برترینها: کودتای نوژه که با محوریت شاپور بختیار آخرین نخستوزیر دوران پهلوی و جمعی از نظامیان سکولار ارتش در شامگاه ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ پیش از آنکه رسما آغاز شده باشد، پایان یافت.
در جریان این کودتا که چند صد چترباز مشغول به خدمت و بازنشستۀ ایرانی مشارکت داشتند، کودتاچیان به سمت پایگاه هوایی نوژه راه افتادند تا عملیاتی نظامی را برای سرنگونی نظام اسلامی برآمده از انقلاب ۵۷ به اجرا بگذارند، غافل از اینکه دولت به این نقشه پی برده بود و در نتیجه بسیاری از این چتربازها، به محض رسیدن به پایگاه دستگیر شدند، چند صد تن دیگر از کسانی که در این طرح نقش داشتند، طی روزهای بعد از آن شب بازداشت شدند و پس از محاکمهای سریع، به جوخه اعدام سپرده شدند.
بنا به تخمینها حدود ۶۰ درصد پرسنل نیروهای مسلح ترک خدمت کرده بودند و رهبران انقلاب با این دغدغه که مبادا لشکر افسران نیروهای مسلح سنگر ضد انقلاب باشد، دست به پاکسازی نظامیها زدند، در ضمن شهریور ۱۳۵۸ موج تازهای از پاکسازیها آغاز شد که در جریان آن «هشت تا ده هزار افسر» اخراج شدند و به خیل ناراضیان پیوستند. این در کنار بیقانونیها و هرج و مرج چشمگیری که از سوی چریکهای چپگرا، طوایف مختلف، اسلامگرایان افراطی و مجرمان عادی دامن زده میشد، به افزایش نارضایتی بخشهای تصفیه شده و گروهی از افسران سکولار که از تیغ پاکسازی در امان مانده بودند، انجامید. شرایط منطقهای ایرانِ انقلابی نیز شرایط خوبی نبود: «خطر اصلی از جانب عراق بود که از تیر ۱۳۵۸، زمام صدارتش تمام و کمال به دست صدام حسین افتاد. مهر ۱۳۵۸ دولت ایران دیگر فهمیده بود عراق دارد مهیای حملهای تمام عیار به این کشور میشود.
میگویند اشرف پهلوی کمکهای مالی زیادی کرد که طرح بختیار پا بگیرد، یک رادیو هم در پاریس راه انداختند، به نام رادیو ایران، غلامعلی اویسی آخرین فرماندار نظامی تهران هم شروع به همکاری با سرتیپ جواد معینزاده از نیروهای نظامی تبعیدی ایران کرد و شبکهای کوچک راه انداختند.این دو نفر بعدها شبکهای از افسران و نیروهای نظامی ناراضی را سازماندهی کردند تا منطقهای نزدیک مرز ایران و عراق را به تصرف درآورده و از آنجا به سازماندهی نیروهای مخالف نظام اسلامی بپردازند. به نوشتۀ گازیوروسکی «آنها در اردیبهشت ۱۳۵۹ ادعا کردند مجموعهای از ۷ هزار افسر نظامی بازنشسته و ۹۰ هزار داوطلب دیگر دارند که آمادهاند نبردی مسلحانه را آغاز کنند. جز این دو نفر، شهریار شفیق فرزند اشرف پهلوی هم در سودای برانداختن نظام انقلابی بود. گروهی از نظامیان همراه کودتا سعی کردند موافق شاه را بگیرند، اما موفق نشدند.
با همکیاران نظامیان در ایران تشکیلات و سازمان راه انداختند، خانههای تیمی و دلالان اسلحه دو رکن اصلی کار بودند، اسم تشکیلات را نوپا گذاشتند و بعدتر شاخه نظامی همین نوپا را نقاب نام گذاشتند. یک میلوین و دویست هزار دلار این رقم یکی از کمکهای دریافتی برای شکل گرفتن نوپا بوده، راس عملیات البته شخصی به نام بنی عامری بود اما خب اختلافاتی هم بود مثلا درخواست بختیار برای انجام یک سلسله عملیات بمبگذاری در آستانۀ کودتا بود: «بختیار کوشید بنیعامری را مجاب کند مجموعۀ بمبگذاریهای غیرمرگباری را درون ایران انجام دهند تا در سایه آشوب و هرج و مرج بیشتر، راحتتر بتوانند کودتا را پیش ببرند. بنیعامری مخالف این فکر بود، با این استدلال که چنین بمبگذاریهایی دولت ایران را بیشتر گوش به زنگ میکند و شاید باعث شود نقشۀ آنها لو برود. سر آخر، بختیار و افسر اطلاعاتی عراقی مجاب شدند و در ارتباط با نوژه، چنین بمبگذاریهایی انجام نشد.
ظاهراً آیتالله شریعتمداری پذیرفت از نقشه پشتیبانی کند و سخنرانیای در حمایت از آن ضبط کرد که قرار بود بعد از پیروزی عملیات از رادیو و تلویزیون پخش شود، قرار بود در شب ۱۸ تیر، گروهی حدوداً سیصد نفره از چتربازهای مشغول به خدمت و بازنشسته که در تهران مستقر بودند در دستههایی کوچک به سمت محلهای تعیین شده نزدیک پایگاه هوایی نوژه در همدان بروند. همزمان حدود بیست خلبان نیروی هوایی در پارک لاله تهران به همدیگر ملحق میشدند و میرفتند به سمت نوژه و میپیوستند به حدود سی خلبان دیگر که آنجا مستقر بودند. بعد خلبانها مهار جنگندههای بمبافکن اف۴ و اف۵ موجود نوژه را به دست میگرفتند و سحرگاه به مجموعهای از اهداف حمله میکردند، از جملۀ آنها خانۀ آیتالله خمینی در تهران، مدرسه فیضیه در قم، مقر اصلی دادگاه انقلاب، دفتر نخستوزیر، واحد اطلاعات سپاه، دو پایگاه دیگر سپاه در تهران، چند پایگاه کمیتهها در تهران و باندهای فرودگاههای نیروی هوایی در تهران و چند شهر دیگر. برنامه این بود که بعد از تسخیر مراکز رادیو و تلویزیون، اعضای شاخه غیرنظامی نقاب آنها را تحویل بگیرند و بیانیههایی پخش کنند که حکومت نظامی اعلام شده است
شب ۱۸ تیر، چتربازهایی که قرار بود پایگاه هوایی نوژه را بگیرند، با ماشین راه افتادند به سمت محل قرارشان نزدیک پایگاه... حدود ساعت ۱۰ شب، گروهی کوچک از اعضای سپاه همدان نزدیک ورودی پایگاه، ایستی بازرسی برپا کردند و شروع کردند به دستگیری چتربازها. با لو رفتن حضور چتربازها در نزدیکی نوژه، باقی مراحل کودتا هم از پیش شکست خورده بود. چنانکه خلبانان مستقر در پارک لاله بیآنکه طبق برنامه راهی همدان شوند، به خانه برگشتند، دیوار صوتی هم نشکست و در نتیجه یگانهای زمینی بعد از مدتی معطلی متفرق شدند و ستوان رکنی که از بسیاری از جزئیات اصلی نقشه با خبر بود بعد از رسیدن به خانهاش بازداشت شد به نوشتۀ گازیوروسکی بر پایه اطلاعاتی که تعدادی از چتربازها لو داده بودند، رکنی بازجویی و مجبور شد اطلاعات بیشتری در مورد نقشه لو بدهد. در نتیجه این بازجوییها و بازجوییهای بعدی، نهایتاً ۲۸۴ نفر از کسانی که در ماجرا دست داشتند دستگیر شدند از جمله چتربازانی دیگر، حدود سی خلبان، کسانی دیگر از پرسنل پشتیبان نیروی هوایی، ده، دوازده تن از تکاوران تهران.
روایت جمهوری اسلامی: یکی از خلبانهای کودتاچی مستقر در تهران به خانه امام جمعه رفت و جزئیاتی کلیدی از عملیات را لو داد. گویا چند ساعت بعدتر، یکی از افسران غیرکادری هم که در عملیات نقش داشت، با مراجعه به یکی از کمیتههای تهران اقدامی مشابه انجام داد.
روایت عوامل کودتا: «دو نفر از اعضای کمیته مرکزی نقاب، اواخر بعدازظهر روز ۱۸ تیر، سرخود و بیاجازه به بختیار و یکی از اعضای گروهش در پاریس تلفن کردند و فاش کردند نقشه کی و از کجا شروع میشود: اطلاعاتی که کمیته تصمیم گرفته بود پیش از آغاز عملیات به بختیار و گروهش ندهد. آنها معتقدند یکی از مخاطبان این تماسها، اطلاعات را به کسی دیگر داده و بعد هم او، بیآنکه مخاطب تماس بداند، آنها را به دولت ایران رسانده و همین منجر به شکست نقشه شده است.».