به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایلنا، هادی خسروشاهین، تحلیلگر مسائل بینالملل، در پاسخ به این سوال که اخیرا گزارههای جدیدی از مذاکرات میان ایران و آمریکا مطرح شده که پرونده آزادی زندانیان دو تابعیتی، گفتوگوهای هستهای به ویژه درباره پرونده پادمانی نیز جز این موارد است. با توجه به این مسئله، تحلیل شما درباره مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا که در مسقط در جریان است چیست، گفت: در پاسخ به سوال شما باید اشاره کنم که به نظر میآید دولت بایدن تقریبا از آن استراتژی اولیه خود در ارتباط با موضوع برجام عبور کرده است. ما نشانههای بسیار زیادی داریم که میتوانیم با قطعیت بیشتری نسبت به گذشته بیان کنیم که این نشانهها از بیانیه گروه هفت در حوزه خلع سلاح آغاز شد و به نوعی این بیانیه نسبت به بیانیه سال قبل بازتابدهنده عدول قدرتهای بزرگ و گروه هفت از تعهدشان به احیای برجام بود.
وی افزود: بعد از آن هم اظهارنظرهایی که مقامات آمریکایی در کاخ سفید و به ویژه در وزارت خارجه آمریکا داشتند را تأیید میکرد. با این حال آمریکا با وجود عبور از برجام و احیای برنامه جامع اقدام مشترک، آنچه که به پلن B معروف بود که در قالب فشار حداکثری و حتی گزینههای سختافزاری مورد توصیه قرار میداد، به نظر میآید که مورد ملاحظه خود قرار نداده یا حداقل میتوانیم بگوییم الان پلن B آمریکا روی میز نیست. برای این مسئله دو دلیل عمده داخلی و خارجی وجود دارد. دلیل داخلی این است که ایالات متحده به زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و پیش از آن انتخابات مقدماتی که به ویژه در حزب جمهوریخواه وجود دارد، نزدیک میشود و پلن B میتواند تنشهایی را ایجاد کند و دولت بایدن را وارد گردابی کند که بیرون آمدن از آن قطعا با هزینههایی همراه خواهد بود و آن گزینه میتواند تأثیر منفی روی انتخابات و پایگاه رأی دولت بایدن و دموکراتها داشته باشد.
خسروشاهین تصریح کرد: دلیل خارجی این است که اگر آمریکا پلن B را آغاز کند، با توجه به خطوط قرمزی که ایران در مورد فعال شدن مکانیزم ماشه تعیین کرده است، ممکن است ایران غنیسازی ۹۰ درصد و خروج از NPT را در دستور کار خودش قرار بدهد، آمریکاییها نگرانی فزایندهای دارند که استفاده از پلن B میتواند مجددا این کشور و بخش عمدهای از منابع و داراییهای نظامی – دفاعی آمریکا را صرف مسائل خاورمیانه کند، چیزی که تقریبا ما از دولت دوم بایدن به بعد تا الان شاهد تداوم آن هستیم. به همین دلیل به نظر میرسد آمریکاییها ترجیح میدهند یک توافق جدید را مطرح کنند. ما شاهد هستیم که توافق جدید را با عناوین متعددی در پینگپنگهای آمریکایی نامگذاری میکنند. پلن B دیپلماتیک، توافق جدید و پلن C جز مواردی است که در پینگپنگها میتوانیم به آن اشاره کنیم.
وی در ادامه گفت: این برنامه یا توافق جدید یک سقف و کفی دارد که میتوان گفت کف آن یک توافق ضمنی غیررسمی است. یعنی درعینحال که به ایران در قبال همکاریهای موردی یا تداوم همکاری با آژانس حتی در قالب پادمان، امتیازاتی از سوی آمریکا به صورت غیررسمی داده میشود _ آنچنان که تا به امروز هم نشانههایی مبنیبر این گزینه وجود دارد_ در عین حال در موارد یا مقاطع زمانی، بخشی از اموال بلوکه شده ایران با چراغ سبز وزارت خزانهداری آمریکا از عراق آزاد شده، اما این داستان میتواند یک سقف هم داشته باشد. سقف این گزینه یا توافق جدید، یک توافق موقت رسمی است. توافقی که در یک چارچوب تنظیمی جدیدی، طرفین آن را امضا میکنند و به آن رسمیت میبخشند که در محافل کارشناسی به توافق کمتر در برابر کمتر معروف است.
وی تصریح کرد: کانون این استراتژی جدید آمریکا در مدیریت تنش قرار دارد. یعنی آمریکاییها تلاش میکنند با این استراتژی جدید فضا را به سمت تصاعد بحران نبرند و به گونهای فضا را تنظیم و ساماندهی کنند که شرایط برای مدیریت بحران و تنشها فراهم شود و در عینحال برای یک دیپلماسی و مذاکرات جامعتر در آینده که احتمالا بعد از نوامبر ۲۰۲۴ و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود، روزنهای را نگه دارند و از آن استفاده کنند. اگر نتایج انتخابات ریاست جمهوری به گونهای رقم بخورد که دولت بایدن شکست بخورد، در دوره انتقالی دولت بایدن دیگر توانایی به انجام رساندن توافق جامع و گسترده را نخواهد داشت و پیروزی یک نامزد جمهوریخواه در ۲۰۲۴ هم میتواند چنین توافقی را تحتالشعاع خودش قرار دهد.
خسروشاهین در پاسخ به این سوال که زمانی که برجام در دولت آقای روحانی به امضا رسید، قبل از امضای برجام، توافق ژنو را داشتیم. در آن مقطع زمانی بحث آزادی زندانیان دو تابعیتی مانند جیسون رضاییان، آزادی پولهای بلوکه شده جز آن موارد بود. در حال حاضر هم ما شاهد همچنین اتفاقاتی هستیم. شرایط زمانی آن دوره چقدر با شرایط فعلی قابل قیاس است و آیا میتوان گفت گفتوگوها و مذاکرات فعلی تکرار روند گذشته است یا موضوعات دیگری مطرح است، گفت: در قالب و ظاهر درست است اما اگر ما چارچوب جدید استراتژی آمریکا را در نظر بگیریم و دو طرف به سقف این استراتژی نزدیک شوند، توافق کمتر در برابر کمتر است. البته من در بخش قبلی تأکید کردم که میتواند طیفی از این توافقات را شامل باشد. یعنی ممکن است ما شاهد مدیریت تنش و مدیریت بحران باشیم بدون آنکه طرفین توافقی به طور رسمی و علنی امضا کرده باشند.
وی افزود: طرفین صرفا به دلیل اینکه این موقعیت فعلی که در آن قرار دارند، منجر به افزایش تنش و تصاعد بحران شود، از ورود به مرحله دیگر پرهیز میکنند و در قبال این تغییر از همدیگر طلب امتیاز میکنند. بنابراین این را هم باید در این قالب قرار بدهیم که لزوما این استراتژی قرار نیست به یک توافق رسمی امضا شده علنی ختم شود. نکتهای که وجود دارد، اگرچه در قالب و ظاهر آن توافقی که تحتعنوان توافق ژنو مطرح بود، شاید با این توافق کمتر در برابر کمتر یکسان باشد، اما ماهیتا بسیار متفاوت است. به دلیل اینکه میزان ذخایر اورانیوم ایران بر پایه برجام به هیچ عنوان قابل قیاس با سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ نیست و ایران طبق برآوردهایی که خود دستگاههای اطلاعاتی آمریکایی دارند، اگر تصمیم سیاسی برای عبور از نقطه گریز بگیرد، قادر به این کار خواهد بود اما بارها گفته شده به دلایل شرعی قصد این کار را ندارد..
خسروشاهین تصریح کرد: بنابراین فضا کاملا متفاوت از آن دوره از مقطع زمانی است. به همین دلیل این استراتژی جدید آمریکا و همینطور ایران با یک بده بستان پیامهای محرمانه که مبتنیبر هشدارهای متقابل بوده همراه شده است. یعنی از یک طرف ایالات متحده آمریکا در پیامهایی که میدهد بر این مسأله تأکید میکند که عبور از غنیسازی ۶۰ درصد به عنوان خط قرمز آمریکا میتواند چه پیامدهایی داشته باشد، از طرف دیگر ایران هم برای آمریکا مشخص میکند که فعال شدن مکانیزم ماشه یا پلن B میتواند چه پیامدهایی داشته باشد. در واقع رابطه امروز بر پایه حرکت بر روی یک طناب باریک است که حفظ تعادل در این مسیر بسیار مهم است و طرفین تلاش میکنند تا آنجایی که میتوانند و متغیرهای متعدد اجازه میدهد آن تعادل را برای حرکت روی این طناب باریک حفظ کنند تا تنش بیشتر رخ ندهد.
وی در پاسخ به این سوال که در شرایط کنونی در صورت رسیدن به یک توافق، ایران در آستانه رسیدن به توافقی معادل برجام خواهد بود یا کمتر و بیشتر از آن، گفت: فلسفه وجودی پلن C مدیریت تنش است و چیزی بیشتر از این نمیخواهد. یعنی میخواهد تعادل حرکت بر روی این نوار یا طناب باریک حفظ شود و دو طرف چیزی فراتر از این نمیخواهند. چون به لحاظ داخلی در شرایط فعلی شرایط برای توافقی شبیه به برجام مساعد نیست. یعنی اگر به طور مثال دولت بایدن بخواهد به سمت یک نوع توافق احیای برجام با همان مختصات ۲۰۱۵ برود، قطعا با فشارها و هزینههای سیاسی فزاینده در ساختار سیاسی آمریکا مواجه خواهد شد. ولی نکتهای که وجود دارد اگر دولت و شخص بایدن بتواند در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴ به پیروزی برسد، با توجه به سطح پیشرفتی که برنامه هستهای ایران داشته و گستردگی تحریمهایی که ایالات متحده در یکی، دو سال اخیر هم بر آن افزوده، این احتمال وجود دارد که با توجه به نزدیک شدن زمان انقضای اسنپبک در اکتبر ۲۰۲۵، طرفین ترجیح بدهند به جای ورود به یک مرحله خطرناک یا پرتنش و تقابل، به یک توافق قویتر و جامعتر حرکت کنند.
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: نکتهای که وجود دارد این است که حتی اگر دولت بایدن به این مقصود هم نرسد، حداقل تا قبل از اکتبر ۲۰۲۵ ایالات متحده آمریکا و ایران تلاش خواهند کرد تا جایی که ممکن است این توافق را که هدف آن مدیریت تنش بر پایه بازدارندگی است، انجام دهند. زیرا آمریکاییها و ایران خط قرمزی مشخص کردند. پشتوانه خط قرمز ایران برنامه هستهای و پشتوانه خط قرمز ایالات متحده آمریکا فعال کردن اسنپ بک و ابزارهای دیگر است به همین دلیل روی رسیدن به یک توافق کمتر در برابر کمتر تلاش میکنند.