عباس سلیمی نمین تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به وضعیت امروز منافقین و حمله پلیس آلبانی به پادگان اشرف ۳، گفت: این موضوع را از دو منظر میتوان بررسی کرد؛ اول، پایان پروژه غرب در قالب اقدامات حاد علیه ایران و ورود مجدد آنها به مرحله گفتگو. دوم، از این منظر که غرب در ارتباط با نیروهای تجزیه طلب و ضدایرانی در خارج از کشور نوعی فریب کاری را دنبال کرد که میخواهد آن را در این پروژه جبران کند.
وی با بیان اینکه فریبکاری آنها این بود که در ظاهر اعلام کردند منافقین در ائتلاف علیه ایران حضور ندارند اما در پشت صحنه، آنها نیروی اصلی بودند، اظهار کرد: وقتی بنا بود حرکتی آشوبگرانه علیه نظام جمهوری اسلامی در خیابانهای تهران به راه بیفتد و همچنین ترور و برخی عملیاتهای نظامی صورت بگیرد، منافقین در پشت صحنه نقش عنصر اصلی را ایفا کردند اما روی صحنه نشانی از آنها نبود، برای مثال در راهپیماییهایی که در اروپا برگزار شد پرچمی از آنها حاضر نبود و شعاری به نفع آنها داده نمیشد.
سلیمی نمین یادآور شد: اما به مرور مشخص شد کسانی که پشت صحنه اصل ماجرا را مدیریت میکردند، منافقین بودند. وقتی این مسئله مشخص شد، بسیاری از متحدان غربی از جمله سلطنتطلبان که متحدان سنتی وابسته به غرب هستند، به شدت نسبت به حامیان خود دچار تردید شدند. گروههای زیاد دیگری نیز حس کردند که فریب غرب را خوردهاند و گرچه گمان میکردند منافقین حضوری ندارند اما تکیه اصلی آمریکا و اروپا بر این گروه بود.
تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: بعد از شکست غرب در پروژه این فریبکاری، حالا آمریکاییها تلاش میکنند به نوعی آن بیاعتمادی را جبران کنند و طوری نشان دهند که منافقین را تروریست میدانند؛ درحالیکه رفتوآمدهای غرب با این گروه بعد از آن بود که مجاهدین خلق در لیست گروههای تروریستی قرار گرفته بود. با این وجود، غرب این گروه را از این لیست خارج کرد و ارتباطات وسیعی را با آنان برقرار ساخت.
سلیمی نمین عنوان کرد: ایراناینترنشنال، مراسم مجاهدین خلق را به صورت مستقیم و کامل پخش میکرد. یعنی چنین سرمایه گذاری برای این گروه صورت گرفته بود؛ اما وقتی منافقین نتوانستند در میدان کارهای تخریب انجام دهند و از ایجاد درگیریهای اثرگذار در جامعه بازماندند، طبیعی بود که این پروژه به آخر خط برسد. در پی این عدم موفقیت غرب حالا اعلام میکند که ما از اول این گروه را تروریست میدانستیم.
تحلیلگر مسائل سیاسی اظهار کرد: در دوران این حمایتها، دست منافقین خیلی باز شد، صهیونیستها و اروپاییها امکانات بسیاری در اختیار آنها گذاشتند. پس از شکست این پروژه، قرار داشتن این امکانات در دست یک گروه تروریستی برای خود اروپا یک ناامنی رقم میزند. قطعاً گروه مزدوری با تفکرات آنها، وقتی بالاترین امکانات و تجهیزات را در اختیار داشته باشد اگر دیگری به او مراجعه کند و پول بیشتری به آنها بپردازد، طبیعتاً پروژه آنها را پی میبرد و برای آنها کار میکند. این شرایط برای آلبانی و سایر کشورهای اروپایی خطرآفرین خواهد بود.
وی تاکید کرد: یکی از دلایلی که آلبانی امروز موضع تندی میگیرد، این است که منافقین از تجهیزات الکترونیکی خود برای جمعآوری اطلاعات استفاده کرده است. مجاهدین خلق، به عنوان گروهی مزدور حتی دست به جمعآوری اطلاعات از کشور میزبان خود زد و این اقدام باعث نگرانی آلبانیها شد. فارغ از این، در دست داشتن تجهیزاتی همچون پهپاد تبعات بیشتری از سوی این گروه میتواند داشته باشد.
سلیمی نمین گفت: حالا بعد از پایان این پروژه و ورود اروپا به فاز جدیدی علیه این گروه، باید تجهیزات منافقین از آنها گرفته میشد. این ماجرایی بود که در زمان صدام نیز اتفاق افتاد. غرب برای آن که ایران را شکست دهد، تجهیزات فوق پیشرفتهای به رژیم بعث دادند؛ اما وقتی جنگ تمام شد، بودن این تجهیزات در عراق به یک تهدید تبدیل شد چراکه صدام را در مسیر سرکشی قرار میداد. کما اینکه همین اتفاق افتاد و به کویت حمله کرد.
تحلیلگر مسائل سیاسی عنوان کرد: غرب و کشورهایی که روزی از صدام حمایت میکردند و ابزار رشد او را فراهم میکردند، وقتی لازم شد تجهیزات او را سلب کنند، تصمیم گرفتند او را مهار کنند و تسهیلاتی که داده بودند را باز پس بگیرند. همین قاعده در ارتباط با منافقین نیز برقرار است و صدق میکند. باید دقت کنیم که غرب و اروپا در ارتباط با منافقین هم به پایان خط نرسیده است، در واقع غرب امروز تغییر جهت داده است و امروز منافقین باید بار دیگر به حالت اول خود بازگردند. یعنی بدون تمام تجهیزات فوقپیشرفتهای که این مدت در اختیار داشتند، کار کنند.
سلیمی نمین با تاکید بر اینکه غرب اگر نیاز داشته باشد و اگر بار دیگر سناریوی برخورد سخت را در دستورکار خود قرار دهد مجدداً به همکاری با این گروهها برمیگردد، بیان کرد: این تغییر جهتها در گذشته نیز وجود داشته است. زمانی مجاهدین خلق در لیست گروههای تروریستی بود و حتی فرانسه اقدام به دستگیری و اخراج آنها کرد؛ اما وقتی تصمیم گرفتند برخورد سخت با ایران را پیش ببرند، همین گروه را از لیست تروریستی خارج کردند و از آنها استفاده کردند.
تحلیلگر مسائل سیاسی عنوان کرد: غرب یک نگاه ابزاری به گروههای اپوزیسیون ایران دارد و متناسب با منافع خود از آنان استفاده میکند. این تصور غلطی است که فکر کنیم آمریکا از روی اصول و به علت اقدامات تروریستی با این گروه برخورد میکند. اینطور نیست. صرفاً فاز آمریکا بار دیگر تغییر کرده و میخواهد وارد مذاکره با ایران شود.
وی افزود: نباید فراموش کنیم که غرب در زمان حمایت از مجاهدین خلق، تمام اصول دیپلماسی را زیر پا گذاشت و همه امکانات خود را در اختیار آنها قرار داد؛ چراکه فکر میکرد با این هجمه علیه ایران کار این نظام را تمام خواهند کرد اما این اتفاق نیفتاد و غرب ناچار شد مشی خود را تغییر دهد. بنابراین بار دیگر مجاهدین خلق را به حالت قبلی به عنوان یک گروه تروریستی برمیگرداند و از تجهیزات آنها میکاهد تا آنها را کنترل کند.
سلیمی نمین اظهار کرد: منافقین، برای غرب هم قابل اعتماد نیست. فردی که علیه میهن خود عمل کند و به مردم خود خیانت کند برای هیچکس قابل اعتماد نیست، حتی برای کسانی که از او سرویس و خدمات دریافت میکنند. البته در این شرایط مهار شده نیز، صهیونیستها ارتباط خود را با آنان حفظ میکنند. رژیم صهیونیستی به هیچ وجه منافقین را رها نخواهند کرد؛ چراکه بسیاری از پروژههای ترور و خرابکارانه خود را تا کنون از طریق منافقین پیش بردهاند.
تحلیلگر مسائل سیاسی بیان کرد: غربیها مدتی اظهار میکنند که منافقین را قبول نداریم و آنها را حمایت نمیکنیم اما قطعاً صهیونیستها روند خود را ادامه خواهند داد تا اگر روز دیگری به آنها نیاز داشته باشند به آنها رجوع کنند.
وی اظهار کرد: آنچه برای منافقین اتفاق افتاد برای همه کسانی که به غرب و آمریکا اعتماد و اتکا دارند، میتواند درس عبرت خوبی باشد. کشورها، گروهها و افراد در پی این ماجرا باید متوجه شوند که تعریف غرب از هرچیزی در هر زمانی متناسب با منافع خودش است.
سلیمی نمین تصریح کرد: وقتی غرب با صدام بالاترین ارتباط را داشت او را قهرمان ملی معرفی کرد؛ اما وقتی با صدام درگیر شدند او را تهدیدی برای بشریت اعلام کردند. بنابراین تعاریف آنها بر اساس منافع شأن شکل میگیرد و اصول، جایی در نظام معنایی آنها ندارد. بنابراین این موضوع میتواند تجربهای برای همگان باشد که بدانند غرب نه بر مبنای اصول بلکه بر اساس منفعتهای نامطبوع خود عمل میکند و هرآنچه مطابق با منافعش باشد را رسالت مینهد و حمایت میکند و هرآنچه بر سر راهش باشد را ضایع میکند و کنار میاندازد.
تحلیلگر مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: این ماجرا درس عبرتی بود که همه تا بدانند ملتی که شانی برای خود قائل است، نمیتواند با طناب غرب به ته چاه برود چراکه آنها به هیچ وجه قابل اطمینان نیستند و هر زمان به گونه متفاوتی عمل میکنند. این در حالی است که جمهوری اسلامی در زمان قدرت و ضعف، تحت شدیدترین تحریمها بر ارزشهای خود پایبند است. این تفاوت محرز در دولتها و حاکمیتها میتواند درس بزرگی باشد.