برخلاف انتظارها که همگان گمان میکردند بهزاد نبوی بار دیگر بر جایگاه ریاست جبهه اصلاحات بنشیند، این آذر منصوری بود که رئیس جبهه اصلاحات شد. چهرهای که به اتخاذ مواضع خلاف منطق سیاستورزی آشتیجویانه شهره است و سیاست را بیشتر از منظر چریکبازی و مبارزهطلبی میبیند. بیراه نبود که چندی پیش فیاض زاهد، تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به خوی مبارزهجویی منصوری گفت: «خانم منصوری از شکل یک عنصر صرفا مبارز و کنشگر سیاسی به یک رجل سیاسی یا یک بوروکرات سیاسی باید بدل شود.» بهزاد نبوی که ششم اسفند ۱۳۹۹ از سوی مجمع عمومی جبهه اصلاحات بهعنوان رئیس این جبهه انتخاب شده بود، پس از شکست جریان اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰، اسفند ۱۴۰۱ از این سمت کناره گرفت. نبوی اخیرا گفته بود که همچنان عضو جبهه اصلاحات ایران است و «عدم آمادگی خود» را برای ریاست دوره جدید این سازوکار اجماعی که بهزودی آغاز میشود، اعلام کرد.
اصلاحطلبان در چنبره چپها
ریاست منصوری بر جبهه اصلاحات که همزمان دبیرکلی یکی از رادیکالترین احزاب اصلاحطلب یعنی «اتحاد ملت» را نیز به عهده دارد، تازه آغاز راه کودتای اصلاحطلبان تندرو برای مصادره کل جبهه بود. پس از ریاست منصوری، محسن آرمین، نائب رئیس اول، طاهره نقیئی، نائب رئیس دوم، جواد امام، سخنگو و بدرالسادات مفیدی، دبیر جبهه اصلاحات شدند. هر چهار چهره مزبور جزو افرادی از اصلاحطلبان هستند که رویکردهای تند به عرصه سیاست دارند، با انتخابات سر آشتی ندارند و به اصطلاح در عداد تحریمطلبان جای دارند.
آرمین از چهرههای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب پیش از انحلال در سال ۸۸ بود. او هماکنون عضو شورای مرکزی حزب توسعه ملی (بدیل سازمان مجاهدین انقلاب) است. طاهره نقیئی نیز از دیگر چهرههای رادیکالی است که در دور جدید فعالیتهای جبهه اصلاحات، برکشیده شد و به نائب رئیسی دوم جبهه رسید. نقیئی که هماکنون دبیرکل سازمان معلمان ایران است، اخیرا به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، به دادسرا احضار و برای او، پرونده قضایی تشکیل شد. جواد امام، دبیرکل مجمع ایثارگران نیز از چهرههایی است که رویکردهای رادیکال به سیاست دارد.
فرمان حجاریان، آغاز راه تندروها در جبهه اصلاحات
تغییرات اخیر در جبهه اصلاحات نشان میدهد که قاطبه اصلاحطلبان در آستانه انتخابات مجلس، تغییری در رویکردهای تحریمی و انحصاری خود ایجاد نکردهاند و همچنان بر مشارکت مشروط، تأکید دارند. تغییر و تحول اخیر در جبهه اصلاحات پس از آن انجام شد که سعید حجاریان از متفکرین تندروی موسوم به اصلاحطلب طی گفتوگویی، برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات شرط و شروط گذاشت و در اظهارنظری شاذ و بیمبنا، استعفای دولت را شرطی اساسی برای مشارکت اصلاحات ذکر کرد. این اظهارنظر در حالی بود که علیالقاعده یک جریان سیاسی برای کنشگری باید حدود، ثغور و چارچوب حاکمیت را بپذیرد و بر اساس هنجارها و ارزشهای موجود، دست به اقدام بزند و عکس این ماجرا یعنی تمکین حاکمیت از خواست جریانات سیاسی، مضحک و بیاساس مینماید.
سلطه تحریمطلبها بر جبهه اصلاحات در شرایطی است که ایشان با بحران اعتبار در بدنه اجتماعی خود مواجهاند و پیش و بیش از تعیین تکلیف ترکیب رهبران خود، باید فکری به حال ریزش شدید هواداران خود کنند. این سلطه در حالی رقم خورده که طی دو سال گذشته، طیف نیروهای نسبتا عملگرا نظیر نبوی و مرعشی در رأس جبهه اصلاحات بودند و سعی داشتند لزوم حضور و مشارکت را در میان اصلاحطلبان جا بیندازند. تلاشی که موجب حمایت جمعی از احزاب و چهرههای حقیقی از عبدالناصر همتی در انتخابات ۱۴۰۰ شد که پیروزی در پی نداشت. پیش از این و در شورایعالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان به ریاست محمدرضا عارف نیز همین طیف عملگرا، لیستی مجزا به سرلیستی مجید انصاری دادند که با توفیق مواجه نشد. بیشک دو شکست اخیر اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم (اسفند ۹۸) و ریاستجمهوری سیزدهم، سنبه رادیکالها را پر زور ساخت و تدریجا موجب برکشیدن آنها در جبهه اصلاحات و تفوق نهایی اخیر آنها در ترکیب اخیر هیأت رئیسه جبهه شد.
انتقام از عملگرایان، زندهباد رادیکالیسم!
به بیان دیگر، رادیکالها، اصلیترین عامل شکست اصلاحطلبان و ریزش اجتماعی اصلاحات در دو انتخابات اخیر را تسامح عملگرایان با حاکمیت و مشارکت آنها به هر قیمت و هزینه میدانند. رادیکالها، حمایت از افرادی نظیر همتی را دون شأن اصلاحطلبی پیشرو (بخوانید تندرو) و از جنس دوم خرداد میدانند و معتقدند که امثال نبوی و کرباسچی با حد یقف قائل نشدن برای مشارکت، لطمهای بزرگ به اصلاحات زدند. در واقع کودتای اخیر اتحاد ملتیها و طیف نیروهای نزدیک به حزب اتحاد ملت را میتوان نوعی انتقام از خوی عملگرای امثال نبوی تلقی کرد که اصلاحات را به اندازه قامت امثال همتی، پایین آوردند.
کار سخت جهانگیری برای اجماع
اخیرا محمدعلی وکیلی از چهرههای اصلاحطلب (نزدیک به اصولگرایان میانه) در گفتوگویی اعلام کرد که امکان دارد اصلاحطلبان در تهران برای انتخابات مجلس آینده، سیاههای به سرلیستی اسحاق جهانگیری، معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم بدهند. پیشتر کمالالدین پیرمؤذن دیگر چهره اصلاحطلب نیز اعلام کرد که عمده اصلاحطلبان با کسر خواستههای خود، برای ائتلاف با جریان علی لاریجانی به تفاهم رسیدهاند. با کنار هم قرار دادن این دو اظهارنظر و ترکیب هیأت رئیسه جبهه اصلاحات، میتوان به بغرنجی عملگرایان جهت اجماعسازی در درون اصلاحطلبان پی برد. به نظر میرسد کودتای رادیکالها در جبهه اصلاحات به ریاست منصوری، باب هر گونه مرافقت میان اصلاحطلبان را ببندد و شروعی بر دوری و مفارقت باشد. بیشک با سلطه افرادی نظیر منصوری، آرمین، جواد امام، مفیدی و نقیئی، کار امثال جهانگیری سخت خواهد شد و رویکرد ائتلاف و وحدت با سایر نیروهای نزدیک به گفتمان اصلاحات (راست میانه) جای خود را به رادیکالیسم امثال تاجزاده و فائزه هاشمی خواهد داد. با این وضعیت، اصلاحات باید منتظر تداوم انزوای خود در سپهر سیاسی ایران باشد.
بیشتر بخوانید:
۲۱۶۲۲۰