مرور سخنرانیهای ولادیمیر پوتین در مجمع بینالمللی اقتصادی سنپترزبورگ (SPIEF) در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، نکات قابل استفادهای دارد. آمارهایی که پوتین در نشست اخیر درباره نرخ تورم ۲.۹ درصدی و نرخ بیکاری ۳.۳ درصدی برای روسیه اعلام کرد، معنا دارد. معنایش این است که آمریکا بد بازی کرده و بهسودای کیشومات روسیه، رو سیَه کرده و رخ از دست داده است. همین است که رئیسجمهور روسیه بر اتمام جهان تکقطبی تأکید میکند و از موضع فاتحان، سخن میگوید. اما این آمار و توفیق، آنهم در میانه جنگ و تحریم حداکثری چطور میسر شده است و آیا ایران اسلامی در نظم جدید و حدود و ثغور آن نقشآفرینی داشته یا خیر؟ در اینباره گفتنیهایی هست:
۱.اگر قرابتهای ایدئولوژیک و عمیق مثل آنچه در محور مقاومت است را کنار بگذاریم، مابقی ارتباطات و روابط بینالملل یک جنگ تمامعیار است؛ میخواهد با لبخند باشد یا خنجر؛ میخواهد پنجه چدنی، آشکار باشد یا زیر دستکش مخملی نهفته باشد. هر کشوری برای منافع حداکثری خود می جنگد و هربار حربهای رو میکند برای بهرهمندی بیشتر از ربح این حربها. البته این فقط در سیاست امروز جاری و ساری نیست بلکه در اقتصاد هم تاحدی همین روال حاکم است؛ دوست ندارند ارزش عوضین در معامله، تعادل و تناسبی داشته باشد و خواهان برد یکطرفه در معاملاتاند. اما اینها یعنی با همه دشمنی کنیم یا رابطهمان را قطع کنیم؟ پاسخش واضح است؛ در دنیای چندقطبی امروز که روزبهروز این نظم جدید، بیشتر سروشکل خود را پیدا میکند باید یکی از قطب های اثرگذار شد وگرنه بازی همان است که بود و تنها صحنه، آرایش جدیدی به خود گرفته است. برای نیل به این مقصود، راهی جز تنشزدایی و کمکردن دشمنان و همافزایی و افزودن به دوستان نیست؛ اما با این تبصره که فراموش نکنیم تنها معتمَد، خداست؛ با همسایه و همپیمان، حسن هم جواری و همکاری داریم ولی اعتماد غیرضروری نداریم. از طرفی برای محور شدن و یارگیری باید قوی بود و قویتر شد وگرنه جذب یکی از قطبهای جدید میشویم.
۲.ایران در شکلگیری این نظم نوین شاید هنوز کاملا جای شایسته خود را پیدا نکرده باشد اما قطعا یکی از طراحان و افراد مؤثر در پشتصحنه ماجراست. ایدهای که شاید از بس دور مینمود، به ذهن کسی خطور نمیکرد اما نور انقلاب اسلامی، ظلمتکده آمریکا را عیان کرد و هیمنهاش را فروریخت. کافی است برای نمونه، لحن و رفتار کشورهای آمریکای لاتین را در برابر ایالاتمتحده ببینیم. بی تردید کشوری که جرئت دشمنی آشکار با شیطان بزرگ را در دلها ایجاد کرد، جمهوری اسلامی است.
۳.تحریم با تجربیاتی که خصوصا ایران اسلامی به دنیا ارائه کرد، نسخهای شکستخورده، ناکارآمد و هزینهبر شده است. فلسفه تحریم، شکستن و خرد شدن مجموعه تحریمی است؛ حالا چنانچه باعث استقلال، تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف شود، ۱۸۰ درجه خلاف فلسفه و قصد، واقع شده است. تجربه روسیه هم این انگاره را تقویت کرد و کمکم این صدا از کشورهای کمتر توسعهیافته ولی مستقل و آزاده نیز رساتر شنیده میشود. درست است که کشور ما سالهای متمادی درگیر تحریم بوده و اجمالا کار را پیش برده است اما روسیه در تحریم اخیر نشان داد، در ایامی که ظاهرا با دنیا صلح و سازش داشت و مشغول جنگ سرد بود، فقط با مانور نظامی شاخ و شانه نمیکشید؛ تجربههای تحریمی را مطالعه و برای امروز خودش بومی و بهروز میکرد. از تهدید تحریم، فرصت ساخت و به تقویت تولید داخل، کاهش وابستگی به نفت و گاز، مهار تورم و کاهش بیکاری دست یافت. نکته جالبتوجه، سازگاری سریع روسیه با شرایط جدید تحریمی بود. تثبیت و حتی بهبود عدد و رقمهای تورم و بیکاری از یکسو و توجه به عدم انزوای روسیه در اقتصاد دنیا که مکرر در صحبت پوتین ذکر میشود حاکی از آسیبشناسی مناسب از زیست تحریمی است.