رونق فوتبال چین به همان شدتی که به وجود آمد از بین رفت. محدودیتهای سخت کووید، اقتصاد سخت و برنامهریزی عجولانه، خانه کارلوس توس، هالک و اسکار را به گورستانی از استادیومهای خالی و باشگاههای فروریخته تبدیل کرد. این رونق و رکود میتواند یک داستان هشداردهنده برای عربستان سعودی باشد، که جاهطلبیهای فوتبالیاش یادآور آرزوهای چینیهاست.
روسای یوفا از عربستان خواستند که مرتکب «اشتباهات مشابهی» نشود که به ظهور این ورزش در کشور کمونیستی لطمه زد. در همین حال که عربستان سعودی بازیکنانی مانند کریستیانو رونالدو و کریم بنزما را با قراردادهای هنگفتی به ارزش صدها میلیون جذب میکند، هواداران فوتبال در سراسر جهان مات و مبهوت ماندهاند. اما انگار این داستان قبلا شنیده شده، زیرا چین زمانی جای عربستان را به عنوان مقصد بعدی فوتبال گرفته بود.
رویای فوتبال چین با برنامه بلندپروازانه رئیس جمهور «شی جینپینگ» آغاز شد. او رویاهای بزرگی برای تبدیل شدن به ابرقدرت فوتبال تا سال ۲۰۵۰ داشت. او در آغاز قرن بیست و یکم، فوتبال را یکی از بهترین ابزارها برای رساندن کشور به رتبه برتر جدول جهانی اقتصاد میدانست. او میخواست چین در جام جهانی بازی کند، میزبان مسابقات باشد، در بین ۲۰ تیم برتر فیفا قرار بگیرد و حتی در نهایت قهرمان جام جهانی شود. او میخواست تیم ملی مردان چین تا سال ۲۰۳۰ به یکی از تیمهای برتر آسیا تبدیل شود.
پکن همچنین برنامهریزی کرد تا ۵۰۰۰۰ مدرسه فوتبال تخصصی در هفت سال آینده بسازد و ۵۰ میلیون دانشآموز در زمین بازی کنند تا نسل بعدی فوتبالیستها را ایجاد کنند. سوپرلیگ چین با آرزوهای جسورانه شی مطابقت داشت، و در پنجره نقل و انتقالات زمستانی ۲۰۱7-۲۰۱6 به بزرگترین خرجکننده دنیای فوتبال تبدیل شد، و با دستمزدهای نجومی برای جذب برخی از بازیکنان برتر جهان باعث شگفتزدگی مردم سراسر جهان شد.
۳۲۰ میلیون پوند خرج شد، از جمله ۶۰ میلیون پوندی که اسکار هافبک چلسی را از لیگ برتر به شانگهای پورت برد. چارلز کاردوسو، رئیس باشگاه آگواس د سانتا باربارا در سائوپائولوی برزیل، به روزنامه «سان» گفت: «در آن زمان، قرارداد اسکار رویای بسیاری از فوتبالیستها و ایجنتها بود. همه معتقد بودند که چین اتفاق بزرگ بعدی در فوتبال است. این یک جنون مطلق در بازار نقل و انتقالات بود. همه میخواستند بازیکنان خود را به آنجا بفرستند زیرا پول تضمین شده بود.»
با این حال، یک انتقال بیشتر از دیگران توجهات را به خود جلب کرد. کارلوس توس پس از جدایی از یوونتوس، در سال ۲۰۱۶ از شانگهای شنهوا قراردادی به ارزش ۶۵۰ هزار پوند در هفته دریافت کرد.
خوشبینی سال ۲۰۱۶ به همان سرعت که به وجود آمده بود از بین رفت. چین با یک سیستم در حال فروپاشی مواجه شد و به نظر میرسید که چشمانداز فوتبال شی به جای آوردن پول نقد، سرمایهها را از چین خارج میکند. کاردوسو، ایجنت فوتبال، گفت: «همه فکر میکردند که این یک معدن طلا خواهد بود، اما برنامهریزی خوبی نداشتند. آنها در حال برنامهریزی چیزهای پوچ بودند، اما در واقع توانایی مدیریت همه آن را نداشتند.»
با گذشتن بیش از یک دهه از زمانی که شی رویای خود را اعلام کرد، این کشور به گورستانی از استادیومهای متروکه و خاطرات مکانی تبدیل شده که زمانی خانه پردرآمدترین بازیکنان جهان بود. تیم ملی مردان نتوانست به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر راه پیدا کند و در ردهبندی فیفا به رده ۷۸ سقوط کرد و تیم زنان نتوانست به جمع ۱۰ تیم برتر راه پیدا کند. باشگاههای سوپرلیگ چین نیز در حال فروپاشی بودند. گوانگژو اورگراند، موفقترین تیم تاریخ سوپرلیگ چین، ۲۴۰ میلیارد پوند بدهی بالا آورد و آینده باشگاه در هالهای از ابهام قرار گرفت.
داستانهایی در مورد پرداخت نشدن دستمزدهای بازیکنان شنیده میشد و حتی خیلی از آنها محبور به شستن لباسهای خود شدند تا از هزینه بیشتر جلوگیری کنند. قراردادهای بازیکنان خارجی برتر مانند رناتو آگوستو و فرناندو مارتینس فسخ شد و آنها به فیفا در مورد پولهای پرداختنشده شکایت کردند.
باشگاههای سوپرلیگ چین به شدت به بازیکنانی مانند توس در پایان دوران حرفهای خود پول پرداخت کردند. کاردوسو گفت: «چین بدون زیرساختها و بدون سازماندهی مالی مناسبی رشد کرد. چینیها فکر میکردند که کل بازار فوتبال این کشور به دلیل شرایط مالی چین و حضور قدرتمند اقتصادی در سطح جهانی، غالب خواهد شد. اما این همه چیزی نیست که موفقیت در فوتبال را تضمین کند. مدیریت و برنامهریزی صحیح نیز لازم است.»
چینیها فراموش کردند که سازمانی مناسب برای سرمایهگذاری ایجاد کنند. کاردوسو رشد سریع چین در عرصه فوتبال را «عجولانه» توصیف کرد و گفت: «چین شروع به سرمایهگذاری زیادی در فوتبال کرد، اما پس از یک فصل به دلیل دیده نشدن و محبوب نبودن، متوقف شد. آنها همچنین فکر میکردند که با امضای قراردادهای بزرگ با بازیکنان بزرگ در مسیر درستی هستند. آنها زمان حال را هدف گرفتند و آینده را فراموش کردند. ایده شی بد نبود، اما مشکل مربوط به افرادی بود که به او مشاوره میدادند. این افراد هیچ اطلاعاتی از معنای میزبانی جام جهانی نداشتند، چه برسد به قهرمانی در جام جهانی. به لطف برنامهریزی ضعیف، عدم دیده شدن، بحران مالی و همهگیری کووید، فوتبال عملاً از چین خارج شد.»
دکتر راب ویلسون، کارشناس امور مالی فوتبال در دانشگاه شفیلد هالام، به نشریه «میل» گفت: «آنها سعی داشتند ۱۵۰ سال تاریخ را بخرند. کاری که چین قصد انجام آن را داشت این بود که موقعیت خود را به عنوان یک ابرقدرت جهانی در فوتبال تسریع بخشد تا بتواند به طور بالقوه قهرمان جام جهانی شود. آنچه آنها نشان دادند این است که انجام این کار به سادگی امکانپذیر نیست.»
فضای مورد نیاز برای ساخت مدارس فوتبال رئیس جمهور، بنگاههای املاک و مستغلات را به خود جلب کرده بود. توسعهدهنگان املاک سهام باشگاهها را خریدند و اکثرشان نام خود را بر تیمها گذاشتند. اما استادیومهای درخشان و حامیان مالی بزرگ مساوی با دیده شدن و محبوب شدن نیست.
از سال ۲۰۲۱، فوتبال در چین در استادیومهای خالی بازی میشد و حتی ستارههای چند میلیون پوندی هم نتوانستند هواداران کافی را جذب کنند.
در آوریل ۲۰۲۰، غول املاک چینی اورگراند دست به کار ساخت یک استادیوم ۱.۴ میلیارد پوندی با ظرفیت ۱۰۰۰۰۰ نفر در گوانگژو زد. رئیس «شو جیاین» اعلام کرد که این بنا به یک نقطه عطف جدید در سطح جهانی تبدیل خواهد شد که با خانه اپرای سیدنی و برج خلیفه دبی قابل مقایسه است و همچنین نماد مهم جهانی شدن فوتبال چین است. اما استادیوم نیمهکاره و زمینش توسط دولت محلی تصرف شد تا به حراج گذاشته شود و اورگراند با میلیاردها بدهی باقی ماند. چین میزبانی جام ملتهای ۲۰۲۳ آسیا را هم از دست داد.
اینکه آیا شی در برنامههای بزرگ خود برای تبدیل شدن به ابرقدرت فوتبال شکست خورده یا نه، هنوز مشخص نیست زیرا همچنان چند سال تا سال ۲۰۵۰ باقی مانده است.
اما در همین حال، کاردوسو معتقد است که ممکن است عربستان سعودی و خاورمیانه اشتباهات چین را تکرار نکنند. او فکر میکند که عربستان مقصدی امیدوارکننده برای ستارهها است و میگوید که قبل از خرید رونالدو از منچستریونایتد در دسامبر گذشته، بازار شروع به صعود کرده بود.
کاردوسو عنوان کرد: «بازار خاورمیانه حتی قبل از ورود کریستیانو رونالدو به عربستان سعودی بسیار داغ بود. آنها مطمئناً خوب کار خواهند کرد بااینکه نتوانستند ارتباط خوبی با فوتبال برقرار کنند، اما میدانند که پول خود را کجا و چطور خرج کنند. برای مثال فقط به پاریسنژرمن و منچسترسیتی نگاه کنید. برخلاف چین، آنها دارای استراتژی و همچنین قدرت مالی هستند. من واقعاً فکر میکنم که خاورمیانه نه فقط در آینده، بلکه در حال حاضر هم اتفاقی بزرگ در فوتبال است.»
این مطالب را هم بخوانید: