به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، به نقل از میزان ؛ نسلکشی به عنوان جنایتی بشری زمانی رخ میدهد که عدم تساهل و تحمل، تبعیض و خشونت به نقطه اوج خود برسد و تاریخ جهان به ویژه اروپا تاکنون به کرات شاهد وقوع این جنایت بودهاند.
اروپا در سال ۱۹۹۵ محل وقوع فاجعه بارترین جنایت پس از جنگ جهانی دوم است.
در روزهای ۶ تا ۲۵ جولای ۱۹۹۵ یکی از فجیعترین نسلکشیهای تاریخ جهان در سربرنیتسا و متعاقب آغاز جنگ در بوسنی در سال ۱۹۹۲ پس از فروپاشی یوگسلاوی سابق و شورش صربهای بوسنی با هدف تشکیل کشور خود و پیوستن به صربستان، رخ داد.
بر اثر این جنایت دستکم ۸ هزار و ۳۷۲ مرد و پسر بوسنیایی قتل عام شدند؛ ضمن اینکه ۳۰ هزار زن، کودک و فرد سالخورده نیز به زور از منطقه اخراج شدند.
تاکنون اجساد تقریبا ۶ هزار و ۶۰۰ قربانی نسلکشی سربرنیتسا نبش قبر، شناسایی و دفن شدهاند؛ این اجساد، ۴۲۱ کودک قربانی از جمله یک نوزاد تازه متولد شده را شامل میشود و عملیات بازیابی و شناسایی حدود هزار جسد همچنان ادامه دارد.
به تازگی صدها نفر در پایتخت بوسنی کامیون حامل ۳۰ تابوت مربوط به قربانیان تازه شناسایی شده نسلکشی سربرنیتسا را بدرقه کردند تا این اجساد در بیستوهشتمین سالگرد این جنایت به خاک سپرده شوند.
بر اساس اعلام دادگاه بینالمللی دادگستری، آنچه در سربرنیتسا رخ داد، یک نسلکشی بود که مسلمانان را هدف قرار داد؛ چراکه سربرنیتسا و مناطق اطراف آن بر اساس قطعنامه ۸۱۹ مصوب آوریل ۱۹۹۳ شورای امنیت سازمان ملل به عنوان منطقه امنی که باید عاری از هرگونه حمله مسلحانه یا هر اقدام خصمانه دیگری باشد، در نظر گرفته شده و تحت حفاظت سازمان ملل قرار داشت.
جنایت نسلکشی در سربرنیتسا از ۲ وجه قابل بررسی است؛ نخست حجم بالای خشونتی که رخ داده و دوم، ناتوانی اروپا در حمایت از مردم سربرنیتسا از یک سو و ناتوانی جامعه بینالمللی در تحقق عدالت برای این افراد از سوی دیگر.
درخصوص خشونتی که در سربرنیتسا رخ داد، باید گفت که آنچه بر مردم این منطقه گذشت ملغمهای از تبعیض، کشتارهای دسته جمعی و خودسرانه، تجاوز، سرقت، خصومت، اخراج اجباری، بازداشت خودسرانه، شکنجه، ناپدید شدن اجباری، خشونت جنسی سیستماتیک و کشتار جمعی بود.
از سوی دیگر، بازماندگان نسلکشی سربرنیتسا که از آگوست ۲۰۰۱ در پی رای دادگاه بین المللی کیفری مبنی بر وقوع جنایت نسل کشی در سربرنیتسا برای به دست آوردن عدالت مبارزه خود را آغاز کردهاند، هنوز نتوانستهاند عدالت را برای قربانیان محقق سازند.
در عین حال، اگرچه مجمع عمومی و کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، کنفرانس جهانی حقوق بشر و دادگاه کیفری بینالمللی همگی جنایت در سربرنیتسا را به عنوان نسلکشی محکوم کردهاند، اما جامعه جهانی هنوز وظیفه اخلاقی و قانونی خود را در این رابطه انجام نداده و از سپردن عاملان این جنایت به دست عدالت ناکام مانده است.
نکته مهم و پایانی این که نسلکشی به عنوان یک جنایت بشری در طول تاریخ وجود داشته و همچنان وجود دارد و قربانی میگیرد، البته که شکل نسلکشی در دهههای اخیر تغییر کرده است.
مهمترین نسلکشی در جریان در جهان در حال حاضر، نسلکشی مهاجران و پناهجویان در مرزهای اروپاست؛ در یک سال گذشته گزارشهای متعددی از غرق شدن قایقهای حامل پناهجویان در آبهای اروپا یا مرگ و میر آنان در مرزها و بازداشتگاههای مرزی اروپا منتشر شده است.
این نسلکشی خاموش به دلیل عدم تغییر رویکرد حقوق بشری اروپا از سالهای گذشته رخ میدهد؛ رویکردی که با ابزارسازی حقوق بشر، به بیگانه هراسی، تبعیض و خشونت موجود در خاک اروپا فرصت رشد میدهد و همزمان دیگر کشورهای جهان را به نقض حقوق بشر متهم میکند.