توضیح محسن هاشمی درباره گول خوردنش برای کاندیداتوری در 1400 / کسی نباید «من، من» کند

خبرآنلاین شنبه 25 بهمن 1399 - 13:58
ایلنا نوشت: رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی گفت: اینکه گفته شود کابینه روحانی همان کابینه مرحوم هاشمی است و اگر در سال ۹۲ ایشان تایید و پیروز می‌شد هم نتیجه، شرایط امروز بود، نظر درست و دقیقی نیست.
توضیح محسن هاشمی درباره گول خوردنش برای کاندیداتوری در 1400 / کسی نباید «من، من» کند

محسن هاشمی رفسنجانی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و رئیس شورای شهر تهران در دوره پنجم گفت‌وگوی تفصیلی داشته که اهم سخنان وی را می‌خوانید؛

*{درباره ویژگی برجسته مرحوم هاشمی رفسنجانی} آیت الله هاشمی رفسنجانی، ویژگی های برجسته و متعددی داشتند، فقیه، مفسر قرآن، مبارز، حقوقدان و قانونگذار، فرمانده جنگ، مدیر اجرا و سازندگی، حکمرانی مصلحت گرا و یک انقلابی اما شاید ویژگی که از همه خصوصیت های دیگر برجسته تر باشد و به نوعی در شکل شخصیت منحصر بفرد ایشان تاثیرگذاری بیشتری را داشته است، عقلانیت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود، ایشان به  نوعی عقلانیت عملگرایانه و واقعگرایانه اعتقاد داشت که تقریبا همه حوزه های فعالیت ایشان از فعالیتهای حوزوی تا مبارزاتی و سیاسی را تحت تاثیر قرار می داد و حتی روابط خانوادگی و زندگی شخصی ایشان هم تحت همین نگاه عقلانی تنظیم شده بود، بنابراین نظرات فقهی ایشان تابع عقلانیت و واقعگرایی است، مواضع سیاسی ایشان از همین زاویه است.

*{درباره واکنش مرحوم هاشمی به مشکلات کنونی کشور}ایشان اعتقاد داشت که عقلانیت، میانه روی، واقع‌گرایی و عملگرایی که همگی ابعاد مختلف یک مفهوم هستند، در هرشرایطی جواب می دهد و در شرایط امروز که ما با بحران‌های همزاد مواجه هستیم قطعا نیاز بیشتری به عقلانیت داریم، نگاه منطقی و عقلانی به مسایل پیچیده باعث می شود که آن‌ها را بتوانیم به اجزا مختلف وخرده مسایل تجزیه کنیم و برای هر مساله جزیی راه حل مناسب خود را پیدا کنیم، برعکس نگاه احساسی که در بحران‌ها موجب واکنش‌های هیجانی می شود و بجای حل یک مساله، چند مساله جدید را بوجود می آورد که رفع کردن این مشکلات سخت تر از مساله اولیه است، اگر ما نگاه عقلایی به وضعیت امروز جامعه داشته باشیم می بینیم که با سه دسته مشکل مواجه هستیم، دسته اول مشکلات کلی جهان است که ارتباط چندانی با عملکرد ما ندارد ولی ما را درگیر خود ساخته است، مسایلی مانند کرونا، کاهش قیمت نفت و...دسته دوم مشکلات داخلی هستند، مشکلاتی نظیر کاهش اعتماد عمومی، انسداد سیاسی، ضعف در کارامدی، اختلافات وعدم انسجام بین دستگاهها، موازی کار، افزایش فساد وکاهش شفافیت و رقابت پذیری در بورکراسی، حاشیه نشینی و مشکلاتی از این دست که ریشه آن در عملکرد نامناسب ماست و ارتباط چندانی به بیگانگان ندارد. دسته سوم مشکلات، منشا خارجی دارند، مانند تحریمهای یکجانبه یا حمایت از تروریست ها و گروه های تجزیه طلب، تبلیغات گسترده علیه نظام توسط رسانه های بیگانه و مشکلاتی از این دست.

*{نظر محسن هاشمی درباره این گزاره که «کابینه روحانی همان کابینه هاشمی است»} نمی توان با قطعیت این ادعا را تایید کرد، آیت الله هاشمی رفسنجانی از تعدادی از اعضای هیات دولت فعلی آقای روحانی شناخت زیادی نداشت و به تعدادی نیز بیش از وضعیت امروز آنها در دولت اختیار وحمایت می داد، بطور نمونه شاید در این هشت سال از ظرفیت اجرایی دکترجهانگیری برای هماهنگ کردن دستگاه‌های اجرایی در دولت استفاده کامل نشده است، اما مهمتر از اشخاص، هارمونی و انسجام وفضای کلی در دولت است که به نظرم در این بخش مشکل داریم، مقداری مدیران ما دچار کم انگیزگی و عدم جسارت وریسک پذیری شده اند و بخوبی با یکدیگر تعامل ندارند که بخشی  از آن ناشی از مشکلات فرادولتی است، در دوره دوم دولت سازندگی هم بعضا شرایطی شبیه امروز چه از نظر کاهش درامد نفتی و چه از نظر فشار روی دولت بوجود آمد که ایشان شخصا مسئولیت اقتصاد را به عهده گرفتند و تا روز آخر دولت، مدیران با تمام وجود پایکار بودند و با شرایط مناسب اقتصادی دولت را به آقای خاتمی تحویل دادند.

*نباید از ظرفیت دیپلماسی و حل مشکلات تحریم بخصوص در دوران پساترامپ غافل شد. به‌منظور جلوگیری از ایجاد جبهه «ایران‌هراسی» در جهان اسلام و «اسلام‌هراسی»، «تنش‌زدایی» باید در دستور سیاست خارجی قرار گیرد.

*مشکل آقای روحانی بیشتر در ایجاد انسجام و هماهنگی درون دولت است. آیت الله هاشمی رفسنجانی در دوره دوم خود یک استثنا بود و ایشان تصمیم گرفت محبوبیت وحاشیه امنیت خود را فدای به نتیجه رساندن برنامه اقتصادی دولت و حل مشکل معیشتی جامعه کند و تقریبا از سوی هردوگروه افراطی چپ وراست پس از ریاست جمهوری بشدت تخریب شد و هزینه سنگینی پرداخت کرد، مشکل فعلی آقای روحانی بیشتر در ایجاد انسجام و هماهنگی درون دولت است نه مسایل حاکمیتی، به نظرم ایشان در حوزه دیپلماسی و سیاست وامنیت تخصص خوبی دارد و می تواند مسایل را تا حد امکان مدیریت کند، اما در حوزه اقتصاد ومسایل اجرایی سابقه و علاقه کمتری دارد وشاید حوصله ورود به کلاف سردرگم اختلافات بین دستگاهی ومشکلات اجرایی را نداشته باشد واین موضوع به پاشنه آشیل دولت تبدیل شده است.

*ریاست من  در شورای مرکزی کارگزاران، به نوعی تکلیفی بود، کناره گیری دکتر جهانگیری از حزب موجب شد تا دوستان مرا در این موقعیت قرار دهند.

*عدم «واقع‌گرایی» و «عملگرایی» از جمله عوامل ناکامی اصلاح‌طلبان است. باید بدانیم که قبل از پیروزی زمان شعار و وعده و گفتگو است اما پس از پیروزی جامعه و هوادارنمان از ما توقع عمل وحل مشکل دارند نه فرافکنی وادامه شعار دادن و فضای انتخاباتی.

*شورای [عالی] سیاستگذاری اصلاح طلبان عمدتا به بستن بخشی از لیست نامزدهای انتخاباتی محدود بود و پس از ارائه لیست کنش موثری نداشت و شاید یکی از علل عدم کارامدی و عملگرایی اصلاح طلبان در مدیریت شهری، همین فقدان انتظار ومطالبه گری و ارائه برنامه بود.

*{درباره راهبرد نجات بخش اصلاح‌طلبان} راهبرد ویژه آیت الله هاشمی رفسنجانی، تامین رفاه برای امروز مردم و توسعه برای فردای ایران بود، ایشان معتقد بود برای تحقق اهداف و آرمانهای خود باید مسیری را انتخاب کنیم که کمترین فشار به مردم وارد شود و توسعه ایران، دچار وقفه یا عقبگرد نشود، در این صورت است که می توانیم به آرمانها واهداف ارزشی خود برسیم، مشارکت داخلی و تعامل جهانی، مطمئن ترین مسیر برای حفظ انقلاب وتامین آینده ایران اسلامی است.

*{درباره  شرایط حضور در انتخابات} شرکت در انتخابات به‌ویژه انتخابات ریاست جمهوری، عرصه‌ای نیست که خود شخص معتقد شود که مثلا می‌تواند این کار را انجام دهد یا محبوبیت او آن اندازه است که مردم به او اعتماد کنند. به این دلیل که یک انتخابات سراسری است و مردم باید فقط یک نفر را انتخاب کنند.به همین دلیل در انتخابات ریاست جمهوری اصولا باید درخواست برای حضور از سوی اقشار مختلف مردم به نامزد مربوطه برسد یا احزاب و سیاستمدارانی که در کشور فعال هستند، این احساس و نظر را داشته باشند که مثلا یک فردی می‌تواند برای مدیریت کشور به مدت چهارسال مفید باشد و همچنین مورد استقبال مردم قرار گیرد. در نتیجه با توجه به این عوامل این فضایی نیست که خود فرد بتواند به‌تنهایی از هم‌اکنون بگوید که من در انتخابات شرکت می‌کنم و توانایی دارم؛ درواقع کسی نباید «من، من» کند.

*{ نظرمحسن هاشمی درباره این گفته‌اش«امیدوارم که بنده گول نخورم و نیایم»} منظور از گول همین مباحثی است که وجود دارد و باعث می‌شود که فردی تصمیم به حضور در انتخابات بگیرد و آن اینکه افرای به سراغ او بیایند و او را مجاب کنند، به او بگویند که اولاً تو توانایی داری، قدرت مدیریت و قدرت هماهنگی داری(می‌خندد) خلاصه انقدر هندوانه زیر بغل او بگذارند که او مجاب شود که بیاید و این خودش یک نوع گول خوردن است. من اینگونه می‌گویم اگر خدای نکرده یک همچین فضایی برای من ایجاد شد که یک عده‌ای از احزاب یا گروه‌ها چه اصلاح‌طلب، چه میانه‌رو و یا اصولگرایان آمدند و بعد در صحبت‌ها چنین گفتند و دعوت به حضور کردند، چنین فضایی فراهم می‌شود. یک نکته دیگر هم نظرسنجی‌ها هستند اصولا یکی از روش‌های گول زدن نظرسنجی است، در کشورها نظرسنجی‌ها تعداد کمی دارند از یکسو آنچنان که لازم است علمی نیستند و از سوی دیگر مقداری هم مردم سانسور ذهنی دارند و حرف خود را کامل و شفاف مطرح نمی‌کنند. اما در همین نظرسنجی‌ها فضای جامعه چندان انتخاباتی نیست، مثلا در اکثر نظرسنجی‌ها ۵۰ الی ۶۰ درصد عدم شرکت یا عدم تصمیم‌گیری وجود دارد خب این اندازه «عدم شرکت» باعث می‌شود که افراد در انتخابات وارد نشوند. به نظر من یکی از پارامترهایی که می‌تواند کاندیدا را گول بزند و زمینه‌ساز حضور او شود، این است که فضای خیلی جدی انتخاباتی شکل بگیرد که رقابت در این فضا معنی و مفهوم بسیار بالایی پیدا کند و آن نامزد بتواند خودش را عرضه کند و در رقابت با دیگران قرار دهد اما اگر فضا سرد باشد باعث می‌شود که فرد وارد انتخابات نشود.

*{در مورد راهکارهای ایجاد شور و نشاط انتخاباتی و انگیزه برای حضور در میان مردم}باید اجازه بدهند گفتمان‌های مختلف از میان آن‌هایی که علاقمند به جمهوری اسلامی هستند، به‌دنبال براندازی نبوده بلکه خواستار اصلاح، کمک به مردم و حل مشکل مردم هستند به‌ویژه احزاب و گروه‌های سیاسی بتوانند نامزدهای خود را معرفی کنند و مورد تایید واقع شود. وقتی چنین فضایی در حاکمیت شکل گیرد و با پارامترهای غیرواقعی افراد ردصلاحیت نشوند باعث می‌شود که انگیزه برای شرکت در انتخابات درمیان مردم افزایش پیدا کند.

*پیشنهاد خود من این است «تک‌دوره‌ای شدن دولت‌ها» می‌تواند راهکاری برای کاهش مشکلات در دوره دوم باشد.پیشنهاد خود من این است، ما برای اینکه دچار این مشکل نشویم که دولت‌ها برای رای‌آوری دست به اقدامات ظاهری و کوتاه مدت نزنند، در قانون طول دوره را از نظر زمانی مثلا از ۴ سال به ۶ یا ۷ سال افزایش دهیم اما در مقابل دولت‌ها یک دوره‌ای شوند و دیگر لازم نباشد که دو بار در انتخابات شرکت کنند. چراکه وقتی لازم باشد دور دوم هم رای بگیرند در دوره اول درکنار عملکرد مثبت و خوب، دست به اقداماتی خواهند زد که شاید مفید نباشد اما به دلیل نیاز به رای آن‌ها را انجام می‌دهند.

27219

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.