارش خبرنگار مهر، در چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم، در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور زیاد صحبت شده است اما در این مجال میخواهیم به لحاظ قدرت نرم و تولیدات فکری و اندیشهای صحبت کنیم. همچنین انقلاب اسلامی در بیداری و افزایش حرکت و اعتماد به نفس نیروهای آزاده و خاصه مسلمانان جهان برای مبارزه با استکبار، استعمار و استبداد تأثیرگذار بوده است که لازم است واکاوی شود. در عین حال در برابر انقلاب اسلامی مثل هر انقلاب دیگری چالشهایی خصوصاً در عرصه تمدن سازی وجود دارد که لازم است شناسایی شود تا برای رفع آن بکوشیم. اینها مباحثی است که ما را بر آن داشت که با حجت الاسلام والمسلمین شمس الله مریجی، رئیس دانشگاه باقرالعلوم (ع) به گفتگو بنشینیم که ماحصل آن از نظر شما میگذرد.
*آقای دکتر! تا چه حد توانستیم به اهداف فرهنگی خود در انقلاب اسلامی دست پیدا کنیم؟
همان طور که میدانید انقلاب اسلامی، انقلابی فرهنگی است. در حقیقت نگاه والای ما انقلاب در بخش نرم افزاری رژیم گذشته بوده است، به عبارتی دغدغه اول ما از انقلاب اسلامی این نبود که جنبه سخت افزار یا جنبه ساختاری نظام طاغوت را تغییر دهیم. هدف اصلی ما از انقلاب اسلامی تغییرات اساسی در بخش فرهنگی و نرم افزاری رژیم گذشته بوده است، اما در عین حال بخش سخت افزاری چون مقدمهای برای بخش نرم افزاری هست، تغییر کرد که در نتیجه آن پیشرفتهای تمدنی ما هم ملموس و مشهود است.
اگر بخش فرهنگ را به سه بخش تقسیم کنیم؛ بخش سازمانی، بخش شناختی و بخش تمدنی (تکنیکی یا فنی). ما در بخش فنی در طول این مدت از انقلاب اسلامی در عرصههای مختلفی پیشرفتهای بسیار خوبی داشتیم، اما در بخش سازمانی با احتیاط اظهارنظر میکنم، شاید در مسیر هستیم و به نوعی مشکلاتی در این عرصه هست که نمیخواهم در این زمینه ورود کنم. بخش شناختی فرهنگ که اولاً و بالذات ما دنبال تغییر در این بخش بودیم، بحث جدیای هست و همچنان باید این توجه به آن باشد.
انتظار میرفت آن نهادی که تصدی این امر بخش از فرهنگ را به عهده میگیرد و جنبه شناختی فرهنگ ما را هم در جهت تبیین، گسترش و تعمیق در داخل را برعهده دارد، نیم نگاهی به جهان پیرامونی هم داشته باشد، چون اصولاً دین اسلام، دینی جهانی است، به همین خاطر در انقلاب اسلامی که برگرفته از دین اسلام هست، این نگاه جهانی وجود دارد. به طور مشخص دو مجموعه باید این عرصه را متکفل میشدند تا این امور را به پیش ببرند؛ حوزه و دانشگاه. حوزه نیاز به تحولی داشت تا با نگاه و افق جهانی فکر کند، فقط داخلی فکر نکند. این تحولات شگرف حقیقتاً در حوزه اتفاق افتاد، مؤسسات پژهشی و علمی متعددی که در حوزه راه اندازی شد به حمدالله در این عرصه پیشرفتهای خوبی ایجاد شد.
اگر فضای حوزه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را ببینیم، اصلاً قابل مقایسه نیست. این نظر بنده نیست، بلکه سکان دار انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری در چند بار فرمودند که این حرکت صورت گرفته است.
مگر جامعة المصطفی (ص) چه کاری میخواهد انجام دهد که باعث شد تحریم شود؟! جامعة المصطفی (ص) ارزشهای وحیانی را در اختیار اندیشمندان جهان قرار میدهد
مستحضر هستید که انقلاب فرهنگی در دانشگاهها ایجاد شد، مدتها دانشگاهها بسته بود، خدمت امام (ره) رسیدند، امام (ره) فرمودند: دانشگاهها را باز کنید اما علوم انسانی را به سمت علوم خودی ببرید. آن زمان دفتر همکاری حوزه و دانشگاه توسط مرحوم علامه مصباح یزدی (ره) تشکیل شد و اندیشمندان حوزه و دانشگاه را در این محل جمع کردند و حرکتهایی در این ارتباط صورت گرفت، ولی این واقعیت تلخ را باید عرض کنم که متأسفانه توفیقی برای تولید به اصطلاح نظریهها و جنبه نرم افزاری در تراز انقلاب اسلامی صورت نگرفت، چون از ساختار دانشگاهها در زمان طاغوت نمیتوان انتظار داشته باشیم که کار انقلابی انجام دهد، چون همه ساختارها هم به لحاظ محتوا و هم به لحاظ ساختار طاغوتی بود و بنابراین از این دانشگاه نباید انتظار داشته باشیم که از دل آن اندیشههای انسانی اسلامی تولید شود، لذا چون مسئولان نظام میخواستند حرکتی در حد و تراز انقلاب اسلامی صورت گیرد یک سری دانشگاههای درون حوزهای مثل دانشگاه امام صادق (ع)، مدرسه عالی شهید مطهری، مؤسسه امام خمینی (ره) و دانشگاه باقرالعلوم (ع) و امثال این دانشگاهها تأسیس شد تا تلاش کنند و حرکتی صورت دهند.
به لطف الهی این حرکتها شروع شد و وضعیت از حالت سکون خارج شد و الحمدالله موفقیتهای زیادی در این دانشگاهها و پژوهشگاهها که حدود سی و پنج نهاد هستند، راه افتاده است، علاوه در طول انقلاب اسلامی در دانشگاههای ما تلاشهای زیادی انجام دادند و در مسیر هستیم، ولی حقیقت این است که در چله و گام دوم انقلاب اسلامی حرکت باید به سمت عمق بخشیدن باشد یعنی ساختارهای لازم در چله اول صورت گرفت و ساختار و سازوکاری که اجازه بدهد این حرکتهای نرم افزاری شروع شود، وجود نداشت. در چله اول سازوکار ایجاد شد، و بلکه حرکتهایی هم به سمت تولید انجام شد در چله دوم باید سرعتش بیشتر و در عین حال عمیقتر شود. دانشگاهها، حوزهها و دانشگاههای حوزوی باید دست به دست هم بدهند تا ان شاء الله در گام دوم بتوانیم شاهد موفقیتهایی که در حوزه فنی فرهنگ ایجاد شده ان شاء الله در حوزه شناختی هم ایجاد شود.
*انقلاب اسلامی در بیداری ملتهای مسلمان و حتی مستضعفان و آزادگان جهان خصوصاً در بیداری اسلامی کشورهای مختلف منطقه چقدر تأثیرگذار بوده است؟
شکی نیست، قبل از انقلاب اسلامی همین کشورها و اندیشمندان وجود داشتند، حتی در برخی از این کشورها نرم افزارهای فکری تلاش زیادی کردند، اما از درون آن، فرهنگ ناب اسلامی و دینی، چندان دیده نمیشد. اندیشمندان مصری نوعی احیاگری و به تعبیر برخی اصلاح سنت را مطرح کردند، البته گروهی موضوع احیای تراث اسلامی را هم مطرح میکردند اما این احیای تراث بعد از انقلاب اسلامی شکل قویتری گرفت، قبل از انقلاب اسلامی، نگاه اصلاحگرایانه بود که آنچه را که ما داریم به جهت مرعوبیتی که در مقابل پیشرفت تمدن غرب میدیدند احساس میکردند که باید یک سری اصلاحاتی صورت گیرد، این اصلاحات چه ایجابی چه سلبی، ولی بعد از انقلاب اسلامی به تأسی از انقلاب اسلامی و با نیرو گرفتن فکری از انقلاب اسلامی و توانمندی انقلاب اسلامی، مسیر احیای تراث به جای اصلاح آمد.
ما باید همان داشتههای اسلامی خودمان را احیای کنیم و به سمت ارزشهای ناب وحیانی برویم، اگرچه متأسفانه در این مسیر به علت نبود راهبریت و رهبریت و عدم استراتژی واحد و رهبری واحد مصادره به مطلوب شد برای دیگران و احیای تراث اسلامی را به بهار عربی کردند اما حقیقتاً این امر ریشه در فضای انقلاب اسلامی که این شعار را برایشان باز کرد و برایشان به الگویی تبدیل شد تا بتوانند این حرکت را صورت بدهند، اما متأسفانه به دلیل فشارهای همه جانبه از یک طرف و احساس خطر از اینکه ایران و انقلاب اسلامی دیگری منطقه را فرابگیرد و ایده انقلاب اسلامی جنبه جهانی به فعالیت برسد، اگر در اذهان افراد هست عملی شود و حرکتی صورت گیرد، موانعی ایجاد کردند.
شکی نداریم و اسناد هم موجود است که بیداری اسلامی برگرفته از اسلام ناب امام (ره) که ریشه در ارزشهای وحیانی دارد بوده و این امید وجود دارد که این حرکت (اگرچه چند روزی به آن فشار آوردند و جلوی آنرا گرفتند و به نوعی آن را متوقف کردند) ادامه پیدا کند.
اگر فضای حوزه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را ببینیم، اصلاً قابل مقایسه نیست. این نظر بنده نیست، بلکه سکان دار انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری در چند بار فرمودند که این حرکت صورت گرفته است
*هدف غایی انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی است که ان شاء الله با ظهور حضرت ولی عصر (عج) به تمدن مهدوی بیانجامد. برای ظهور این تمدن اسلامی ما با چه موانعی روبرو هستیم؟
هر نوع موفقیتی، مانعی به اندازه خودش خواهد داشت، انقلاب اسلامی در پایان قرن بیستم، موفقیت کلانی بود که همه عالم این موفقیت را متوجه شدند، حتی بسیاری از اندیشمندان غربی گفتند، نیچه گفته بود، خدا مرده است، ما هم گفتیم دین مرده است و برای دین در مجامع آکادمیک خودمان جایگاهی قائل نشدیم، اما بعد از انقلاب اسلامی کرسی دین در مجامع آکادمیک ایجاد شد و یا گروه و دپارتمان دینی در دانشگاهها و پژوهشگاههای مختلف ایجاد شد. این واقعیتی است که دشمن هم متوجه آن شده است.
بنده در سال ۱۳۸۸ وقتی در دانشگاه وین با رئیس دانشکده الهیات صحبت کردم که انحرافات اجتماعی را از دیدگاه آیات و روایات مورد بررسی قرار دادم، این پیرمرد هشتاد ساله با ولع خواهش میکرد آنچه که دین اسلام درباره این موضوع میگوید را به ما بدهید. ایشان میگفت ما لجنه ای تشکیل داده ایم و داریم نظریههای انحرافات را بازخوانی میکنیم و دو جلد کتاب قطور از این مباحثات تهیه شده اما هنوز منتشر نکردیم، من حاضرم نتیجه جلسات خودمان را در اختیار شما قرار دهم، و شما هم نتیجه تحقیقات خود را در اختیار ما قرار دهید. این امر و مسائلی از این دست، با ظهور انقلاب اسلامی روی داد. وقتی که افرادی این موفقیتها را میبینند، به همین اندازه مانعی توسط دیگران ایجاد میشود هم به لحاظ سخت افزاری مانع ایجاد کردند و میکنند و هم به لحاظ نرم افزاری که چندان اجازه گسترش به جامعه اسلامی داده نشود.
مستحضر هستید که به تازگی جامعة المصطفی (ص) العالمیة مورد تحریم آمریکا قرار گرفت، چرا؟! مگر جامعة المصطفی (ص) چه کاری میخواهد انجام دهد که باعث شد تحریم شود؟! جامعة المصطفی (ص) ارزشهای وحیانی را در اختیار اندیشمندان جهان قرار میدهد. از ۱۶۰ کشور دانش پژوه وارد ایران میشوند و تحصیل میکنند، وقتی این دانشگاه را تحریم میکنند یعنی مانع بزرگی در جلوی حرکت پیشتاز اسلامی که حرکت نرم افزاری انجام میدهد، ایجاد میکنند. موانع کم نداریم، مصداقی را بیان کردم که اخیراً به وقوع پیوست، در گذشته هم مواردی از این دست داشتیم.
یک سری موانع داخلی هم وجود دارد. «العلمُ حلمٌ»، حلم به صبر نیاز دارد. نظریه پردازی زمان بر است، اگر غرب هم در زمینه علوم انسانی حرف جدیدی زده، در مدت کوتاهی به این دستاوردها رسیده باشد، دویست سال طول کشید تا به اینجا برسد. بنابراین اگر زمینهها و بسترها را داریم و باید اینها به صورت بستههای علمی در بیاید، بستههای علمی نیازمند تلاش است و تلاش زمانبر است و عدم صبر و عجله کردن یکی از موانعی است که در جوامع اسلامی وجود دارد؛ چه در جامعه ما و چه دیگر کشورهای اسلامی.
*در امر احیای تمدن اسلامی یا ساختن تمدن نوین اسلامی چه کشورهای اسلامی میتوانند به ما کمک کنند؟ آیا در این زمینه تنها و یکه تاز هستیم، یا میتوانیم کمکهایی از کشورهایی مانند ترکیه، مالزی و … داشته باشیم؟
به نظرم یکی از کشورهایی که به همراهی ایران میتواند با ما هم مسیر باشد، کشور مصر است و به همین جهت حساسیتی از سوی دشمنان هست که رابطهای فرهنگی و علمی بین ایران و مصر ایجاد نشود. اگر مصر در جهان اهل سنت و ایران در جهان تشیع ارتباط و همکاری داشته باشند و دست به دست هم بدهند، میتوانند موفقیتهای مهمی کسب کنند. اگر وحدتی بین شیعه و سنی با رابطه ایران و مصر ایجاد شود، این امر یکی از موانع مهم احیای تمدن اسلامی را از بین خواهد برد و موفقیتها را بیشتر میکند.
همان طور که عرض کردم به نظرم مهمترین کشور اسلامی که میتواند در این زمینه کمک کار ما باشد، مصر است، البته کشورهای دیگری مثل لبنان، عراق و کشورهایی که شما نام بردید، میتوانند در این عرصه کمک کنند. کشورهایی که در آنها حوزههای علمیه وجود دارد را بسیار مهم هستند. حوزه علمیه عراق را نباید دست کم گرفت، یک حوزه قدرتمند ریشه داری است که میتواند در این امر کمک کننده باشد.
*مشکلات اقتصادی و یک سری مشکلات معیشتی مردم چقدر در احیای تمدن اسلامی مانع هست؟
در دوران شاه، ما سی و پنج میلیون جمعیت داشتیم و ۶ میلیون بشکه نفت میفروختیم، پولهای کلان وارد کشور میشد. شاه به انگلیس برای لوله کشی آب لندن، یک میلیارد دلار وام داد، در صورتی که لوله کشی آب حتی در شهرهای بزرگ ما هم وجود نداشت، یعنی ابزار لازم بود اما حرکتهای پیشرفت و توسعهای نبود. شاه میگفت ایران یعنی تهران، فقط میخواست تهران را مثلاً متمدن کند. اما با این وجود حلبی آباد تهران، سُخریه ای بود برای شاه که وقتی ادعای تمدن اسلامی داشت با درآمد بالا و بدون هیچ مانعی؛ پس چرا برای این حاشیه نشین ها کاری نمیکرد؟!
الان با هشتاد میلیون نفر جمعیت با تحریم نمیتوانیم دو میلیون بشکه نفت بفروشیم، اما حالا ببینید چه پیشرفتها و دستاوردهایی به لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری دست یافتیم. دستاوردهای حوزه دفاعی که قابل مقایسه با هیچ کشوری نیست. در بخشهای راه سازی، ساخت کارخانه و… دستاوردها بسیار است. انقلاب اسلامی اگر سو مدیریتها اتفاق نیفتد و مدیریت درستی صورت گیرد، با همین وضعیت سنگین تحریم خیلی موفقتر از سابق میتواند به پیش برود، چون هم موفقیت جنبه سازمانی و مادی فرهنگ به توانمندی بخش شناختی فرهنگ است، چون شناخت فرهنگ چراغ هدایت رفتار سازمانی و فنی است، اگر چراغ هدایت درستی داشته باشند، بخشهای دیگر به سرعت پیش خواهند رفت. این پتانسیل وجود دارد و این توانمندی هم وجود دارد اگر سو مدیریتها نباشد راه را با قدرت طی خواهیم کرد، اگر قدری مدیریتها نگاه به داخل باشد که مقام معظم رهبری بارها و بارها در این مورد تأکید میفرمایند، مطمئن باشید با همین وضعیت، ایران میتواند بهترین تمدن بشری را ایجاد کند.
اگر وحدتی بین شیعه و سنی با رابطه ایران و مصر ایجاد شود، این امر یکی از موانع مهم احیای تمدن اسلامی را از بین خواهد برد و موفقیتها را بیشتر میکند
*در تقابل فرهنگ اسلامی، چه تمدن رقیبی وجود دارد که باید با آن مبارزه کنیم تا بتوانیم جایگاه واقعی خودمان را کسب کنیم؟
این اشتباه است که تمدن ایرانی اسلامی را در تقابل با تمدن دیگری قرار دهیم، چون مبانی نظری واحدی ندارند که آنها را با هم مقایسه کنیم. اگر بخواهیم مقایسه کنیم به چالش میافتیم، چون براساس مبانی نظری تمدنهای دیگر مشکلی و موانعی ندارند، آن جنبههای را که به آنها فعلیت میبخشند محدودیت و محذوریت اخلاقی ندارند که آن را شکل ندهند، اما تمدن ایرانی اسلامی دارد.
اسلام با محذوریتهای اخلاقی و عدالتی که دارد اجازه نمیدهد بعضی از آن زمینههای تمدنی ایجاد شود، بنابراین تمدن ایرانی اسلامی باید تمدن را با بنیان خودش مورد مقایسه قرار دهد. یک مسلمان نمیتواند خود را با یک غیرمسلمان از نظر کارهایی که میتواند انجام دهد مقایسه کند، طبیعی است که یک غیرمسلمان دستش برای انجام هر کاری بازتر است و مانعی ندارد اما مسلمان مجبور به رعایت اخلاق است.
به امیرالمؤمنین (ع) گفتند معاویه برای اداره کشور از شما توانمندتر و به اصطلاح زرنگتر است، حضرت پاسخ داد به خدا قسم این گونه نیست. معاویه از خدا نمی ترسد من از خدا میترسم. این طور نیست که ما بگوئیم دست ما بسته است، مبانی نظری ما، دست ما را برای انجام هر کاری میبندد، ما به هر قیمتی نان سر سفره نمیگذاریم، اما دشمنان به هر قیمتی دست به هر کاری میزند. بنابراین چون مبانی مختلف است مقایسه تمدنها را مقایسه مناسبی نمی دانم.
ما باید ببینیم براساس مبانی نظری و داشتههایی که داریم چه طور میتوانیم معنویت و رشد انسانی را به پیش ببریم، وگرنه تمدنی که به مسائل جنسی ختم شود، نتیجهای جز هبوط انسانی ندارد. دغدغه دین و نظام اسلام این است که انسان را به کمال انسانی برساند.