اخیرا سیدمحمد خاتمی در یازدهمین سالگرد درگذشت فریده ماشینی با تفکیک قائلشدن میان عفاف و حجاب گفت: «وقتی خداوند میگوید لا اکراه فیالدین، یعنی در دین خدا که اصل است، زور و اجبار وجود ندارد پس چرا باید در فرع آن زور و تحکم باشد؟» این سخن با واکنشهای زیادی روبهرو شد از جمله اینکه هدف خاتمی از طرح عبور از حجاب چیست؟ آیا او صرفا موضوعی فقهی را بیان کرده یا میخواهد اهدافی سیاسی را دنبال کند؟
حجت الاسلام سید عباس نبوی، کارشناس مذهبی، در گفتوگو با برنامه «وارونگی» در شبکه «افق» درباره این موضوع گفت: «درباره لا اکراه فیالدین علما و مفسیرین به طور مفصل بحث کردهاند. اکراه دو معنی و دو مرحله دارد. یکی بحث قلب و باطن است که آیه شریفه بحثی تکوینی را بیان میفرماید مبنی بر اینکه هیچکس را در قلب به دین اکراه کرد. واضح هم هست زیرا اصلا امکان اکراه قلبی به دیندار بودن ممکن نیست اما یک بحث دیگر ظهور و بروز رفتار خارجی است. ادله فراوانی داریم که بیرونبودن از اسلام سطحی از گمراهی یا گمراهی کلی را به همراه میآورد. در قرآن آمده است اگر کسی غیر از اسلام دینی را بگیرد، نزد خداوند پذیرفته نمیشود. خب اینکه در امر قلبی اکراهی نیست چه ربطی دارد به رفتاری که انسان در جامعه به عنوان دین انجام میدهد؟»
او در پاسخ به این شبهه که آیهای در قرآن مبنی بر وجوب حجاب نداریم، بیان کرد: «این حرف خیلی عجیب است. در قرآن کریم درباره نماز بیان بسیار کوتاهی ده است و فقط گفته میشود که اقیموا الصلاه و نمیگوید نماز صبح، ظهر، عصر مغرب یا عشاء اما درباره موضوع حجاب درباره خمار یا حتی جلباب که لباسی سراسری است سخن گفته میشود که ما طلبهها هم به نوعی میپوشیم. در قرآن گفته میشود زینت را آشکار نکنید یعنی موها و سر و گردن و چهره پوشیده شود. اما این اجازه داده میشود که آن مقدار که ظاهر است پوشیده نباشد مثل چشم و ابرو و دهان و بینی. در روایات متعدد هم این موضوع مطرح شده است».
این تحلیلگر مسائل دینی همچنین درباره اینکه چرا برخی چهرههای سیاسی وارد این حوزه شدهاند، تصریح کرد: «برنامهریزی سیاسی میکنند که برای خود سبد رأی درست کنند. من به جریانهای سیاسی توصیه جدی دارم و دو جناح معروف من را میشناسند که اهل مماشات و این دست بازیها نیستم. توصیه میکنم که با مسائل دینی بازی سیاسی نکنید و بگذارید موضوعات دینی در جای خودش مطرح شود و اگر قرار است انعطافی از سوی حکومت دینی و ولایی در زمینههایی به وجود آید، به نحو دینی حل شود».
نبوی در پایان گفت: «نه گوینده و نه جمع نزدیک به گوینده حرفی که زده شده را قبول ندارند و خودشان هم میدانند که حرف آن آقا بیپایه است. من میگویم که بروید رأیتان را طور دیگری جمع کنید. مثلا بر مزیتهای عدالتخواهی تأکید کنید، از مسائل مدیریتی سخن بگوید، بگویید که میتوانید مدیریت فشل را درمان کنید. چرا میخواهید در بازی با ارکان و ضروریات دینی سبد رأی جمع کنید؟»