به گزارش رکنا، محمد عطریانفر در خصوص روند فعلی احزاب اصلاح طلب اظهار کرد : واقعیتش این است که احزاب اصلاحطلب چندان فعالیتی ندارند، با توجه به شرایط عمومی کشور و رویکردی که نظام سیاسی در حق احزاب اصلاح طلب دارد متاسفانه، خیلی از این ها امیدی به یک نشاط سیاسی ندارند. از این جهت است که همگی در حال تعلیق هستند یا اکثریت قریب به اتفاق احزاب اصلاح طلب دچار یک نوع شرایط انتظار هستند که افق پیشرو را ببیند که در بحث انتخابات چه خواهد شد.
ببینید موضوع فعالیت احزاب در ایران از زوایای مختلف میتوان مورد بحث و گفتگو قرار بگیرد. از منظر ملی و نگاه کلی، اساسا احزاب سیاسی در ایران دچار یک رنجش تاریخی هستند به این معنا که تکلیف خودشان را با حزب و با نظام سیاسی روشن نمیبینند و این موضوع به این بازمیگردد که جابجایی قدرت و چرخش نخبگان در کشور ما و در مناصب سیاسی و اجرایی بر پایه یک رقابت حزبی نیست. احزاب در فرآیند سیاست ایران مشابه یک چرخشگاهها و گردابهایی هستند که در کنار جریان و مسیل اصلی قرار دارند. شما نگاه کنید یک مسیر پر جوشش و پر جوش و خروشی که یک رودخانهای دارد و در این حواشی خودش یک چرخابههایی وجود دارد که درجا میزنند و تحراکاتی هم دارند، یعضی اوقات هم در این مسیر میافتدند.
احزاب دست بر قضا میآید و در این فرآیند مشارکت میکنند یا بهرهاش را میبرند. این گرفتاری فقط مختص به اصلاح طلبها نیست، اصولگرایان هم همین مسائل را دارد.
معاون سیاسی سابق وزارت کشوردردولت ششم درباره قانون تناسبی شدن انتخابات گفت : در این قانون (تناسبی شدن انتخابات ) احزاب مسئولیت پذیر میشوند و این اتفاق خوبی است. امروز شما میدانید بر اساس قوانین موجود ۴ نفر دور هم جمع میشوند و میروند یک مجوز میگیرند. مگر میشود اینگونه حزب تشکیل داد؟ گرفتن مجوز مغازه سخت تر است از گرفتن مجوز حزب؛ مغازه نظام صنفی دارد، نظام منطقهای دارد، نظام فاصلهای دارد ولی در فضای کار سیاسی فضا متفاوت است. مگر میشود یک کشور ۷۰ حزب سیاسی داشته باشد؟ الان ما ۷۰ حزب سیاسی داریم. ۳۰-۴۰ تا این طرف و ۳۰-۴۰ تا آن طرف. مگر میشود؟ مگر نظریه اداره کشور بر چند پایه استوار است؟ الان در ادبیات قدرت در دنیای معاصر یکی دو نظریه قطعی است، یک نظریات سومی هم به عنوان نظریه مکمل حضور دارند. یکی بیشتر مبانیاش و وجه نگاه اجتماعیاش به سمت عدالت میرود؛ عدالت سیاسی، عدالت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و مایههای آزادیخواهی و یک طرف هم میرود به سمت نگاه از جنس آزادسازی همه عرصهها که تحت عنوان لیبرال شناخته میشود.
وی در بخشی دیگر درباره انتخابات گفت : داستان این است که در امر انتخابات ما یک ساختار اجرایی برای آن تدارک ببینیم و یک روحی بر آن حاکم کنیم. آنچه که دارد رخ میدهد چون جنبههای ساختاری زمانبر است و نیازمند اقدامات پیشینی است باید آنها اتفاق بیفتد ولی به موازات این داستان ما باید تلاش کنیم در همان عرصه فلسفی امر سیاست و امر انتخابات وزن مهم انصاف، وزن مهم بی طرفی، وزن مهم نگاه کردن به همه عرصهها نسبت به همه آدمها که این عناصری که در این صحنه رقابت ظاهر میشود، حرف درست و حرفهای بزنند را احیا کنیم که این در آن غالب برود و انشالله نتیجه مناسب بگیریم.
جریان اصلاحات چه گفتمانی را در انتخابات پیش رو میتواند داشته باشد که جامعه را دوباره متمایل کند که به سمت رای دادن بیایند. حتی خاصتا اینگونه بگویم نه صرفاً رای دادن، بیاید و دوباره بگوید به جریان کارگزاران، به جریان اصلاحات اعتماد میکنم و به یک طیف سیاسی را همچنان امیدوارم که بتوانند در کشور یک موضوعاتی را محقق کند. آن چیست؟ الان دارید به آن فکر میکنید؟ چه چیزی میتواند باشد؟ این طرف هم دارد این کار را میکند. به نظرتان اصلاحات میخواهد چه دست فرمانی داشته باشد که بتواند انتخابات پیشرو را تضمین کند که دوباره مردم بیایید و به دغدغههای شما و یک فرصت دیگری در اختیار شما قرار بدهند.
واقعیت این است که اعتماد و آبرو ذره ذره حاصل میشود ولی میتواند یکباره همه حیثیت و آبرو از بین برود. میبینید یک مصیبتی بر نظام سیاسی ایران وارد شده است، یک آسیبی که این آسیب تر و خشک را باهم سوزانده است و آن چیست؟ ما آمدیم یک نظریه گفتمان سیاسی اصولگرا را با این الگو که همه قدرتهای فعال نظام را همسو میکند و میکنیم، میتواند مشکلات کشور را حل کند، آمدیم یک مجلس یک دست با ریاست جمهوری با قوه قضاییه با نهادهای نظامی و تریبونهای ائمه جمعه سامان دادیم. تقریبا میتوانیم بگوییم که صدای مخالف و متفاوتی از درون شنیده نمیشود. یکپارچهسازی نیرومندی صورت گرفته است ولی بروندادش دردی از مردم دوا نکرده است و به همه شعارهایی که در فرایند انتخابات، آقایان دادند پاسخ داده نشده است به جد، به طوری که دست بر قضا یکی دو سه هفته پیش برادر محسن رضایی را در جای دیدیم. به من گفت که چرا صحبت نمیکنی و کمتر صحبت میکنی؟ گفتم بس است دیگر نوبت شماست. ما رفاقت قبل از انقلاب با هم داریم کار مشترک سیاسی نظامی داشته ایم. به ایشان گفتم آقا محسن خواهش میکنم دیگر صحبت نکن چون بیش از این حرف بزنی خراب میکنی. حالا بنده خدا که خیلی مدعی است ولی کاری نداریم. گفت شما خراب کردید و دادید دست ما و ما بهتر از این نمیتوانیم کاری بکنیم. اینها خیلی بد و خطرناک است.
سوال : شما برای اینکه ورود کنید به انتخابات دقیقا چه میخواهید بگویید؟
پاسخ : بعد این اتفاق که رخ داده است و مردم قدرت خریدشان، قدرت امید به آینده شان یک سوم شده است. ۲۰۰ درصد زندگی مردم سقوط کرده است، علیرغم همه این شعارهای بلندپروازانه و علیرغم یکپارچه سازی همه قوا که دیگر کسی زیر پای کسی را نمیکشد، بنا به ادبیات دوره آقای خاتمی هر ۹ روز یک بحران وجود ندارد، خروجی ما میشود این مردم؟ اساسا نسبت به همه نظریات سیاسی دچار بی اعتمادی شدند و آسیب این رویگردانی و عزیمت مردم فقط دامن اصولگراها را نگرفته است، اصلاح طلبان هم مورد تعرض قرار گرفتند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی افزود : ما دو سه تا پیام به دولت جناب آقای رئیسی دادیم. من شخصا با آقای رئیسی رفاقت قدیمی دارم. به صورت فردی آدم بسیار شریفی است ولی به لحاظ مدیریت کامل دچار یک نقطه بن بست شده است و ناتوان است. ما پیام دادیم و پیام این بود که این نظام سیاسی اجازه نداد که ما در لایه اول رقابت کنیم و در قدرت مشارکت کنیم، سختگیری بر کاندیداهای ریاست جمهوری کردند و ... . در لایه دوم و در مجلس هم اجازه ندادید. ما الان یک نفر نمایندهای که سخنگوی جریان اصلاح طلبی باشد که یک روزی ۷۰ درصد رای در کشور داشته است، نداریم. پیام دادیم که ما در لایه سوم حاضریم به شما کمک کنیم. بالاخره اگر میرسید به اینکه اداره فلان صنعت، اداره فلان مسئولیت آدمش را ندارید که بتواند خوب اداره کند، کمکتان میکنیم.قصد مان کمک است وراه حل بدهیم. ماموریت بدهید، اما اصلاً چنین پیامی دریافت نمیشود.
حالا به این نکته اشاره میکنید که مجلس دارد چنین کاری میکند این فقط یک طرف ماجراست که سرش از لحاف بیرون زده است وقتی شما این امکان را میخواهید فراهم کنید که هر کسی به استطاعت به میزان وزنی که دارد در مناسبت تصمیم ساز حضور داشته باشد همه جا هم باید اینگونه باشد، فقط این گونه نیست که کار را انجام بدهی و ولش کنی. یک مجموعه هم بسته باید این هویت را بروز بدهد و عرضه کند. حالا من عرضم این است که اگر ما بخواهیم از موضع یک حرکت ملی، فراتر از اصلاح طلب و اصولگرا در این فرصت اندک یکساله که امر انتخابات مجلس را پیش رو داریم، یک گام عملیاتی و موثر احتمالی در جهت جذب افکار عمومی به سمت حاکمیت برداریم، دو کار قطعی است؛ یک) این نهادهایی که من اشاره کردم که به عنوان نهاد حل منازعه هستند، نهاد داوری هستند و وابستگی خطیشان خطرناک است اینها باید ابراز کنند که ما در انتخابات پیشرو و اقدامات بعدی این را به رسمیت میشناسیم و روند میشود و تخلفاتش را هم جایز نمیدانیم.
سوال : سابقه هشت سال دولت روحانی مانعی برای تان حساب نمیشود؟
پاسخ : آقای روحانی ۴ سال اولش قابل دفاع است. چهار سال دوم هم ناشی از عوارض پیرامونی بوده است.
سوال : با همه این تفاسیر و با توجه به نکاتی که گفتید مشارکت روی چند درصد خواهد بود؟
عطریانفر : روی مرز ۵۰ – ۶۰ درصد میرود. تجربه گذشته نشان داده است. گفتند که ما در چنین مسائلی و مشکلاتی تا حالا گیر نکردیم، در هیچ شرایطی، بعد از جنگ، حتی دوره احمدی نژاد. شما تصور کنید که تمامی بیکفایتیهای برادر ارجمندمان جناب آقای احمدی نژاد و مدیریتش را درآمدهای سرشار آن دوران میپوشاند. چنین پولی وجود دارد که الان این مشکلات را بپوشاند. خیلی مصیبت سنگین است. اصلا داستان داستانی شده است که دیگر ما فرصت نداریم دعوا کنیم مثلا با خبرگزاری فارس و تسنیم و ... و بگوییم شما چنین و چنان هستید. اینها را باید کنار گذاشت. امروز دیگر دعواهای گروهی ما به نقطهای رسیده است که پیش از این ادامه پیدا کند مردم همه را دفع میکنند و میروند و این خطرناک است.
سوال : الان هم آقای خاتمی بیش از گذشته به این حرف شما رسیدند؟
عطریانفر: دقیقا، آقای خاتمی در سال ۱۳۸۰ به مرحوم آقای هاشمی گفته بود من از اول باید همان روند شما را ادامه میدادم، ببینید تا شکم مردم سیر نشود حرفی برای آزادی نمیفهمند، الان گفتمان نحله کارگزارانی که وجه واقع بینی و توجه به زندگی و معیشت مردم و ایجاد امنیت و آرامش و ایجاد صلح و ثبات و پایداری و ایجاد روابط حسنه از هر جنس چه داخل و چه در بیرون، این الان نظریات فائق و نظریات غالب است و بزرگان اصلاحات که حالا خیلی هم انتظار است که فعال باشند که نیستند به این ها پایبندی پیدا کردند.
سوال : یک بحثی مطرح میشود که گفتید و به خصوص اصرار دارید به همین گفتگوها. احتمالا یکی از نزدیکترین کسانی که دارید حداقل این پروژه گفتگو را امیدوارید یا نمیدانم در ارتباطید یا گفتگو میکنید امثال آقای لاریجانی و گذشتهاش با آقای روحانی اتفاق افتاد. درست است؟ برای من به عنوان کسی که صحنه سیاسی را دنبال میکند و دوست دارم ببینم آینده چه اتفاقی میافتد، دو سه تا تصویر ایجاد میشود. ۱) نسبت شما از این منظر با امثال آقای لاریجانی چیزی شبیه همان ارتباطی است که با آقای روحانی برقرار میکردید و همان اتفاق قرار است بیفتد؟ چون بالاخره در بدنه اصلاحات یک انتقادی بود که ما از ارتباط با آقای روحانی ضررمان بیشتر از فایده مان بود. بعضیها این مسئله را میگفتند. بالاخره شراکتی که در کارنامه و دولت شد و مردم هم همین را میبینند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی : ببینید اولا سیاستی که در گذشته بر کشور تحمیل شد، سیاست غلطی بود که شورای محترم نگهبان به خطا تحت تاثیر فشارهای امنیتی علیه آقای هاشمی به کار برد و اگرچه من خودم خیلی علاقه نداشتم آقای هاشمی رقیب انتخاباتی در سال ۹۲ باشد. این هم ناشی از این است که ما اجازه ندادیم، آدم پرورش پیدا کند و حمایت شود، مطرح شود، نام آور شود و چهره ملی بشود. ببینید مصیبت ما یکی دوتا نیست. به ضربه تاییدیههای جعلی که نمیتوانیم یک کسی را رجل ملی بکنیم. خدمت شما عرض کنم مگر آقای روحانی نماد اندیشه اصلاح طلبی بوده است! ما در یک شرایط اضطراری بودیم.
عطریانفر در ادامه اظهار کرد : اگرچه آقای روحانی شخصاً به لحاظ زیرساختی و آبشخور فکری اصولگرا است ولی عملکردش چون یک عنصر عقلی بود از سنخ عقلانیت اندیشه اصولگرایی بالاخره کارکردهایی داشت که آن کارکردهایش مورد تایید اصلاح طلبها بود و اصلاحطلبان به صفت حزبی و اینها هم کاری نداشتند. هیچ وقت آقای روحانی اعلام نکرد که حزب اصلاحات چهارتا آدم به من معرفی کنید. یک نفر را انتخاب کردند که آنها به صفت شخصی خودشان انتخاب کردند، آقای اسحاق جهانگیری. آن هم بر اساس روابط گذشته.
سوال :الان با همان زاویه دارید به آقای لاریجانی نگاه میکنید؟
پاسخ :ما اصلا به آقای لاریجانی نگاه نمیکنیم. واقعیت را عرض میکنم ولی خیلی علاقه مندیم گفت و گو کنیم.
سوال :نسبت جبهه اصلاحات با شخصیت هایی مثل محمد خاتمی و سید حسن خمینی چگونه است؟
عطریانفر: اینها شخصیتهای محترمی هستند، مورد مشورت میتوانند قرار بگیرند ولی در ساختار دخالتی نمیکنند.
سوال :مگر اصلاح طلبان آقای خاتمی را رهبر معنوی خود نمیخوانند؟
پاسخ : رهبر معنوی که ساخته و پرداخته ماست. ایشان یک برادر بزرگتری هستند که که راه حل میدهند. خود آقای خاتمی علاقه ندارد که در جزئیات در گیرش کنند. میگویند شما کارتان را بکنید و عاقلانه رفتار کنید.
منبع: فارس