برخی معتقدند بازارها بهترین پیشگویان تحولات سیاسی هستند؛ به راستی این نوسانات قیمت ارز و طلای سیاه چه پیامی درباره عوامل غیراقتصادی و به طور خاص برجام میدهد؟ بورسان پاسخ میدهد.
نرخ دلار که اوایل پاییز را به شدت پرتلاطم آغاز کرد و به بیش از ۳۰ هزار تومان نیز صعود کرده بود، با شکست ترامپ روند نزولی را در پیش گرفت. به دلیل ابهامات انتقال قدرت به بایدن، این افت قیمتها در چند مرحله انجام شد؛ اما در نهایت قیمت دلار را به کف ۲۲ هزار تومان نیز رساند.
در این شرایط دو اتفاق همزمان رخ داد. اولا رسانههای داخلی به شدت نسبت به کابینه جدید در کاخ سفید و گشایشهای هستهای ابراز خوشبینی کردند.
کمتر روزی بود که تیتر یک روزنامهها به مسئله مذاکرات احتمالی با دولت بایدن نپردازد. به طوری که رئیسجمهوری از دلار ۱۵ هزار تومانی سخن گفت. رئیس کل بانک مرکزی نیز تعدیل نرخ دلار را اعتبار بانک مرکزی خواند و عملا نرخهای کمتر از ۲۰ هزار تومان را وعده دادند.
بورسان در تحلیلی عنوان کرد که هرچند آرامش بازار ارز موهبتی برای اقتصاد کشور محسوب میشود، اما خطای محاسباتی و وابسته کردن این بازار به تحولات سیاسی هشداری برای دلار ۱۴۰۰ است. طی روزهای اخیر با برخی اظهار نظرها درباره روند احیای برجام مشاهده میشود بار دیگر تلاطم و پیشبینیناپذیری به این بازار برگشته است. اتفاقی که به شدت برای فعالان اقتصادی مضر است.
سه اتفاق را کنار هم بگذاریم: ۱) مقام معظم رهبری فرمودند تا تحریمها به طور کامل عملا حذف نشوند به تعهدات برجامی برنمیگردیم. ۲) جو بایدن گفت ابتدا تحریمها را لغو نمیکنیم تا به برجام برگردیم. ۳) وزیر اطلاعات کشورمان اعلام کرد: «با وجود فتوای رهبر انقلاب مبنی بر حرام بودن سلاح هستهای، اگر جمهوری اسلامی ایران را به سمت آن [سلاح هستهای] هل بدهند، مقصر آنهایی هستند که ما را هل دادهاند».
به نظر میرسد برداشت فعلی بازار ارز این است که قرار نیست به این زودیها یا حداقل به آسانی مسیر رفع تحریمها و برگشت به برجام طی شود.
پیشتر نیز برخی کارشناسان اشاره کرده بودند که اولا بازگشت به برجام دغدغه اول دولت بایدن نیست؛ ثانیا وی خواستههایی فراتر از برجام دارد که احتمال مذاکره با دولتی که چند ماه تا پایان کارش باقی است را کاهش میدهد.
اما از وضعیت مقطعی بازار ارز که بگذریم در دو سناریو میتوان آینده دلار را ترسیم کرد. در یک نگاه گاوی (انتظار صعود)، فعالان بازار ارز به وضعیت آمارهای اقتصادی و به طور خاص رشد نقدینگی تاکید میکنند و همچنین با شواهد فعلی احتمال لغو تحریمها و جهش درآمدهای نفتی را پایین میبینند. بنابراین، رشد مجدد دلار تا سطوح ۳۰ هزار تومانی از سوی این گروه، سناریوی مورد انتظار است.
اما سناریوی خرسها (انتظار نزول) در بازار ارز را نیز نباید نادیده گرفت که سه نکته مهم درباره امکان افت مجدد نرخ دلار اشاره میکنند:
۱) صادرات نفت ایران روند افزایشی ملایمی گرفته که احتمالا با انتظار کاهش سختگیریها و شاید معافیتها در دولت بایدن صورت گرفته و میتواند منابع ارزی را تقویت کند.
۲) پیشرفتهای سیاسی از جنس مذاکرات در بسیاری از مواقع در شرایطی رخ داده که شاید خیلیها انتظار آن را نداشتند؛ مثلا تفاهمنامه لوزان در بهار ۹۴ که به برجام در تابستان همان سال منتهی شد یا همین انتخابات امریکا که نتیجهای کاملا خلاف انتظار دلالان بازار ارز داشت و ترامپ شکست خورد. بنابراین، ممکن است این بار دلار در مسیر صعودی با احتیاط حرکت خواهد کرد.
۳) انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ انگیزههای زیادی را برای طرفهای سیاسی فرآهم میکند که بخواهند در پایان کار دولت دوازدهم، خاطره مثبتی با کاهش نرخ دلار بر جای بگذارند. همین موضوع کافی است که مثلا با آزاد شدن دلارهای بلوکهشده، عرضههای سنگینی در بازار ارز صورت گیرد.
آنچه از بازار ارز برداشت میشود آن است که به شدت آیندهای مبهم در پیش دارد و این موضوع را در کلام بسیاری از فعالان اقتصادی نیز میبینیم.
اما بازار نفت رفتار کاملا متفاوتی داشته است؛ چه آن زمان که شکست ترامپ قطعی نبود و چه اخیرا که زمزمههای مذاکره به گوش میرسید.
این بازار در پی خوشبینی به عوامل دیگری مسیر صعودی را در پیش گرفته است و به نظر میرسد بازگشت سریع ایران به بازار نفت و تلویحا لغو تحریمها و برجام فوری را انتظار ندارد.
همانطور که درباره بازار ارز نیز گفته شد، این فقط انتظار فعلی بازارها است و بارها تحولات سیاسی خلاف این انتظارات عمل کردهاند. این عدم قطعیتها همان ریسکهای سرمایهگذاری است که شناخت و مرور آنها به بهبود سودآوری و حفظ سرمایه کمک میکند.