هیرمندی ادامه داد: برای کشور ۸۵میلیونی، آن هم در دنیای امروز، این تیراژ کتاب کم است و مشخص است گویا وظایف دیگری در وزارت ارشاد انجام میشود. در همین مدت کوتاه دو کتاب از من سانسور شده است؛ همزمان دو کتاب از دیوید کالی به اداره کتاب فرستادیم که به یکی مجوز دادند و دیگری را با عنوان «بابای دلخواه» بهصورت کامل رد کردند. کتاب دیگرم را هم به انتشارات دیگری سپردهام که گفتهاند از این کتاب هم چهار صفحه را کنار بگذارید؛ کنار گذاشتن چهار صفحه از کتاب کودک یعنی چه؟
این مترجم با بیان اینکه گاه نهادهایی که مسوول کتاب نیستند، در کار کتاب دخالت میکنند، درباره جمع شدن کتابش از نمایشگاه گفت: عرضه کتاب، ترویج کتاب است و کتابی که مجوز میگیرد، ترویج میشود اما میگویند نباید ترویج شود. او با طرح این پرسش که با وجود این شرایط چه کنیم، گفت: پدر و مادرها و مروجان بهتر از من مترجم و نویسنده میدانند چه کنند و بهتر از من بلدند زمانی که تمامی درها بسته شده، چه اقدامی انجام دهند؛ گروهی در خیابان مینشینند و کتاب میخوانند، فردی در کتابفروشی کتاب میخواند و اگر منِ نوعی هم امکان و حال داشته باشم در شبکههای اجتماعی لایو (نشست برخط) میگذارم و کتاب معرفی میکنم. اگر صفحه من را ببینید معرفی کتابهای دیگران است، بیمزدومنت و حقگزاری من به آنهاست که کتابها را ترویج کنیم.
برای کسانی که به کودک و ترویج کتاب علاقه دارند، فضای مجازی مکان مناسبی است. اخیرا متوجه شدم، چند کتاب من را به هتلی در یزد بردهاند و ما بهجای کتابخانههای عمومی و بهجای دانشگاهها و مدارس باید در هتل کتاب بخوانیم. آیا چیز بدی است؟ نه، خیلی هم اتفاق خوبی است. اگر در جاهایی که رفتوآمد است بتوان کتاب خواند، اتفاق خوبی است. اگر در ایام تابستان کودک به استخر میرود و در گوشهای کتابخانه باشد و دو صفحه کتاب هم بخواند، خوب است. رضی هیرمندی یادآور میشود: اگر امکانها را ببندیم و یکسویه بچهها را کتابخوان بکنیم، به بچهها ظلم کردهایم و در آینده کتابخوان نمیشوند.
آدمهای بزرگسال بسیاری را دیدهایم که بعد از بازنشستگی میخواهند کتاب بخوانند اما میبینند کشش ندارند، مانند من که در سن بزرگسالی رانندگی یاد گرفتم و فقط برای ضروریات سوار ماشین میشوم، وگرنه ماشینسواری برای من لطفی ندارد، خیلی دیر و بد یاد گرفتم، جریان رانندگی من مانند کتابخوانی بچههاست. اگر کتابخوانی بهصورت هدایتشده و تنگنظرانه باشد، همان بهتر که کتاب نخوانند؛ اما خوشبختانه مانند موسیقی کسانی که علاقهمند هستند راهش را پیدا میکنند.