به گزارش ایسنا، روزنامه عبری زبان یدیعوت آحارونوت در گزارشی درباره وضعیت کرانه باختری پس از افول تشکیلات خودگردان فلسطین نوشت، تنش کنونی در مناطق (کرانه باختری اشغالی) در اراضی اشغالی بازتاب گستردهای داشت و با این وجود بررسی این موضوع از یک زاویه محدود و اساسا از منظر امنیتی در حال انجام است و این مساله بر تهدیدهای نوظهور (همانند بمبهای دستساز و آزمایشهای راکتی در شمال کرانه باختری) و بر شیوههای اقدام اسرائیل و به طبع بر پاسخ "قاطع" و در راس آن فراخوان برای حملات در نقاط مختلف از جمله "دیوار دفاعی ۲" متمرکز است.
در بحث و بررسیهای اسرائیل کمتر به چالشهای راهبردی پشت تهدیدهای فعلی پرداخته میشود و در راس این چالشها، ضعف تشکیلات خودگردان و افزایش قدرت حماس قرار داشته و حماس با یک قوای راهبردی سازمان یافته در حال فعالیت و بررسی این نکته است که چگونه و چه زمانی کنترل خود بر "مناطق" (کرانه باختری اشغالی) را تثبیت کند. ضعف تشکیلات خودگردان میتواند خلأ اقتداری را ایجاد کرده و اسرائیل را در برابر دو انتخاب "بد" قرار دهد، یکی حاکمیت حماس و دیگری برعهده گرفتن مسؤولیت ۲.۸۵ میلیون فلسطینی در کرانه باختری. بیتوجهی اسرائیلیها به مساله فلسطین و به رسمیت نشناختن آن ناشی از تمرکز همزمان آنها بر بحران داخلی، عادت به تنش دائم و فرار بیشتر مسؤولان سیاسی از پرداختن به این موضوع است که البته نیاز به اظهارات شفاف دارد. زمانی که تهدیدهای امنیتی مطرح میشوند، بیشتر گفتوگوها بر راهحلهای نظامی استوار است و زمانی که آرامش برقرار میشود، گفتوگوها به صلح اقتصادی و تاکتیکی برای پاسخ نظامی میرسد.
رژیم صهیونیستی انتخاب کرد که بحثی درباره چگونگی آینده روابط آن و فلسطینیها انجام نشود و به جای آن تصمیم به انتظاری بدون برنامهریزی و ابتکارعمل گرفت. در این میان با توجه به توسعه شهرکسازیها در کرانه باختری و نیز گسترش تخریب زیرساختها و نهادهای قضایی و اداری میان دو منطقه، شرایط در حال تغییر است. تمامی اینها در حالی اتفاق میافتد که این موضوع بررسی نمیشود که اسرائیل به کجا میخواهد برسد، حفظ شرایط موجود به عنوان سناریویی که فرصتهای آن با وجود تشکیلات خودگردان روبهکاهش است، حفظ گزینه جدایی (که آن هم رو به زوال است) و یا گزینه دولت یکپارچه، ایدهای که به نظر میرسد حتی بدون خواست یا آگاهی اکثریت مردم میتواند به واقعیت بپیوندد و چه بسا ترجیح بخشهایی از دولت باشد که وجود ملت فلسطین را انکار میکنند.
تنش در شمال السامره (واقع در شمال کرانه باختری اشغالی) باید مردم را به گفتوگویی روشنکننده درباره آینده سوق دهد و این نیاز تنها به دلیل تشدید "حملاتی" نیست که نگرانیهایی را در خصوص تکرار انتفاضه دوم ایجاد کرده بلکه به دلیل نشانههای جدیدی از افزایش برخوردهای خشونتآمیز میان شهرکنشینها و فلسطینیها است و اگر یک دولت واحد تشکیل نشود، به یک روتین روزانه تبدیل خواهد شد.
سه ماه دیگر سیامین سالگرد امضای توافقنامه اسلو فراخواهد رسید که در این مسیر تنش ایجاد کرده و به یک واقعیت پیچیده و پرتنس تبدیل شد، این چه برای رهبران و چه برای مردم فرصت خوبی است تا یک تمرین خیالی جمعی موجه را درباره آیندهای که به جنجال قضایی و یا مساله هستهای ایران ارتباطی ندارد، انجام دهند. شرایط آتی اسرائیل و فلسطین بدون تشکیلات خودگردان و یا زمانی که تشکیلات برقرار باشد؛ اما به وظیفه خود عمل نکند، چگونه خواهد بود؟ زندگی بدون فاصله فیزیکی میان دو گروه ساکن که با یکدیگر خصومت داشته و هریک رویاها، اهداف و روایتهای متضاد دارند، چگونه خواهد بود؟ و در غیر این صورت جایگزین آن چیست؟ این گفتوگوی ماهیتی باید بر این اساس باشد که زمان اندک است و باید به این نکته توجه داشت که تصمیم برای عدم تصمیمگیری است، همانگونه که ایگال آلون، سیاستمدار فقید اسرائیلی درباره سیاست اسرائیل در مورد مساله فلسطین از سال ۱۹۶۷ گفت که اسرائیل ادامه نمییابد و در بهترین حالت با یک بحران و چه بسا یک فاجعه داخلی به پایان خواهد رسید.
انتهای پیام