در این مطلب آمده است: «کارل پوپر» در کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» مینویسد: «در طبابت و سیاست هر کس وعده زیاد بدهد، شارلاتان است»... به تعبیر دیگر در سیاستی که هدف از آن صرفاً رسیدن به قدرت است، عجیب نیست که خیلی وعده میدهند ولی به آن وعدهها عمل نمیکنند؛ چون شارلاتانیسم یکی از آفتها و پدیدههای شوم حکمرانی مادی غربی است.
در دورهای یکی از مشکلات کشور این بود که بسیاری از امور و ابعاد حکمرانی مبتنی بر مدلهای غربی و جولان لیبرالیسم بود تا جایی که حتی اقتصاد کشور به گروگان گرفته شد و وعده دادند که تحریمها برداشته میشود چون زبان دنیا را بلدند! و باید با کدخدا بست! و رسانههای سمپات آنها از یکسو تیتر میزدند؛ «امضای کری تضمین است»، و از سوی دیگر؛ با این تیترها مانور میدادند: «تحریمها رفت»، «صبح بدون تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «سلام بر ایران بدون تحریم» و...
مردم با مدلی از حکمرانی مواجه بودند که بیشتر رادیکالیسم در عرصه سیاسی را دنبال میکرد و ابایی هم نداشت که امور فرعی و حاشیهای بر مسائل اصلی کشور غلبه کند.
مردم از مدیریت خسته و نشسته که با یک نگاه تکبعدی، حکمرانی میکرد به ستوه آمده بودند و مشکل سالهای پایانی دهه 90، نه تنها شاخصهای افولکرده اقتصاد بود بلکه مشکل اصلی این بود که گویا با پدیده بیدولتی مواجه هستند و دولت مدعی اعتدال حتی مسئولیت خیلی از کارهای خسارتبارش را هم گردن نمیگرفت.
اینجا بود که در بزنگاه انتخابات 28 خرداد 1400، مردم هم محکم به صحنه آمدند و هم کسی را برگزیدند که در مناظرهها بیاخلاقی نکرد، منتقدان را به باد ناسزا نگرفت و اقتصاد را به مذاکره گره نزد تا مدافع منافع ملی به معنای حقیقی کلمه باشد.
امروز دو سال از آن انتخاب معنادار میگذرد و دولت سیزدهم با آواربرداری از مشکلات و چالشهایی که به ارث برده بود، کوشیده تا در داخل، پای کرامت مردم و عدالت در حکمرانی بایستد و با احیای سیاست همسایگی، نظم نوینی در منطقه ایجاد کند و در سطح جهانی هم با ائتلاف با قدرتهای نوظهور و حرکت در مسیر دلارزدایی، منافع ملی را سر دست بگیرد