اینکه آیا این بازگشت بی قید و شرط خواهد بود و آمریکا به عنوان کشوری که به صورت یکجانبه و غیر قانونی از توافق هسته ای خارج شد؛ دواطلبانه به توافق برجام بازخواهد گشت و یا اینکه اساسا دستور کار تنظیم دوباره توافق مطابق مقتضیات و خواسته های جدید منطقه ای و بین المللی خواهد بود؛ این روزها همواره محل سوال است. در این نوشتار از یک سو نگاهی خواهیم داشت به چگونگی شخصیت حقوقی بایدن در برخورد با مسایل جهانی و از سوی دیگر به جایگاه این روزهای برجام در سیاست خارجی آمریکا می پردازیم.
چگونگی نگرش بایدن به روابط بین المللی
سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا به گونه ای رقم خورد که صلح دوستان بین المللی را به نسبت به بازگشت آمریکا به مدار دیپلماسی و چندجانبه گرایی امیدوار ساخت. بایدن پیروز رقابت های انتخاباتی آمریکا و به عنوان شخصیتی حقوقی و تربیت یافته از دل سیاست آمریکا، اهل گفت و گو و مذاکره در حل منازعات بین المللی است. نگرش بایدن به محیط و روابط بین المللی از منظر لیبرالیستی و همگرایی است و اینکه بایدن در آمریکا از قدرت نرم افزاری اش در پیشبرد سیاست های جهانی اش بهره خواهد گرفت. با عطف به همین پیشینه و نظام فکری از بایدن، موضوع بازگشت آمریکا به برجام به صورت جدی تر مطرح شد و بعد از ۲۰ ژانویه که به صورت رسمی بایدن سکان قدرت را در کاخ سفید بر عهده گرفت با چینش کابینه و دستگاه وزارت خارجه نشان داد که به دیپلماسی و گفت و گو به مثابه یک ظرفیت مناسب در پیشبرد و مدیریت چالش های بین المللی آمریکا می نگرد.
برجام محوری جدی در سیاست خارجی آمریکا
تقریبا در طی همین سه هفته اخیر، برجام و گفت و گوهای احتمالی یکی از محور های جدی در سیاست خارجی دولت آمریکا بوده و از مقام ارشد وزارت خارجه یعنی آنتونی بلینکن تا رابرت مالی مسوول مذاکرات هسته ای و دست آخر خود بایدن همواره مساله برجام و گفت و گوها در این عرصه برایشان به عنوان یک موضوع مهم مطرح است. اما پیچیدگی امر در آنجایی است که دولت جدید آمریکا هنوز به این باور و جمع بندی نرسیده است که باید اعتماد سازی کند و به عبارتی گام اول را به صورت رفع تحریم ها بردارد. بیان این موضوع که ایران باید به محدودیت های غنی سازی و پنج گام کاهش تعهدات برگردد؛ گویای این واقعیت مهم است که بایدن حاضر به امتیازدهی راحت نیست.
از منظری بایدن به تحریم ها به مثابه فرصتی برای رسیدن به توافقی جامع تر و گسترده تر می نگرند. رییس جمهوری آمریکا تصور دارد که اقتصاد ایران تحت فشار و تنگنای جدی است و از این جهت تداوم شرایط می تواند زمینه امتیاز دهی از طرف ایران را فراهم سازد. در گفت و گوی اخیرش با شبکه سی بی اس که تقریبا سکوتی چند هفته ای نسبت به مساله برجام انجام شد؛ به صراحت گفت: تحریم ها علیه ایران تا زمانی که این کشور گام اول را در زمینه غنی سازی برندارد، کاهش نخواهد داد. در سوال بعدی رویکردش را بیشتر روشنگری کرد و گفت: برخلاف تصورات آمریکا تحریم ها را با هدف برگرداندن ایران به پای میز مذاکره برنخواهد داشت. با نگاهی تحلیل محتوایی به سخنان و رفتار سیاسی بایدن می توان به این گزاره مهم رسید که با گذشت زمان، بایدن از گفتمان اولیه اش که بر ضرورت احیای برجام تاکید داشت، در حال فاصله گرفتن است و دنبال بازی سیاسی مطلوب خودش است.
از رایزنی آمریکا با اروپا تا ضرب الاجل مجلس
در این بازی سیاسی، دولت آمریکا در حال چینش این استراتژی است که حتی در صورت بازگشت به برجام، نظام تحریم ها به لحاظ محتوایی و درونی بدون تغییر بماند و اقتصاد ایران کماکان ضربه پذیر باشد. دقیقا وقتی بایدن سخن از عدم رفع تحریم ها می کند، مراد و مقصود بهره گیری از ظرفیت تحریم های اعمال شده علیه اقتصاد ایران در پیگیری و تحقق بخشی سیاست ها و استراتژی کلی و منطقه ای آمریکاست. در این عرصه بایدن به دنبال جلب تدریجی متحدان اروپایی اش هم است. در واقع سفرها و رایزنی هایی که اخیرا از سوی رابرت مالی و بلینکن با سه قدرت اروپایی برجام شده، ناظر به همین هدف اجماع و چندجانبه گرایی است. این موضوع به خصوص با ضرب الاجلی که از سوی مجلس شورای اسلامی حدود دو ماه پیش تعیین شده می تواند فرصت مناسب را برای نزدیکی دو سوی آتلانتیک در موضوع ایران فراهم سازد. در مصوبه مجلس آمده که در صورت عدم رفع تحریم ها، ایران حق غنی سازی ۲۰ درصدی و توقف اجرای پروتکل های الحاقی و محدود کردن دسترسی و نظارت بازرسان آژانس را خواهد داشت. این موضوع زمینه فضاسازی مناسب را برای دولت آمریکا در مجاب کردن بیشتر کشورهای اروپایی در بستر سازی سیاست های آمریکا ایجاد خواهد کرد. از این جهت تلاش دستگاه دیپلماسی کشورمان باید در دو سطح رسانه ای و دیپلماتیک، آشکار سازی و روشنگری سیاست های آمریکا در عدم اجرای تعهدات قانونی شان باشد و به صورت مشخص تر مانع از همگرایی محور بروکسل و واشنگتن شویم.